میم حجری
نون نوشتن
محمود دولت آبادی
نه.
خصلتها تازه نیستند، حادث نشده اند،
و اتفاقاً بسیار قدیم اند:
مفتخواری
مفتخواری
.
·
مفتخواری به چه معنی است؟
1
مفتخوری
مفتخوری یعنی
طفیلی بودن
و بند و بلای این و
آن شدن .
(فرهنگ لغات
عامیانه ٔ جمالزاده ).
·
روشنفکران وابسته به طبقه حاکمه،
آدمی را به یاد پاسبان های خیابان ها می اندازند که به محض تجمع جمعی برای تماشای
دعوائی، باتوم بیرون می کشند و هر رهگذر بی آزاری را ـ کور کورانه ـ آش و لاش می
کنند.
·
کسب و کار صادق هدایت و جلال آل
احمد و احمد شاملو و امثالهم هم همین بوده است.
·
در ورای این توده ستیزی آشکار،
کفتار ایده ئولوژیکی فاشیسم و فوندامنتالیسم خرناسه می کشد:
2
احمد شاملو
«در جدال با خاموشی»
هنگام آن است که تمام
نفرتم را
ـ به نعره ای بی پایان
ـ
تف کنم:
در بیمارستانی که بستر
من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند
ـ گیج و حیرت زده ـ
به هر سوئی چشم می
گردانم:
جزامیان (جذامیان)
ـ آزادانه ـ
می خرامند
با پلک های نیمجویده و
دو قلب در کیسه فتق
و چرکابه ای از شاش و
خاکشیر در رگ
و جاروهای پر بر سر
نیزه ها
به گردگیری.
3
هنگام آن است که تمام
نفرتم را
ـ به نعره ای بی پایان
ـ
تف کنم:
·
شرف کیهان و بامداد اول و آخر و
الی آخر از خود راضی، دست صادق هدایت ـ فئودال زاده از خود راضی و از بشریت بیزار
ـ را از پشت می بندد:
·
می خواهد ـ نیچه واره و هیتلرانه ـ
شق القمر کند.
·
می خواهد ـ به نعره ای بی پایان ـ
تمام نفرتش را بر روی توده تف کند.
4
در بیمارستانی که بستر
من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند
·
نخبه خود شیفته اما قبل از جمع
آوری تف در دهن و جزم کردن عزم برای تف اندازی ضمن کشیدن نعره ی بی پایان، رجزی
بلند بالا می خواند:
·
او بستر خود را در جامعه ای که به
بیمارستان شبیه است و اعضای جامعه، بیماران بستری شده اند، جزیره بیکرانه ای جا می
زند.
·
یعنی خودش را بی شباهت به میلیون
ها عضو زحمتکش و شریف جامعه قلمداد می کند.
·
این بدان معنی است که حساب خودش را
از بقیه بشریت جدا می کند.
5
در بیمارستانی که بستر
من در آن به جزیره ای در بیکرانگی می ماند
ـ گیج و حیرت زده ـ
به هر سوئی چشم می
گردانم:
·
این روانشناسی یک هروئینی بدبخت
است.
·
تحفه نطنز ـ گیج و مات و مبهوت ـ
به محیط زیست خود نظر می افکند:
6
جزامیان (جذامیان)
ـ آزادانه ـ
می خرامند
·
تنها چیزی که شرف کیهان با چشمان
خواب آلود در محیط پیرامون خود، در جامعه بیمارستان واره می بیند، جذامیان اند که آزادانه
می خرامند.
·
اعضای جامعه همه از دم، جذام گرفته
اند.
·
تنفر انگیز و تهوع انگیز و ترحم
انگیزند.
·
این هنوز کافی نیست.
7
جزامیان (جذامیان)
ـ آزادانه ـ
می خرامند
با پلک های نیمجویده و
دو قلب در کیسه فتق
·
بقیه اعضای این جامعه ی شبیه به جذامخانه،
بر خلاف شرف کیهان که پلک های جمع و جور دخترکش و یک قلب خیلی خیلی بزرگ در سینه
دارد، پلک های نیمجویده در چشم و دو قلب در کیسه فتق دارند.
·
جامعه و اعضای آن در آیینه ذهن
شاعر خیلی خیلی بزرگ به چنین وضع تهوع انگیزی نمودار می گردد.
·
حیرت انگیز اما چیز دیگری است.
·
حیرت انگیز این است که جماعتی چنین
اراذلی را نماینده زحمتکشان تصور و تصویر می کنند و از گورش نه زباله دانی ئی،
بلکه زیارتگاهی می سازند.
8
مفتخواری
·
محمود دولت آبادی بیوگرافی دیگری
دارد و قابل مقایسه با هدایت و آل احمد و احمد شاملو نیست، ولی در ریختن همه اعضای
جامعه در گونی واحدی و به تازیانه بستن کورکورانه محتوای گونی، فرق تعیین کننده ای
با آنها ندارد.
9
مفتخواری
·
مفتخواری و یا مفتخوری از مفاهیم فئودالی است و بسان اکثریت قریب به
اتفاق مفاهیم فئودالی، انعکاس مثله و مخدوش و معیوبی از چیزها و پدیده ها ست.
·
مفتخوری مفهومی است که هر کس آن را
به دلخواه خود و بسته به میل و هوس و علاقه و سلیقه خود به خدمت می گیرد، تا
همنوعی را تحقیر و اعتبار او را تخریب کند.
10
مفتخواری
·
غلامحسین ساعدی در یکی از آثارش، روانشناسی
پیر مردی روانبیمار را تصور و تصویر می کند که عمرش را در اداره ثبت در
لابلای پرونده های گرد و خاک گرفته تلف کرده است:
·
تنها طنینی که در گوش پیر مرد می
پیچد، بانگ بی بند طبل همین واژه «مفتخور» است.
·
دلیل غرش بی امان این طبل گوشخراش در
گوش این عضو زحمتکش جامعه و امثال بیشمار او چیست؟
11
مفتخواری
·
دلیلش این است که در فرماسیون فئودالی،
هر کس که از طریق انجام کار فکری نان سفره خود و خانواده اش را در بیاورد، مفتخور
قلمداد می شود.
·
سؤال ما از دیرباز این بوده که
منشاء این جور مفاهیم چیست و دلیل تشکیل
انها از چه قرار است؟
·
چرا باید کسانی که کار فکری می
کنند، مثلا معلم و مهندس و پزشک و شهردار و وکیل و وزیر و کارمند ادارات دولتی و
شرکت های خصوصی اند، مفتخور قلمداد شوند؟
·
مگر کار فکری، کار محسوب نمی شود؟
·
مگر معلم و مهندس و پزشک و غیره
زحمت نمی کشند؟
12
مفتخواری
·
این جور مفاهیم به احتمال قوی منشاء دهقانی و کارگری ـ
پیشه وری دارند.
·
تضاد کار یدی و فکری پس از ورود
بشریت به جامعه طبقاتی تشکیل شده است.
·
از این به بعد، بار سنگین کار مادی
بر دوش توده نهاده شده و اعضای طبقه حاکمه به انجام کار فکری اشتغال یافته اند.
·
توده تحت استثمار و ستم، به این
تقسیم اجتماعی کار با تنفر و تحقیر واکنش نشان داده است و همه کسانی را که به
انجام کار تر و تمیز فکری اشتغال دارند، مفتخور نامیده است.
13
مفتخواری
·
این مفهوم دهقانی ـ کارگری ـ پیشه
وری اما بسان خیلی از مفاهیم دیگر، دیری است
که کسب استقلال کرده است.
·
می توان گفت که ایدئولوگ های طبقه
حاکمه، همین مفهوم توده ای را و مفاهیم توده
ای مشابه دیگر را از محتوای توده ای ـ واقعی اش تهی کرده و با زباله های ایده
ئولوژیکی طبقه حاکمه پر کرده اند و به نیت عوامفریبی به خدمت گرفته اند.
14
مفتخواری
·
به عنوان مثال، وقتی دست برخی از
اعضای هیئت حاکمه و یا طبقه حاکمه رو می شود، به عوض انتقاد از کل هیئت حاکمه و یا
طبقه حاکمه، به عوض انتقاد از سیستم اجتماعی حاکم، مهره های معینی را به عنوان
مفتخور به خورد خلایق می دهند.
·
مثلا با اسم و عکس و مشخصات در
روزنامه های طبقه حاکمه افشا می کنند و
شاید هم به زندان افکنند و یا اگر اعتراض توده شدت یابد، اعدام کنند.
·
این ترفند طبقه حاکمه اما چه مزایا
و مضراتی به همراه و یا به دنبال می آورد؟
الف
مفتخواری
·
مزیت اول این ترفند ایده ئولوژیکی طبقه
حاکمه این است که سیستم اجتماعی حاکم، حفظ و تطهیر و تقویت و تحکیم می شود و مهر و
یا عنصر افشا، متهم و تخریب می گردد.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار
ـ سیستم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
مفتخواری
·
این ترفند ایده ئولوژیکی، خاص جامعه
ایران نیست.
·
در کشورهای امپریالیستی، چه بسا راستگرا
ترین یعنی ارتجاعی ترین رسانه ها، فونکسیون کشف و افشای مفتخورها را به عهده
دارند.
·
باور کردنی نیست، ولی واقعیت دارد.
·
در آلمان فدرال، فونکسیون کشف و
افشای مفتخورها عمدتا به عهده «روزنامه آلمان جنوبی» است.
·
روزنامه های اشپیگل و غیره هم
البته در این زمینه فعال اند.
پ
مفتخواری
·
زهر ایده ئولوژیکی دیگر این ترفند
این است که از کشف و افشای سطحی و عوامفریبانه مفتخواری مهره ای و یا مهره هائی،
اهرم مؤثری برای اثبات پاکی و پاکیزگی سیستم حاکم، یعنی طبقه حاکمه تشکیل می شود.
·
آن سان که مردم احساس می کنند که
در کشور، دموکراسی تر و تمیزی حاکم است .
·
آن سان که همه چیز نه تنها کنترل و
تنظیم می شود، بلکه ضمنا به اطلاع ملت رسانده می شود.
·
یعنی سیستم اجتماعی حاکم و هیئت حاکمه
و طبقه حاکمه جز این استثناء های منفرد، عیب و ایرادی ندارد.
·
وجود استثناء ها هم امری طبیعی
است.
·
بعد هر پخمه ای در همه جا باد در
غبغب می اندازد و به مقایسه آلمان فدرال با کره شمالی خطر می کند و کیف خر می کند.
خریت توانگر کند، فرد
را
خبر کن، حریف جهانگرد
را.
ادامه دارد.
ویاریش:
پاسخحذفمزیت اول این ترفند ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه این است که سیستم اجتماعی حاکم، حفظ و تطهیر و تقویت و تحکیم می شود و مهره و یا عنصر افشا، متهم و تخریب می گردد.