۱۳۹۵ خرداد ۱۵, شنبه

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (17)


تحلیلی از  
میم حجری

نون نوشتن
محمود دولت آبادی
  
نه.
خصلت‌ها تازه نیستند، حادث نشده ‌اند،
و اتفاقاً بسیار قدیم ‌اند.


دزدی

·        دزد قلمداد کردن اعضای هیئت حاکمه و یا طبقه حاکمه از دیرباز رواج دارد.
·        در زمان شاه از دزدی هزار فامیل سخن در میان بود.

·        این «انتقاد» علنی و در حرف از مهره های هیئت حاکمه، این دزد قلمداد کردن هارت و پورت آمیز افرادی از نمایدنگان سیاسی طبقه حاکمه حاوی محتوای «توجیه و تأیید و حمایت و تحکیم» عملی و مستور حاکمیت طبقاتی طبقه حاکمه است.
·        این عملا به معنی دفاع ترفند آمیز و عوامفریبانه از نظام اجتماعی ـ اقتصادی حاکم است.

1

دزدی

·        این دیالک تیک تخریب در حرف و تحکیم در عمل، میراث تئوریکی شیخ شیراز است.

·        سعدی دیالک تیک سه عضوی مبتنی  بر تجربه و توده فهمی را در این زمینه توسعه داده است:
·        سعدی دیالک تیک گله ـ گرگ ـ شبان را به شکل دیالک تیک توده ـ عمال هیئت حاکمه ـ سلطان و یا خان بسط و تعمیم می دهد.
·        سعدی پس از دادن این ترفند ایده ئولوژیکی ـ فئودالی به خورد توده، گرگ را مورد حمله قرار می دهد و بی اعتبار می سازد.

·        سعدی بدین طریق و با این ترفند، «هارت و مایند» (قلب و مغز) توده را تسخیر می کند.
·        اصطلاح تسخیر «هارت و مایند» (قلب و مغز) توده، یکی از توطئه ها و ترفندها و دسیسه های ایده ئولوژیکی ـ استراتژیکی امپریالیسم است.
2
دزدی

·        امپریالیسم امریکا تحت ریاست جمهوری جورج بن جورج بوش، عراق را محاصره اقتصادی، بمباران حتی اتمی، تخریب و اشغال می کند.
·        بعد در رسانه های امپریالیستی علنا و بی شرمانه از ضرورت تسخیر «هارت و مایند» (قلب و مغز) مردم عراق سخن به میان کشیده می شود و اجرای این ترفند و توطئه آغاز می شود:
·        آنگاه آدمکشان قسی القلب تر از چنگیز خان و تیمورخان و خمینی خان در کوچه و خیابان های بغداد برای کودکان پابرهنه و بی همه چیز عراق آب نبات هدیه می دهند.

3
دزدی

·        سعدی ضمن تسخیر عوامفریبانه ی «هارت و مایند» (قلب و مغز) توده، دو کاسه پر از زهر ایده ئولوژیکی مهلک به خورد توده می دهد:

الف
·         سعدی در نهایت بی شرمی توده را گله جا می زند.
·        یعنی خدای بی چون و چرای خاک را به مثابه مشتی بزغاله و گوساله و گوسفند قلمداد می کند.
·        توده بدین طریق هنری جز چریدن و فربه شدن ندارد.
·        این بدترین توهین به توده مولد و زحمتکش است.

ب
·        سعدی از سوی دیگر سلاطین و خوانین فئودالی خونخوار، ستمگر و بی رحم را به مثابه شبان گله قلمداد می کند.
·        سعدی را باید وارونه ساز درجه اول محسوب داشت.
·        چون او جلاد توده را محافظ و حامی و خادم توده جا می زند.

4
دزدی

·        سعدی با توسل خدعه گرانه به این دیالک تیک سه عضوی گله و گرگ و شبان، همه کاسه ها و کوزه ها را بر سر مهره های هیئت حاکمه (غلامان، مباشران، جمع آورندگان بهره مالکانه در سر خرمن ها و سلب مالکیت کنندگان از تجار و پیشه وران)  خرد و خراب می کند.
·        سعدی بدین طریق، با این ترفند و با این تئوری چندین نشان ایده ئولوژیکی ـ استراتژیکی می زند:

الف
·        سعدی ـ قبل از همه ـ سلطنت را و همراه با سلطنت، نظام اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی را تبرئه، تطهیر، حفظ و تحکیم می کند.

ب
·        سعدی برای لحظات بحرانی جامعه راه حل ارائه می دهد:

1
·        به هنگام تشدید بحران اجتماعی و رسیدن کارد بر استخوان توده، توده رعایا، پیشه وران و زحمتکشان با پیروی از این تئوری سعدی، همه تقصیرات ممکنه را به حساب گرگ جماعت (عمال هیئت حاکمه) می گذارند.

·        مهم تر اما نتیجه ی نفوذ این تئوری سعدی در جان توده است:

2
·        توده به جای انقلاب اجتماعی و سرنگون سازی سلطنت و نظام فئودالی، از دست گرگ ها به دربار یعنی به سلاطین و خوانین خونخوار فئودالی شکایت می کند.
·        بی اعتنا به اینکه گرگ ها مأمورین معذور سلاطین و خوانین  اند.

·        اکنون می توان  مفاهیم فئودالی از قبیل «دادخواهی» را بهتر فهمید.

3
·        سعدی ضمنا نسخه نهائی نجات برای طبقه حاکمه و دربار می پیچد:
·        سلاطین و خوانین فئودالی در لحظات بحرانی برای خام و رام و آرام کردن توده یاغی و طاغی، یکی و یا دو تن از گرگ های معروف خود را گردن می زنند.
·        با اعدام چند گرگ اما آب حتی از آب تکان نمی خورد.
·        توده بلحاظ ایده ئولوژیکی خام و خر می شود و بلحاظ پسیکولوژیکی آرام و رام.
·        اما نظام اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی به حیات نکبت بار خود ادامه می دهد.

پ

·        امروزه همین ترفند ایده ئولوژیکی ـ استراتژیکی سعدی در همه کشورهای امپریالیستی مو به مو و روز به روز به مورد اجرا گذاشته می شود.

·        طبقه حاکمه امپریالیستی حتی هلموت کل ـ صدر اعظم آلمان ـ را به بهانه ی واهی از قبیل حمایت مالی شدن حزب او از طرف حریفی از کنسرنی و یا مسافرت سیاستمدرای به خرج خر پولی به جائی، «افشا» و رسوا می کند تا نشان دهد که در جامعه بورژوائی همه برابرند.

·        طبقه حاکمه امپریالیستی در این زمینه خیلی هم موفق است.

ت
·        همین ترفند ایده ئولوژیکی ـ استراتژیکی سعدی را طبقه حاکمه بورژوائی در زمان شاه هم به مورد اجرا گذاشت.
·        گرگ ها به دستور مستقیم شاه بازداشت شدند و به زندان افکنده شدند تا توده رام و آرام شود.
·        ولی دیگر دیر شده بود.
·        شاه بدین طریق تنها ماند.
·        در نتیجه، کمترین مقاومتی از طرف ارتش و سازمان های دولتی و امنیتی در مقابل ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی صورت نگرفت.
·        ضمنا بهترین حامیان دربار پهلوی به آسانی آب خوردن گیر افتادند و اعدام شدند.

5
اورتگا گاسه مؤسس تئوری نخبگان 
با هایدگر

دزدی

·        تئوری دزدی محمود دولت آبادی اما با تئوری گله ـ گرگ ـ شبان سعدی تفاوت هائی دارد:
·        محمود دولت آبادی مبلغ تئوری فاشیستی نخبگان است:
·        بشریت در قاموس این تئوری فاشیستی، به دو دسته تقسیم می شود:

الف
·        نخبگان 
ب
·        توده 

6
دزدی

·        جلال آل احمد و احمد شاملو (و گروه ها و سازمان های آوانتوریستی از قبیل فدائیان خلق . اسلام، مجاهدین خلق و اسلام و لیملام، طالبان، داعش، حزب الله و غیره)  هم همین تئوری نخبگان را نمایندگی می کنند.
·        آنها فقط به جای نخبه از واژه های امام، امیر، روشنفکر، پیشرو، چریک، فدایی، مجاهد و غیره استفاده می کنند.

·        در این تئوری دیالک تیک سه عضوی گله ـ گرگ ـ شبان سعدی به شکل دیالک تیک توده ـ حکومت ـ نخبه بسط و تعمیم می یابد.

7
دزدی

·        تفاوت و تضاد سعدی با این اجامر فاشیستی و فوندامنتالیستی این است که سعدی نماینده هومانیسم فئودالی و راسیونالیسم پراگماتیستی است.
·        سعدی دشمن توده زحمتکش نیست.
·        سعدی ضمنا حردگرا ست.
·        سعدی خردگرای ناپیگیر است.

8

دزدی

·        جلال آل احمد و احمد شاملو و فوندامنتالیسم و چریکیسم و مجاهدیسم اما هم توده ستیز اند و هم خردستیز.
·        اینها بدترین دشمنان توده مولد و زحمتکش اند.
·        توده برای اینها وسیله رسیدن به قدرت است.

·        اینجا ست که تفاوت استنباط از توده پدید می آید.  

9
دزدی

·        سعدی برای حفظ سلطنت، به رزم توده و خون توده نیاز ندارد.
·        توده باید تولید کند.
·        همین و بس.



10
دزدی

·        اجامر فاشیستی و فوندامنتالیستی اما به رزم توده و خون توده نیاز دارند تا سوار بر امواج خون توده به قدرت رسند و یا به حفظ قدرت نایل آیند.
·        اینها به همین دلیل دست به چپنمائی می زنند.

11
این جماعت به دو چیز عادت دارند:
نکبت وقدرت.
نکبت را با قناعت تحمل می کنند و قدرت را با ترس و پرستش.
حتی اگر کسی پیدا شود که یک روز بخواهد این مورچه ها را از روزگار نکبتی شان نجات بدهد، اول باید قدرتمند شود.
و باید بتواند روی گردشان سوار شود وبا تازیانه آنها را از میدان نکبتی شان براند.
کلیدر  

·        محمود دولت آبادی توده را دزد قلمداد می کند و نخبه را جزو صالحین و مصلحین جامعه جا می زند.
·        نخبه محمود دولت آبادی (و جلال و شاملو و خمینی و غیره)   تازیانه در دست دارد و بر گرده توده نشسته است.  
·        شعار نخبه، نجات توده از نکبت زندگی است.

·        این تئوری ـ در تحلیل نهائی ـ ماهیتا همان نیچه ئیسم و فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم است.

·        میلیون ها نفر نفله می شوند و میلیون ها دلار غارت می شود، اما توده تحت رهبری فاشیسم و فوندامنتالیسم چیزی در سفره می یابد.
·        چیزی خونالود و چرکین.

·        توده ضمنا لومپن پرولتریزه می شود:
·        بی همه چیز اخلاقی و معرفتی و فکری و فرهنگی می شود.
·        توده تحت تأثیر ایده ئولوژی اینها قسی القلب و بی رحم و غارتگر و بی وجدان و بی شعور و بی شخصیت می شود.
·        همه عناصر انسانی را از دست می دهد، ددواره و زباله واره می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر