۱۳۹۵ خرداد ۱۹, چهارشنبه

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (22)


تحلیلی از  
میم حجری

نون نوشتن
محمود دولت آبادی

نه.
خصلت‌ها تازه نیستند، حادث نشده ‌اند،
و اتفاقاً بسیار قدیم ‌اند:
مفتخواری

مفتخواری
 .
·        مفتخواری به چه معنی است؟ 

1
مفتخوری
مفتخوری یعنی
طفیلی بودن و بند و بلای این و آن شدن .
(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).

·        روشنفکران وابسته به طبقه حاکمه، آدمی را به یاد پاسبان های خیابان ها می اندازند که به محض تجمع جمعی برای تماشای دعوائی، باتوم بیرون می کشند و هر رهگذر بی آزاری را ـ کور کورانه ـ آش و لاش می کنند.

·        کسب و کار صادق هدایت و جلال آل احمد و احمد شاملو و امثالهم هم همین بوده است.
·        در ورای این توده ستیزی آشکار، کفتار ایده ئولوژیکی فاشیسم و فوندامنتالیسم خرناسه می کشد:

2

احمد شاملو
«در جدال با خاموشی»

هنگام آن است که تمام نفرتم را
ـ به نعره ای بی پایان ـ
تف کنم:
در بیمارستانی که بستر من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند
ـ گیج و حیرت زده ـ
به هر سوئی چشم می گردانم:
جزامیان (جذامیان) 
ـ آزادانه ـ
می خرامند
با پلک های نیمجویده و دو قلب در کیسه فتق
و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ
و جاروهای پر بر سر نیزه ها
به گردگیری.

3
هنگام آن است که تمام نفرتم را
ـ به نعره ای بی پایان ـ
تف کنم:

·        شرف کیهان و بامداد اول و آخر و الی آخر از خود راضی، دست صادق هدایت ـ فئودال زاده از خود راضی و از بشریت بیزار ـ را از پشت می بندد:
·        می خواهد ـ نیچه واره و هیتلرانه ـ شق القمر کند.
·        می خواهد ـ به نعره ای بی پایان ـ تمام نفرتش را بر روی توده تف کند. 

4
در بیمارستانی که بستر من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند

·        نخبه خود شیفته اما قبل از جمع آوری تف در دهن و جزم کردن عزم برای تف اندازی ضمن کشیدن نعره ی بی پایان، رجزی بلند بالا می خواند:
·        او بستر خود را در جامعه ای که به بیمارستان شبیه است و اعضای جامعه، بیماران بستری شده اند، جزیره بیکرانه ای جا می زند.
·        یعنی خودش را بی شباهت به میلیون ها عضو زحمتکش و شریف جامعه قلمداد می کند.
·        این بدان معنی است که حساب خودش را از بقیه بشریت جدا می کند.  

5
در بیمارستانی که بستر من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند
ـ گیج و حیرت زده ـ
به هر سوئی چشم می گردانم:

·        این روانشناسی یک هروئینی بدبخت است.
·        تحفه نطنز ـ گیج و مات و مبهوت ـ به محیط زیست خود نظر می افکند: 

6
جزامیان (جذامیان) 
ـ آزادانه ـ
می خرامند

·        تنها چیزی که شرف کیهان با چشمان خواب آلود در محیط پیرامون خود، در جامعه بیمارستان واره می بیند، جذامیان اند که آزادانه می خرامند.
·        اعضای جامعه همه از دم، جذام گرفته اند.
·        تنفر انگیز و تهوع انگیز و ترحم انگیزند.
·        این هنوز کافی نیست.

7
جزامیان (جذامیان) 
ـ آزادانه ـ
می خرامند
با پلک های نیمجویده و دو قلب در کیسه فتق

·        بقیه اعضای این جامعه ی شبیه به جذامخانه، بر خلاف شرف کیهان که پلک های جمع و جور دخترکش و یک قلب خیلی خیلی بزرگ در سینه دارد، پلک های نیمجویده در چشم و دو قلب در کیسه فتق دارند.
·        جامعه و اعضای آن در آیینه ذهن شاعر خیلی خیلی بزرگ به چنین وضع تهوع انگیزی نمودار می گردد.

·        حیرت انگیز اما چیز دیگری است.
·        حیرت انگیز این است که جماعتی چنین اراذلی را نماینده زحمتکشان تصور و تصویر می کنند و از گورش نه زباله دانی ئی، بلکه زیارتگاهی می سازند.

8
مفتخواری

·        محمود دولت آبادی بیوگرافی دیگری دارد و قابل مقایسه با هدایت و آل احمد و احمد شاملو نیست، ولی در ریختن همه اعضای جامعه در گونی واحدی و به تازیانه بستن کورکورانه محتوای گونی، فرق تعیین کننده ای با آنها ندارد.

9
مفتخواری

·        مفتخواری و یا مفتخوری از  مفاهیم فئودالی است و بسان اکثریت قریب به اتفاق مفاهیم فئودالی، انعکاس مثله و مخدوش و معیوبی از چیزها و پدیده ها ست.

·        مفتخوری مفهومی است که هر کس آن را به دلخواه خود و بسته به میل و هوس و علاقه و سلیقه خود به خدمت می گیرد، تا همنوعی را تحقیر و اعتبار او را تخریب کند.

10
مفتخواری

·        غلامحسین ساعدی در یکی از آثارش، روانشناسی  پیر مردی روانبیمار را تصور و  تصویر می کند که عمرش را در اداره ثبت در لابلای پرونده های گرد و خاک گرفته تلف کرده است:
·        تنها طنینی که در گوش پیر مرد می پیچد، بانگ بی بند طبل همین واژه «مفتخور» است.

·        دلیل غرش بی امان این طبل گوشخراش در گوش این عضو زحمتکش جامعه و امثال بیشمار او چیست؟  

11
مفتخواری

·        دلیلش این است که در فرماسیون فئودالی، هر کس که از طریق انجام کار فکری نان سفره خود و خانواده اش را در بیاورد، مفتخور قلمداد می شود.

·        سؤال ما از دیرباز این بوده که منشاء این جور  مفاهیم چیست و دلیل تشکیل انها از چه قرار است؟

·        چرا باید کسانی که کار فکری می کنند، مثلا معلم و مهندس و پزشک و شهردار و وکیل و وزیر و کارمند ادارات دولتی و شرکت های خصوصی اند، مفتخور قلمداد شوند؟

·        مگر کار فکری، کار محسوب نمی شود؟

·        مگر معلم و مهندس و پزشک و غیره زحمت نمی کشند؟

12
مفتخواری

·        این جور  مفاهیم به احتمال قوی منشاء دهقانی و کارگری ـ پیشه وری دارند.

·        تضاد کار یدی و فکری پس از ورود بشریت به جامعه طبقاتی تشکیل شده است.
·        از این به بعد، بار سنگین کار مادی بر دوش توده نهاده شده و اعضای طبقه حاکمه به انجام کار فکری اشتغال یافته اند.

·        توده تحت استثمار و ستم، به این تقسیم اجتماعی کار با تنفر و تحقیر واکنش نشان داده است و همه کسانی را که به انجام کار تر و تمیز فکری اشتغال دارند، مفتخور نامیده است.

13
مفتخواری

·        این مفهوم دهقانی ـ کارگری ـ پیشه وری اما بسان خیلی از  مفاهیم دیگر، دیری است که کسب استقلال کرده است.

·        می توان گفت که ایدئولوگ های طبقه حاکمه، همین مفهوم توده ای را و  مفاهیم توده ای مشابه دیگر را از محتوای توده ای ـ واقعی اش تهی کرده و با زباله های ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه پر کرده اند و به نیت عوامفریبی به خدمت گرفته اند.

14
مفتخواری

·        به عنوان مثال، وقتی دست برخی از اعضای هیئت حاکمه و یا طبقه حاکمه رو می شود، به عوض انتقاد از کل هیئت حاکمه و یا طبقه حاکمه، به عوض انتقاد از سیستم اجتماعی حاکم، مهره های معینی را به عنوان مفتخور به خورد خلایق می دهند.
·        مثلا با اسم و عکس و مشخصات در روزنامه های طبقه حاکمه  افشا می کنند و شاید هم به زندان افکنند و یا اگر اعتراض توده شدت یابد، اعدام کنند.

·        این ترفند طبقه حاکمه اما چه مزایا و مضراتی به همراه و یا به دنبال می آورد؟

الف
مفتخواری

·        مزیت اول این ترفند ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه این است که سیستم اجتماعی حاکم، حفظ و تطهیر و تقویت و تحکیم می شود و مهر و یا عنصر افشا، متهم و تخریب می گردد.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
مفتخواری

·        این ترفند ایده ئولوژیکی، خاص جامعه ایران نیست.
·        در کشورهای امپریالیستی، چه بسا راستگرا ترین یعنی ارتجاعی ترین رسانه ها، فونکسیون کشف و افشای مفتخورها را به عهده دارند.

·        باور کردنی نیست، ولی واقعیت دارد.
·        در آلمان فدرال، فونکسیون کشف و افشای مفتخورها عمدتا به عهده «روزنامه آلمان جنوبی» است.
·        روزنامه های اشپیگل و غیره هم البته در این زمینه فعال اند.  

پ
مفتخواری

·        زهر ایده ئولوژیکی دیگر این ترفند این است که از کشف و افشای سطحی و عوامفریبانه مفتخواری مهره ای و یا مهره هائی، اهرم مؤثری برای اثبات پاکی و پاکیزگی سیستم حاکم، یعنی طبقه حاکمه تشکیل می شود.
·        آن سان که مردم احساس می کنند که در کشور، دموکراسی تر و تمیزی حاکم است .
·        آن سان که همه چیز نه تنها کنترل و تنظیم می شود، بلکه ضمنا به اطلاع ملت رسانده می شود.
·        یعنی سیستم اجتماعی حاکم و هیئت حاکمه و طبقه حاکمه جز این استثناء های منفرد، عیب و ایرادی ندارد.
·        وجود استثناء ها هم امری طبیعی است.

·        بعد هر پخمه ای در همه جا باد در غبغب می اندازد و به مقایسه آلمان فدرال با کره شمالی خطر می کند و کیف خر می کند.

خریت توانگر کند، فرد را
خبر کن، حریف جهانگرد را.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویاریش:
    مزیت اول این ترفند ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه این است که سیستم اجتماعی حاکم، حفظ و تطهیر و تقویت و تحکیم می شود و مهره و یا عنصر افشا، متهم و تخریب می گردد.

    پاسخحذف