۱۳۹۵ فروردین ۱۸, چهارشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (56 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

(مهرماه 1309)
ادامه   

1
داغا دوشدی قار، دوندی قان لار گینه
گیین کورکی، ای ناتوان لار گینه

·        معنی تحت اللفظی:
·        برف بر کوهساران نشست.
·        خون ها یخ زدند.
·        ای ناتوانان بار دیگر، پالتو بپوشید.

·        این بیت آغازین این شعر فوق العاده زیبا ست.
·        در همین بیت آغازین شعر، پیوند عاطفی عمیق شاعر با توده های تهیدست تبیین می یابد.
·        در همین بیت آغازین شعر، احساس همدردی اصیل با توده موج می زند.

·        خودویژگی طنز معجز همین است:
·        هومانیسم و همبستگی عمیق و اصیل با توده.

2

پاییز فصلی، چوخ غملی بیر وقت دور
پاییزدا ئولن، خیلی خوشبخت دور
پاییز، پولسوزا، مرگ دن سخت دور
ئولوم ایسته ییر «بی قران لار» گینه

·        معنی تحت اللفظی:
·        فصل پاییز، فصل غم انگیزی است.
·        سعادتمند کسی است که در پاییز بمیرد.
·        پاییز برای بی پولان سخت تر از مرگ است.
·        بی پولان بار دیگر، مرگ آرزو می کنند.

·        در این بند شعر از وضع وخیم زندگی توده های تهیدست پرده برداشته می شود.
·        تار و پود دیوان معجز به تشریح این وضع وخیم توده زحمت و تهیدست اختصاص دارد.

·        طنز معجز طنز مبتنی بر هومانیسم و همبستگی است.
·        شعر معجز از این بابت بی نظیر است.


·        دو دهه پس از مرگ معجز، طنز پرداز دیگری گام به صحنه خواهد نهاد و ایده های هومانیسم و همبستگی را با تشکل توده در حزب توده پیوند خواهد داد.
·        محمد علی افراشته معروف به شاعر زاغه ها، محتوای طنز معجز را بلحاظ موضوعی و مضمونی رادیکالیته دیگری خواهد بخشید.
·        معجز ولی به مثابه قله رفیع طنز توده ای، هم بلحاظ پیوند با توده، هم بلحاظ فرم طنز و هم بلحاظ محتوای انتقادی ـ اجتماعی ـ ضد فئودالی ـ ضد روحانی آن، دسترس ناپذیر خواهد ماند.

·        مراجعه کنید به  محمد علی افراشته از دید نصرت الله نوح در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  


3
بو ایل چوخ بلالر، ویریب ال اله
ملخ، درد اسهال و هم زلزله
«تمام اولدی»، ظن ائتمه یین، وار هله
صغیر و کبیر امتحانلار گینه

·        معنی تحت اللفظی:
·        امسال، بلاهای بیشمار الهی دست به دست هم داده اند:
·        هم بلای ملخ، هم بلای اسهال و هم بلای زلزله.
·        خیال نکنید که تمام شد.
·        هنوز بار دیگر امتحانات صغیر و کبیر فراوانی در پیش خواهد بود.

·        معجز در این بند شعر، طرز «تفکر» خرافی ـ مذهبی را به تیغ تیز طنز انتقادی ـ انقلابی می بندد:    

4
·        در افکار خرافی عمومی، حوادث و آفات طبیعی و بیماری هایی از قبیل اسهال به مثابه دیالک تیکی از بلای الهی و امتحان الهی تلقی می شوند.
·        این بدان معنی است که بندگان خدا مرتکب گناه می شوند.
·        خدا به خشم می آید و بلاهای گوناگون بر سرشان می آورد.
·        این ولی فقط یک روی مدال واکنش خدا نسبت به معاصی بندگان مسلمان است.
·        روی دیگر این واکنش الهی، مورد آزمون و آزمایش قرار دادن خلق مسلمان است.

·        این دیالک تیک بلا و امتحان اما به چه معنی است؟

5
بو ایل چوخ بلالر، ویریب ال اله
ملخ، درد اسهال و هم زلزله
«تمام اولدی»، ظن ائتمه یین، وار هله
صغیر و کبیر امتحانلار گینه

·        بلای الهی جا زدن آفات و حوادث طبیعی و بیماری های مختلف توسط روحانیت، خاص ایران نبوده است.
·        روحانیت در سراسر تاریخ همین تئوری را نمایندگی و تبلیغ کرده است:

الف
·        روحانیت حتی در ماقبل تاریخ، برای رام کردن خشم خدایان زیبا ترین کودکان مردم را به مسلخ برده است و در معابد در پیشگاه تندیس خدایان سر بریده است.
·        در کتب درسی زمان شاه از این دهشت باستانی سخن ها رفته است.
·        کودک ستیزی پدیده جدیدی نیست.
·        بلکه سابقه ای دیرین دارد.

ب
·        روحانیت مسیحی به عنوان مثال، بیماری های خطرناکی از قبیل طاعون و وبا و جنگ و غیره را به عنوان بلایای الهی جا زده است.
·        طاعون و وبا و جنگ و غیره را به عنوان نشانه های خشم خدا در رابطه با معاصی مؤمنین مسیحی قلمداد کرده است.

·        دلیل این تشبثات اما چه بوده است؟

6
بو ایل چوخ بلالر، ویریب ال اله
ملخ، درد اسهال و هم زلزله
«تمام اولدی»، ظن ائتمه یین، وار هله
صغیر و کبیر امتحانلار گینه

·        یکی از دلایل این دعاوی، سطح نازل توسعه فکری مردم بوده است.
·        هر جا که عقل بشری قادر به توضیح رئالیستی و ناتورالیستی پدیده ها نبوده، بالاجبار، پای قوای ماورای طبیعی را، پای قوای الهی را پیش کشیده است.  

7
·        دلیل دیگر این دعاوی، ایمان مذهبی به جزم «مشیت الهی» بوده است.
·        بنا بر این جزم تئولوژیکی بدون مشیت خدا، آب حتی از آب تکان نمی خورد، چه رسد به ملخ و اسهال و زلزله.
·        وقتی خمینی حمله صدام را نعمت الهی قلمداد می کند، بنا بر باور عیمق بر جزم «مشیت الهی» نیز بوده است.

8
·        در ورای دگم های مذهبی اما بی تردید اوپورتونیسم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه کمین کرده است.
·        ایده ئولوژی طبقه حاکمه هر آفت و حادثه طبیعی و بیماری را در چارچوب دیالک تیک بلا و امتحان مطرح کرده است.

·        اما چرا و به چه نیت؟  

9

بو ایل چوخ بلالر، ویریب ال اله
ملخ، درد اسهال و هم زلزله
«تمام اولدی»، ظن ائتمه یین، وار هله
صغیر و کبیر امتحانلار گینه

·        طبقه حاکمه اولا خواسته که از این به اصطلاح بلاها برای حفظ، تحکیم و توسعه ایده ئولوژی مذهبی خود بیشترین بهره را برگیرد و ایمان توده به خرافه های مذهبی را تقویت و تحکیم کند.
·        به همین دلیل می توان از اوپورتونیسم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه سخن گفت.

10
·        دلیل دیگر این دعاوی هراس طبقه حاکمه از طغیان توده ای بوده است.
·        فقط به شرطی می توان توده را تخدیر کرد و تسکین بخشید که بلایای اجتماعی و طبیعی، به عنوان بلایای الهی جا زده شوند.
·        تا توده خاموش بماند.

·        تار و پود دیوان خواجه شیراز به این اوپورتونیسم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه سرشته است.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

11
·        این اوپورتونیسم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه وقتی بهتر معلوم می گردد که بلایای اجتماعی و طبیعی به عنوان امتحان الهی قلمداد شوند.
·        با توسل به این دیالک تیک بلا و امتحان، توده بهتر و داوطلبانه تر به تحمل ذلت تن در می دهد و ایده طغیان بر ضد نظام را از خطه خاطر پریشان خویش طرد و تبعید می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر