۱۳۹۵ دی ۱۴, سه‌شنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (20)



پیشکش به
مهری
که چشم ما ست.

فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

بر سرزمین سوختگی
سیاوش کسرائی
ادامه

1
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند
سرخوردگی
نجابت قلبش را
که تیر می کشد و می تراشدش
تخدیر می کند

·       معنی تحت اللفظی:
·       سرخوردگی فرد در زیر سقف ننگ و در پشت میز نو، سبب می شود که او، خود را داوطلبانه خلع سلاح کند و وجدان معذبش را تخدیر کند.

·       سیاوش در این بند شعر، به تجزیه و تحلیل جامعه ی پس از انقلاب بورژوائی سفید ادامه می دهد.

·       قبلا گفته بود:

و شهر هر غروب
در دکه های همهمه گر مست می کند
و مست ها به کوچه ی مبهوت می زنند
و شعرهای مبتذل، آواز می دهند

·       سیاوش قبلا از سقوط اخلاقی و لاابالیگری اعضای جامعه کاپیتالیستی ایران انتقاد کرده بود و اکنون از جاذبه های پست و مقام، از ترک سنگرهای مقاومت و مبارزه و از تخدیر وجدان معذب گزارش می دهد.

 2
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند
سرخوردگی
نجابت قلبش را
که تیر می کشد و می تراشدش
تخدیر می کند

·       سرنیزه انتقاد سیاوش در این بند شعر به سینه همرزمان و همراهان سابقش نشانه رفته است که با رژیم انقلاب بورژوائی همراه و همکار می شوند:

3

در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       توده ای های سابق در اداره جات و کارخانجات و شرکت ها و مدارس و دانشگاه ها و غیره مشغول کار می شوند و به سبب لیاقت و استعداد کاری شان  ترفیع مقام می یابند.
·       سیاوش این پدیده را با  مفاهیم «سقف ننگ» و «میز نو» تحقیر می کند و مورد انتقاد قرار می دهد.

·       تحلیل سیاوش از این کرد و کار توده ای های سابق، نه تحلیلی ماتریالیستی، نه تحلیلی رئالیستی ـ راسیونالیستی، بلکه تحلیلی پسیکولوژیستی است:

4
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       سرخوردگی یکی از  مفاهیم پسیکولوژیکی است.
·       سیاوش خیال می کند که توده ای های سابق به دلیل نومیدی و دلسردی، سنگر حزب توده را ترک کرده اند و وارد سنگر طبقه حاکمه شده اند.
·       به همین دلیل، کرد و کار آنها را خلع سلاح داوطلبانه خویش در اثر سرخوردگی تفسیر می کند.

·       این اما به چه معنی است؟ 

5

در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       این بدان معنی است که سیاوش به ماهیت طبقاتی انقلاب بورژوائی سفید پی نبرده است.
·       این ـ در تحلیل نهائی ـ حاکی از عدم وقوف سیاوش به بزرگ ترین کشف کارل مارکس است که به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» معروف شده است.

·       سیاوش ظاهرا از لنینیسم هم درک عمیقی ندارد.
·       چون لنین «نیروهای مولده» در هر جامعه را به عنوان معیار تعیین کننده برجسته می کند.

·       سیاوش خصلت ضد فئودالی انقلاب سفید را ظاهرا و یا هنوز درک نمی کند.
·       یعنی میان شاه فئودال قبل از انقلاب بورژوائی سفید و شاه بورژوای پس از انقلاب سفید فرقی قایل نمی شود.

·       حیرت انگیز است، ولی بی دلیل نیست. 

6
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       سیاوش باید بداند که بخشی از رهبری حزب توده به ماهیت انقلابی انقلاب بورژوائی سفید پی برده و حتی به ایران برگشته تا در خدمت انقلاب ضد فئودالی باشد.

·       شاه اما آنها را بر سر دو راهی زیر قرار داده:

الف
·       یا ترک سنگر حزب توده و همکاری با رژیم

ب
·       یا ماندن در سنگر حزب توده و اعدام

7

در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       آنها اما حاضر به ترک سنگر حزب توده نگشته اند و همه اعدام شده اند.

·       دلیل این خریت و خردستیزی شاه، پشتیبانی عظیم توده های دهقانی و کارگری و روشنفکری لائیک از انقلاب سفید بوده است.

·       دلیل دیگر اشتباه تحلیلی سیاوش، پرچم ایده ئولوژیکی رژیم ضد فئودالی و بورژوائی ایران بوده است.

·       رژیم شاه به جای پرچم کلاسیک بورژوائی، یعنی به جای لیبرالیسم، پرچم آنتی کمونیسم را، پرچم حزب توده ستیزی را برافراشته است.
·       چون بورژوازی واپسین دیگر لیبرال نیست.

·       با آنتی کمونیسم اما نمی توان بر ضد مذهب و خرافه و روحانیت و فئودالیسم مبارزه کرد.

·       چون اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی هم همین پرچم آنتی کمونیسم را دارند و حتی آنتی کمونیستی تر از بورژوازی مدرن اند که رژیم انقلاب سفید را بر دوش می کشد.

8
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی
سلاحش را تسلیم می کند.

·       به همین دلایل، سیاوش خیال می کند که ترفندی در بین است و نه انقلاب ضد فئودالی واقعی و جدی.

·       در نتیجه، سمتگیری نوین توده ای های سابق را پدیده ای پسیکولوژیکی می پندارد:
·       چون از پیروزی حزب توده سرخورده اند، به همکاری با رژیم شاه می پردازند.

·       خود را داوطلبانه خلع سلاح می کنند:
·       از مبارزه طبقاتی دست می کشند و پست و میز و منصب و مقام کسب می کنند.

9

سرخوردگی
نجابت قلبش را
که تیر می کشد و می تراشدش
تخدیر می کند

·       سیاوش به تحلیل پسیکولوژیستی جامعه ادامه می دهد:
·       سیاوش توده ای های سابق را تحت فشار درونی، روحی ـ روانی تصور و تصویر می کند و خیال می کند که روی آوردن آنها به الکل و مواد مخدر وسکس و عیش و نوش، برای تخدیر وجدان معذب است.

·       در همین بند شعر سیاوش، ضعف تئوریکی وحشت ناک او آشکار می گردد.

·       سیاوش خیال می کند که آدم ها به دلایل اتیکی ـ پسیکولوژیکی به مبارزه طبقاتی می پردازند.
·       سیاوش خیال می کند که اعضای جامعه به دلیل داشتن «نجابت قلب» توده ای می شوند.

·       و خبر ندارد که کارل مارکس از همان آغاز بر این تصورات باطل آفتابه برداشته است.

·       این موضع سیاوش بلحاظ جهان بینی به معنی ایدئالیسم است.
·       این به معنی درک ایدئالیستی تاریخ است.

10
سرخوردگی
نجابت قلبش را
که تیر می کشد و می تراشدش
تخدیر می کند

·       خصوصیات اتیکی و پسیکولوژیکی ثانوی اند.
·       منشاء طبقاتی و معرفتی ـ نظری دارند.

·       توده ای فقیر و یا متوسط الحال دیروز، با ترقی شغلی، تحول طبقاتی می یابد.
·       با تحول طبقاتی، اتیک و اخلاق و روانشناسی او زیر و رو می شود.

·       مثلا اتیک فئودالی، پرولتری، دهقانی و یا پیشه وری به اتیک بورژوائی تحول می یابد.

·       خصوصیات اخلاقی و پسیکولوژیکی تابع خاستگاه و پایگاه طبقاتی آدم ها هستند.

·       توده ای متوسط الحال دیروز مثلا رئیس بانک ملی و یا رئیس دانشگاه می شود.
·       به زبان سیاوش زیر «سقف ننگ» و پشت «میز نو» قرار می گیرد.
·       این بدان معنی است که توده ای دیروز، جزو اعضای طبقه حاکمه بورژوائی می شود.
·       طبیعی است که دیگر در سنگر حزب توده نباشد.
·       طبیعی است که در لهو و لعب و سکس و عیش و نوش و ریخت و پاش و جشن و خوشگذرانی زندگی کند.

·       سیاوش این تحول اخلاقی و پسیکولوژیکی را نتیجه «سرخوردگی» می پندارد و به حساب «تخدیر نجابت قلب تیرکشنده و تراشنده» می انگارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر