۱۳۹۵ تیر ۳, پنجشنبه

هماندیشی با مریم (16 )


میم نون

سؤال این بود
 که این نظرات، افکار، عقاید و باورهای رنگارنگ چیستند
و منشاء آنها چیست؟

·        بحث راجع به نظرات، باور ها، افکار و عقاید، بحث بغرنجی است.
·        برای اینکه تفاوت از نظر، باور، اندیشه و عقیده تا نظر، باور، اندیشه و عقیده از زمین تا آسمان است:
 
1
·        بخشی از نظرات، باور ها، افکار و عقاید، احکام علمی اند.

·        یعنی نتیجه کار فکری شخصی و یا گروهی روی تجارب معینی اند.
·        به عبارت دیگر، از کوره دیالک تیک تجربه و دانش تجربی گذشته اند.

·        در این نظرات، باور ها، افکار و عقاید، رفت و برگشت چه بسا صدها باره از ذهن به عین و از عین به ذهن، صورت گرفته است:
·        سوبژکتیو چه بسا صدها بار اوبژکتیو گشته است و برعکس.
·        ما در این جور موارد با اوبژکتیویزاسیون و سوبژکتیویزاسیون چندین باره سر و کار داریم.
·        شناخت خود و محیط پیرامون خود، روندی پلکانی است و نه سیری خطی.
·        تدریجی است و نه ناگهانی.

2
·        بخش اعظم نظرات، باور ها، افکار و عقاید، زباله اند.

·        خرافه اصحاب فیل و یا شق القمر وغیره که از کوره دیالک تیک تجربه و دانش تجربی نگذشته اند.
·        ارزش حقیقت این نظرات، باور ها، افکار و عقاید، صفر است.
·        این نظرات، باور ها، افکار و عقاید، جفنگ محض اند.

·        سؤال این است که این نظرات، باور ها، افکار و عقاید، چگونه به ذهن افراد نفوذ کرده اند و در آنجا انبار و تلنبار شده اند و گاهی بر زبان می آیند و یا تحریر می یابند؟

3
·        ما ـ قبل از همه ـ به چند و چون عملی و واقعی این نفوذ نظرات، باور ها، افکار و عقاید در ذهن آدمیان می پردازیم.

·        برای کشف پاسخ به این پرسش از خود می پرسیم، احساس ها و تجارب چگونه به ذهن آدمیان نفوذ کرده اند؟
   
4
·        آدمیان با مشاهده بیل و کلنگ و با استفاده از آنها، سیگنال های حسی و تجربی به واسطه ارگان های حسی به کارگاه مغز ارسال می کنند.
·        در نتیجه ی کار فکری بر روی این سیگنال های حسی و تجربی، تصاویر ذهنی از آنها تشکیل می شود.
·        مثلا  مفاهیم، احکام و غیره تشکیل می یابند.
·        از تجرید صد ها نوع کلنگ ریز و درشت، مفهوم انتزاعی (مجرد) کلنگ تشکیل می شود.

5
·        همین روال و روند انعکاس در مورد نظرات، باور ها، افکار و عقاید نیز صادق است.
·        کسی که پای منبر آخوند با عبا و عمامه و بی عبا و عمامه می نشیند، چه بخواهد و چه نخواهد بمباران ایده ئولوژیکی می شود.
·        در نتیجه سیلی از نظرات، باور ها، افکار و عقاید در آئینه ذهن او منعکس می شوند و ته نشین می گردند.
·        درست به همان سان که بیل و کلنگ در آئینه ذهن آدمیان منعکس می شود و تصاویر ذهنی از آنها  در ذهن شان تشکیل می یابند.

·        این اما به چه معنی است؟         

6
·        این بدان معنی است که در آئینه ذهن آدمیان، نه فقط چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای مادی، بلکه ضمنا نظرات، باور ها، افکار و عقاید علمی و خرافی نیز عکس می اندازند.

·        این اما به چه معنی است؟        

7
·        نظرات، باور ها، افکار و عقاید چیزهای روحی اند.
·        چیزهای فکری اند و نه مادی.
·        مقوله فلسفی روح و یا شعور شامل نظرات، باور ها، افکار و عقاید نیز می شود.

·        این آیا بدان معنی است که روح در آئینه ی روح عکس می اندازد؟
·        این آیا بدان معنی است که نظرات، باور ها، افکار و عقاید در آئینه ذهن آدمیان منعکس می شوند و تصاویری از آنها تشکیل می شوند و حتی در اعماق ذهن ته نشین می شوند؟

·        انعکاس روح در آئینه روح مگر امکان پذیر است؟

·        پیش شرط انعکاس چیزی، پیش شرط عکس برداری از چیزی، وجود مادی و عینی آن چیز است.
·        چیزهای روحی که وجود عینی ندارند.
·        نظرات، باور ها، افکار و عقاید چیزهای فکری اند و فقط در ذهن آدمیان وجود دارند.

8
·        برای پاسخ به این پرسش ها، باید به دیالک تیک های زیر اشاره کرد:      

الف
·        به دیالک تیک مفهوم و واژه

1
·        مفهوم، چیزی روحی است.
·        مفهوم، چیزی انتزاعی و سوبژکتیو است.
·        مفهوم فقط در عالم ارواح (هگل) وجود دارد.

2
·        واژه اما غلاف مادی مفهوم است.
·        واژه اما چیزی مادی است.
·        واژه چیزی مشخص و اوبژکتیو است.
·        واژه گفته می شود.
·        شنیده می شود.
·        روی کاغذ می نشنید.
·        خوانده می شود.

3
·        واژه به مثابه چیزی مادی ضمنا در آئینه ضمیر و یا دل و یا ذهن آدمیان منعکس می شود.

ب
·        دیالک تیک حکم (اندیشه، نظر، باور، عقیده)  و جمله

1
·        حکم، چیزی روحی است.
·        حکم، چیزی انتزاعی، مجرد و سوبژکتیو است.
·        حکم فقط در عالم ارواح (هگل) وجود دارد.

2

·        جمله اما غلاف مادی حکم است.
·        جمله اما چیزی مادی است.
·        جمله، چیزی مشخص و اوبژکتیو است.
·        جمله گفته می شود.
·        شنیده می شود.
·        روی کاغذ می نشنید.
·        خوانده می شود.
    
3
·        جمله به مثابه چیزی مادی ضمنا در آئینه ضمیر و یا دل و یا ذهن آدمیان منعکس می شود.

9

·        روند و روال انعکاس نظرات، باور ها، افکار و عقاید ـ چه علمی و چه خرافی ـ از همین قرار است.

·        این روند و روال انعکاس چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی اما چه در پی دارد؟

10
·        آنچه که میان همه آدم ها مشترک است، انعکاس کم و یا بیش چیزهای مادی و فکری است.
·        آدمیان به میزان پیوند های اجتماعی خویش، سرمایه معینی از تصاویر ذهنی دارند.
·        مثلا کسی که به مدرسه رفته، سرمایه اش از تصاویر ذهنی (نظرات، باور ها، افکار و عقاید) بیشتر از کسی است که ترک تحصیل کرده است.

11

·        تفاوت آدمیان در میزان کار فکری روی این تصاویر ذهنی است.


مثال

·        افتادن سیب از درخت را همه دیده بودند.
·        در نتیجه، تصویر ذهنی این پدیده را در ذهن خود داشتند.
·        تفاوت نیوتن با همه این بود که او روی این تصویر ذهنی، به کار فکری خطر کرده بود.


مثال

·        کالا را همه، همه روزه خرید و فروش کرده بودند.
·        در نتیجه ـ خواه و ناخواه ـ  تصویر ذهنی از آن را در ذهن خود داشتند.
·        تفاوت کارل مارکس با همه، این است که روی تصویر ذهنی کالا، کار فکری عرقریز کرده است.

12

·        حالا می توان به صحت این نظر پی برد که بخش اعظم نظرات، باور ها، افکار و عقاید، زباله اند.
·        اصلا کسی روی این زباله ها، کار فکری نکرده، نمی کند و نمی تواند بکند.
·        برای اینکه ابزار کار فکری را، یعنی  مثلا مفاهیم مربوطه را در اختیار ندارد.
  
13

·        وجه مشترک مؤمنین از هر فرقه مذهبی و سیاسی و اقتصادی و غیره، در تصاحب سیلی از نظرات، باور ها، افکار و عقاید علمی و خرافی خام است.
·        این افراد می توانند، زوری بزنند و دستچینی از این تصاویر مرده و خام بالا بیاورند و تحویل همنوعی دهند و افاده بفروشند و هارت و پورت کنند.
·        ولی نمی توانند بیندیشند.

·        تفکر فرمی از کار است و لیاقت و نیرو می طلبد.
·        ضمنا متقابلا لیاقت، شخصیت و نیرو می بخشد.

·        تفکر دیالک تیکی از ریاضت و لذت است.
   
14

·        خیلی از الاغ های تحصیلکرده خیال می کنند که وقتی اندیشه ای را نشخوار می کنند، شق القمر می کنند.
·        از این خبرها نیست.
·        این اجامر مشتی طوطی صفت اند.
·        به همین دلیل، روی افکار باید کار فکری صورت گیرد.
·        قبول و رد فکری، هنر نیست.

·        تأیید و تکذیب نظری، فاقد کمترین ارج و ارزش است.

·        هنر استخراج دانش تجربی از تجربه است.

·        فرق هم نمی کند که تجربه، تجربه شخصی باشد و یا تجربه تاریخی.
·        تجربه بی واسطه باشد و یا تجربه  باواسطه.

·        ازبر کردن جملات قصار این و آن ـ بی اعتنا به این و آن، یعنی بی اعتنا به اینکه نقل قول از چگوارا باشد و یا از  فوکویاما ـ و تحویل طوطی وش آن به همنوع، تهوع انگیز است.
   
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر