ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (١٧٧)
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ
قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ
الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ
وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ
ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي
الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا
عَاهَدُوا
ۖ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ
وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
نيكى،
(تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق و (يا) مغرب كنيد
(و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن
باشد
و همه وقت خود را مصروف آن سازيد)
بلكه نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب (آسمانى) و پيامبران، ايمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقه اى كه به آن
دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،
انفاق مى كند
نماز را برپا مىدارد و زكات را مىپردازد؛ و (همچنين)
كسانى كه به عهد خود - به هنگامى كه عهد بستند - وفا مىكنند
و در برابر محروميت ها و بيماري ها و در ميدان
جنگ،
استقامت
به خرج مىدهند
اينها كسانى هستند كه راست مى گويند
و
(گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است)
و
اينها هستند پرهيزكاران!
·
کریم در آیات قبلی راجع به بدی و بدکاران
گزارش داده بود و در این آیه راجع به نیکی و نیکوکاران گزارش می دهد.
·
این همان دیالک تیک خیر و شر است
که در همه ادیان آسمانی به شکل دوئالیسم خیر و شر مطرح می شود.
·
منشاء دوئالیسم خیر و شر، دوئالیسم
هابیل و قابیل دو پسر حوا و آدم است.
·
یکی کشاورز است و دیگری دامپرور.
·
مظهر شر با پاره سنگی بر سر مظهر خیر
می زند و او را می کشد.
·
بدین طریق، دوئالیسم خیر و شر
تشکیل می شود و تا ابد ادامه می یابد.
·
دوئالیسم خیر و شر به هزاران فرم
مختلف بسط و تعمیم داده شده است.
·
یکی از آنها دوئالیسم الله و ابلیس
است.
1
·
مظاهر شر، بدکاران در آیات قبلی به
شرح زیر تشریح شد:
اينها،
به خاطر آن است كه خداوند، كتاب (آسمانى) را به حق
(و توام با نشانه ها و دلايل روشن)
نازل
كرده
و آنها كه در آن اختلاف مى كنند
(و
با كتمان و تحريف، اختلاف به وجود مىآورند،)
در شكاف و (پراكندگى) عميقى قرار دارند.
·
مظاهر شر آیات الهی راجع به ظهور حضرت
محمد را گم و گور می سازند و نشانه ها و دلایل روشن در زمینه حقانیت الهی حضرت
محمد را کتمان می کنند و سبب بروز اختلافات مذهبی می شوند و تفرقه می اندازند.
·
این «تعریف» کریم از مظاهر شر به چه معنی است؟
2
·
این بدان معنی است که کریم برای تعیین
و تعریف شر و اشرار معیار عینی ندارد.
·
معیار کریم برای تمیز خیر از شر،
معیاری سوبژکتیو است:
·
گم و گور کردن آیات الهی در تورات
و انجیل و کتمان نشانه ها و دلایل مربوط به حقانیت دعاوی حضرت محمد است.
·
این دال بر طرز تفکر سوبژکتیویستی
کریم است.
·
سوبژکتیویسم یکی از مکاتب معرفتی ـ
نظری (تئوری شناخت) فلاسفه بورژوائی واپسین است.
3
·
طرفداران سوبژکتیویسم دیالک تیک سوبژکت
شناخت ـ اوبژکت شناخت را وارونه می سازند و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت شناخت
جا می زنند.
·
بدین طریق و با این ترفند، چند و
چون هر چیز، در کله و ادعا و نظر سوبژکت شناخت جست و جو می شود:
·
مثلا برای اثبات صحت و سقم اندیشه
ای، آیه ای از کتب مقدس و یا این حکیم و آن عالم، این فقیه و آن قدیس ذکر می شود.
·
مثلا با استناد به آیه ای ادعا می شود
که زمین ثابت است و خورشید دور زمین می گردد.
·
یکی از مشخصات سوبژکتیویسم معرفتی همین
است.
4
·
آنچه عمدا و یا سهوا، نادیده گرفته
می شود، اوبژکت شناخت است.
·
خود زمین و خورشید نادیده گرفته می
شود.
·
و وقتی گالیله ای دوربینی (تلسکوپی)
بسازد و گردش سیارات را نشان شان دهد و با تکیه بر شناخت حسی و دلایل عینی اثبات
کند که زمین می چرخد، به جای تجدید نظر در نظر و به جای اعتراف به بطلان آیه،
گالیله را به توبه وامی دارند تا دیگر دست از پا خطا نکند.
5
·
ایراد طرز تفکر سوبژکتیویستی این
است که قضیه بر عکس ادعای آن است:
·
محتوای شناخت در خود اوبژکت شناخت است.
·
خریت خر در خود خر است و نه در
خرفروش و خرخر و خرسوار و خرچران.
·
سیبیت سیب در مولکول های خود سیب
است و نه در کارنده و چیننده و خرنده و خورنده و بوینده و بیننده ی سیب.
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک اوبژکت
شناخت و سوبژکت شناخت از آن اوبژکت شناخت است.
6
·
کریم حالا مشخصات نیکی و نیکوکاران
را به شرح زیر تشریح می کند:
الف
نيكى،
(تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق و (يا) مغرب كنيد
·
اولین مشخصه نیکی به زعم کریم این
است که مسلمانان به هنگام نماز روی خود را به مشرق و مغرب کنند.
·
اکنون سر و کله سوبژکتیویسم معرفتی
دوباره پیدا می شود.
·
کریم برای نیکی معیار عینی ندارد.
·
خرافه ای را کریم به عنوان عمل خیر
به خورد خلایق می دهد.
ب
بلكه
نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز
رستاخيز و فرشتگان و كتاب (آسمانى) و پيامبران، ايمان آورده
·
اینجا هم معیار اوبژکتیو (عینی)
برای نیکی و نیکوکاران عرضه نمی شود.
·
بلکه به عوض آن، معیار سوبژکتیو عرضه
می شود:
·
ایمان آوردن به خدا و ملائکه و روز
قیامت و کتب مقدس و انبیاء.
·
این هم یکی دیگر از مشخصات سوبژکتیویسم
معرفتی کریم است.
پ
و
مال (خود) را، با همه علاقه اى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان
و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى كند
·
معیار دیگر نیکی و نیکوکاران احسان
و انفاق است.
·
اینجا هم نیکی و نیکوکار بر اساس مشحصه
ای سوبژکتیو تعیین می شود:
·
اگر همان کسی که به دلیل احسان و
انفاق نیکوکار بوده، از احسان و انفاق پرهیز کند، جزو اشرار و بدکاران محسوب خواهد
شد.
ت
نماز
را برپا مىدارد و زكات را مىپردازد
·
مشخصات دیگر نیکی و نیکوکاران نیز سوبژکتیو
اند:
·
نماز خواندن و زکات دادن.
ث
كسانى كه به عهد خود - به هنگامى كه عهد بستند -
وفا مى كنند
·
مشخصه دیگر نیکی و نیکوکاران باز
هم سوبژکتیو است:
·
وفا به عهد است.
·
فرد همان است و معیار عینی برای
مظهر خیر و یا شر بودن او عرضه نمی شود.
·
اگر فرد مورد نظر نماز بخواند، جزو
اخیار (نیکان) خواهد بود و اگر نخواند جزو اشرار (بدان)
ج
در
برابر محروميت ها و بيماري ها و در ميدان جنگ،
استقامت
به خرج مى دهند
·
اینجا نیز میعار خیر و شر، سوبژکتیو
است:
·
استقامت در محرومیت، بیماری و جنگ
·
اگر همان کس دست از استقامت بردارد
و لب به شکوه گشاید، در طرفة العینی تغییر ماهیت خواهد داد و جزو اشرار قلمداد
خواهد شد.
·
می توان گفت که با تعیین معیار سوبژکتیو
برای تمیز خیر از شر، بندگان خدا روی پل صراط معروف حرکت و زندگی می کنند که
باریکتر از مو ست.
·
کمترین لغزشی منجر به تغییر ماهیت آنها
می شود.
ح
اينها
كسانى هستند كه راست مى گويند
·
این دیگر نور علی نور است:
·
هر کس سر نماز رویش را به مشرق و
مغرب کند، احسان بدهد، نماز بخواند و زکات بدهد و در محرومیت ها و بیماری ها و جنگ
استقامت به خرج دهد، چنین کسی صادق تر از صادق قطب زاده خواهد بود و هر ادعائی
بکند، راست خواهد بود.
چ
اينها
هستند پرهيزكاران
·
چنین کسی ضمنا علاوه بر راستگوئی،
جزو پارسایان خواهد بود.
7
·
کریم در هیچکدام از این موارد، معیار
عینی عرضه نمی دارد.
·
به همین دلایل می توان اسلام را
نماینده اصلی سوبژکتیویسم معرفتی محسوب داشت.
·
این اما به چه معنی است؟
الف
·
این اولا بدان معنی است که اسلام در
تئوری شناخت، نماینده ایرئالیسم (ضد رئالیسم) است.
ب
·
این ثانیا بدان معنی است که اسلام به
مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت پاسخ ایدئالیستی می دهد.
·
به عبارت دیگر، پاسخ وارونه می
دهد.
·
به همین دلیل هم می توان شعور
مذهبی را شعور وارونه محسوب داشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر