جمعبندی
از
مسعود بهبودی
سید الیاس علوی
شاعر افغان
«ما می میریم
تا
عکاس «تایمز»
جایزه بگیرد»
ما می میریم
تا
ما می میریم
تا
شاعران بیمار
شعر بگویند
«ما می میریم»،
«ما می میریم»،
بازی قشنگی است.
وقتی مادر،
وقتی مادر،
پوتین افسر جوان را لیس می زند
و
و
روزنامه ها
ـ هی ـ
عکس پدر را می نویسند
کنار آدم های مهم
هر شب، هزار بار عروس می شود
کنار آدم های مهم
هر شب، هزار بار عروس می شود
و
خواهرم
هزار بار جیغ می زند
هزار بار
هزار بار
بازی قشنگی است
«کارگران ساعت یازده احساساتی می شوند»
فردا
«کارگران ساعت یازده احساساتی می شوند»
فردا
ـ همه ـ
به
خیابان ها
می
ریز
ریز می کنند
پارچه های رنگی
می
ریز
ریز می کنند
پارچه های رنگی
را
آواز می خوانند
می رقصند
و
آواز می خوانند
می رقصند
و
البته
شعار می دهند:
«ما می میریم
«ما می میریم
تا
عکاس «تایمز»
جایزه بگیرد.»
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
تروریست ها
ـ بسان بقیه اعضای جامعه ـ
تحت نظر قرار می گیرند و حسابی کنترل می شوند.
فقط
پس از اجرای ترور انتحاری
شناسایی می شوند.
حریف
علامگی به کوه و بیابانم آرزو ست.
۱
در مستراح های خانه های لندن و منچوستر
هم
حتی
دور بین مخفی گذاشته اند.
۲
همه چیز در همه جا
کنترل می شود
تا
تبر بر تبار ترور
فرود آید.
۳
آخر الزمان است
از سوبژکت تاریخ
خرناسه ای حتی به گوش نمی رسد.
۴
جهان وارونه همین است که منجی به ناجی استحاله یافته است.
۵
ناجی جدید جهان
منجی موعود خود را
در
ترامپ و لو پن و پطری و بطری
می جوید، می یابد و بر رایکه قدرت می نشاند.
۶
دیروز در مونیخ تصویب شد
که کودکان آلمان
نه از ۱۶ سالگی
بلکه
از ۱۴ سالگی
توسط سازمان های امنیت
تحت نظر قرار گرفته شوند
تا جلوی رادیکالیزه گشتن عجیب و غریب شان گرفته شود.
۷
من ـ زور از رادیکال شدن
نه کمونیست شدن
بلکه
نازی شدن
است.
۸
اندک اندک می شود خر شد و عرعر کرد.
حریف محتشم.
۱
خر ترین سیاستمدار ایران
خردمندتر از ترامپ و سارکوزی و برلسکونی و بوش و این و آن است.
خردمندتر از ترامپ و سارکوزی و برلسکونی و بوش و این و آن است.
۲
این تجربه معاصر اما به چه معنی است؟
۳
این
قبل از همه
بدان معنی است
که
سیاستمداران را طبقه حاکمه تعیین می کند.
۴
طبقه حاکمه ای که از جنس اجنه است ، دیده نمی شود
ولی همه کاره است.
ولی همه کاره است.
۵
اگر منافع استراتژیکی طبقه حاکم ایجاب کند،
می تواند خر ترین عضو جامعه را رئیس جمهور و یا شاهعنشاه کند.
۶
فریب انتخابات را نباید خورد.
۷
خیلی از سیاستمداران به درد جاکشی می خورند
و
نه
به درد جامعه داری.
۷
باشد اندر پرده بازی های پنهان
غم بخور
غم بخور
مطمئن باشید
جهان تا زمانی که نیمی از حاکمیت آن
به دست زنان
نیفتاده باشد، هرگز به نحو شایسته اداره نخواهد شد.
جرج برنارد شاو نمایشنامه نویس ایرلندی
به دست زنان
نیفتاده باشد، هرگز به نحو شایسته اداره نخواهد شد.
جرج برنارد شاو نمایشنامه نویس ایرلندی
۱
اولا
حاکمیت را نباید با با کیک تولد عوضی گرفت.
نیمی از حاکمیت نداریم،
مش برنارد شاو
۲
ثانیا
حاکمیت
همیشه و همه جا
طبقاتی است
و
نه
زنانه - نرانه
اسلامی ـ مسیحی
یهودی ـ زرتشتی
مانوی ـ اینوی ـ آنوی
۳
جنسیت
معیار ساده لوحان و عوامفریبان است
و
و
نه
معیار خردگرایان خیر اندیش و انقلابی.
۴
مادلن اولبرایت
زن بود و با تحمیل تحریم اقتصادی
آگاهانه
مرگ ۴۰۰ هزار کودک عراقی از کمبود دارو و شیر مصنوعی و مصالح طبی و غیره را سبب شد.
آگاهانه
مرگ ۴۰۰ هزار کودک عراقی از کمبود دارو و شیر مصنوعی و مصالح طبی و غیره را سبب شد.
۵
یوگوسلاوی را با توطئه ای خونین شقه شقه کرد.
۶
بعد گفت:
می ارزید.
۷
می ارزید.
۷
خانم رایس
در حمله و تسخیر عراق و افغانستان و لیبی و غیره
و
شروع تبدیل خاور میانه به خاوران
نقش بسیار مهمی به عهد ه داشت.
نقش بسیار مهمی به عهد ه داشت.
۸
کار کثیفی وجود ندارد که از دست نران بر آید
و
از دست زنان برنیاید.
۹
خانم تاچر
همدست ریگان و پینوچه و شمر ذی الجوشن بود
و
در فلاکت بشریت زحمتکش
نقش درجه اول به عهده داشت.
۱۰
ارتش آرژانتین را
در مرافعه بر سر مستعمره بریتانیا در امریکای لاتین
به موشک اتمی بست.
به موشک اتمی بست.
۱۱
از کثیف ترین جلاد شیلی
به دفاع برخاست.
۱۲
زن انتزاعی و مظهر خیر مطلق
فقط
در کره مریخ هست و ما قرار است با اجامر جماران
سوار بر خردجال
به همانجا سفر کنیم
در کره مریخ هست و ما قرار است با اجامر جماران
سوار بر خردجال
به همانجا سفر کنیم
و
در آنجا
نماز جماعت بگذاریم تا رستگار شویم.
۱۳
معیار، جنسیت و نژاد و مذهب و زبان و این و آن نیست.
۱۴
معیار چیست؟
معیار چیست؟
حریف
معیار انسانیت است.
انسانیت
هم چیز سوبژکتیوی است
و
هر کس می تواند تعریف دلبخواهی از آن عرضه کند.
برای حل مسئله معیار بهتر است
مشخصا
به جامعه بشری در طول تاریخ
نظر اندازیم:
۱
در جامعه اشتراکی آغازین دوره ای بود که مبتنی بر مادرسالاری بود.
همه کاره زنان بودند.
۱
در جامعه اشتراکی آغازین دوره ای بود که مبتنی بر مادرسالاری بود.
همه کاره زنان بودند.
چرا؟
برای اینکه در این دوره
مایحتاج حیاتی جامعه
از طریق جمع آوری حبوبات و ریشه ها (سیب زمینی و هویج و تربچه و غیره) و سبزیجات و میوه جات تأمین می شد و این کار به عهده زنان بود.
۲
بعد
مایحتاج حیاتی جامعه
از طریق جمع آوری حبوبات و ریشه ها (سیب زمینی و هویج و تربچه و غیره) و سبزیجات و میوه جات تأمین می شد و این کار به عهده زنان بود.
۲
بعد
طرز تهیه و تولید مایحتاج حیاتی جامعه عوض شد.
دامداری و کشاورزی و شکار رایج شد که به عهده مردان جامعه بود
در نتیجه
دامداری و کشاورزی و شکار رایج شد که به عهده مردان جامعه بود
در نتیجه
دوره پدرسالاری شروع شد و بعد به جوامع طبقاتی منتقل شد.
۳
در جامعه بشری
جایگاه اجتماعی انسان ها در تولید مایحتاج حیاتی
۳
در جامعه بشری
جایگاه اجتماعی انسان ها در تولید مایحتاج حیاتی
تعیین کننده
است.
۴
تعلقات جنسیتی
۴
تعلقات جنسیتی
«زیرتعلقی» از تعلقات طبقاتی
است.
تعیین کننده این است که زن و یا مرد به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارد.
۵
حضرت خدیجه
تعیین کننده این است که زن و یا مرد به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارد.
۵
حضرت خدیجه
ـ همسر و ارباب حضرت محمد ـ
کی بود؟
۶
حضرت خدیجه
۶
حضرت خدیجه
به احتمال قوی
عضوی از طبقه حاکمه جدید برده دار
بود
که از طرق مختلف در جامعه اشتراکی در حال تجزیه و تلاشی
ثروت عظیم به هم زده بود.
۷
الله
که از طرق مختلف در جامعه اشتراکی در حال تجزیه و تلاشی
ثروت عظیم به هم زده بود.
۷
الله
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدیجه ها بود
و
حضرت محمد
در واقع
در واقع
رسول خدیجه ها (ذات الله)
بود.
۸
اما تحت همین نظام برده داری اسلامی
صدها هزار دختر و زن
۸
اما تحت همین نظام برده داری اسلامی
صدها هزار دختر و زن
توسط قوای اسلام
به بردگی کشیده می شدند
و
در مکاره ها به فروش می رفتند.
۹
هم
۹
هم
این زنان برده
زن بودند
و
زن بودند
و
هم
خدیجه و بعد فاطمه و زینب و ام کلثوم و غیره
۱۰
تعیین کننده ی ماهیت زن و مرد
تعلقات طبقاتی آنها است و نه تعلقات جنسیتی آنها.
۱۱
۱۰
تعیین کننده ی ماهیت زن و مرد
تعلقات طبقاتی آنها است و نه تعلقات جنسیتی آنها.
۱۱
حالا هم زنان کارگر داریم که به ذلت روزگار می گذرانند
و
و
هم
مرکل و تره زا می و هلری کلبتین و غیره داریم
که
سوار بر خلایق خر شده اند
و
کیف خر می کنند.
نه.
هم
کشت امروز
در دیالک تیکی از جبر و اختیار صورت می گیرد
و
هم
درو فردا.
ایراد عرفان
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) آن
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) آن
است.
۱
عرفان بینشی یکچشم است:
یا سیاه می بیند و یا سفید
یا سیاه می بیند و یا سفید
۲
نه اختیار ایزوله و تنها
وجود دارد
و
وجود دارد
و
نه
جبر ایزوله و تنها.
۳
جبر و اختیار
دیالک تیکی را تشکیل می دهند
و
و
در
دیالک تیک جبر و اختیار
(ضرورت و آزادی)
نقش تعیین کننده از آن جبر (ضرورت)
نقش تعیین کننده از آن جبر (ضرورت)
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر