سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فروغ اد
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
ميهنم
آيینه اي سُرخ است
با
شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
معبر دلخسته ي بس قتل عام آتشينش، اين
خوب گويم:
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
معبر دلخسته ي بس قتل عام آتشينش، اين
خوب گويم:
بد ترينش اين.
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟
از درون بينان
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بگویم:
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بگویم:
بس.
ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
ما برای درک این شعر اخوان، نخست آن
را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
1
ميهنم
آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
زانكه
قابي گردشان را با بسي قلاب ها بسته
·
معنی تحت اللفظی:
·
میهنم بسان آئینه سرخی است که از چندین نقطه شکاف برداشته
و شکسته است.
·
امیدی به بهبود آن نیست.
·
چون دورادور این شکاف های آئینه، قاب و چارچوبی هست که
با قلاب های متعدد بسته شده است.
2
·
دلیل تجربی و منطقی شاعر در این
بند شعر چیست؟
·
چرا و به چه دلیل مانع التیام زخم
های آئینه باید قاب آن باشد؟
·
چرا و به چه دلیل بسته بودن قاب آئینه
به قلاب های بیشمار امید به بهبود آئینه را نقش بر آب می سازد؟
3
ميهنم
آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
زانكه
قابي گردشان را با بسي قلاب ها بسته
·
دلیل شاعر به احتمال قوی، این است
که قاب آئینه مانع آن می شود که بتوان قطعات شکسته آن را بیرون آورد و به هم چسباند
و آئینه را به حالت اول برگرداند.
·
ما بعد به این بند شعر برمی گردیم.
4
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
معنی تحت اللفظی:
·
میهن من به دریاچه بزرگی شباهت
دارد که همه راه های ورود رودها بر آن، برای همیشه بسته شده است.
·
به همین دلیل از سرمایه تغذیه می
کند و اندک اندک و به تدریج، به کویری خشک استحاله می یابد.
5
معبر دلخسته ي بس قتل عام آتشينش، اين
خوب گويم:
خوب گويم:
بد ترينش اين.
·
نتیجه قتل عام اتشین میهن دریاچه
واره من همین است.
·
به عبارت بهتر، بدترین نتیجه قتل
عام آتشین آن همین است.
6
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای مار دلبر و دلربای قهقهه، آئینه
ی خونیندل بلحاظ چند و چون بشکسته را بردار و خویشتن خویش را آنی در آن بنگر.
7
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
·
اکنون ایراد تجربی و منطقی چشمگیری
وارد این شعر می شود:
·
آئینه ای که از چندین نقطه شکاف
برداشته و به دلیل قاب از هر سو به قلاب بسته شده اش، کمترین امیدی به تعمیر و
بهبودش نیست، اصلا قابل برداشتن نیست، چه رسد به اینکه قابل تماشای خویشتن در آن باشد.
·
آئینه شکسته فقط به درد دور
انداختن می خورد و نه به درد تماشای خویشتن.
·
چنین آئینه ی از هر لحاظ شکافته و شکسته،
اصلا آئینه محسوب نمی شود تا ماری و یا موری در آن به خودشناسی دست یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر