۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

سوبژکت


پروفسور هوبرت هورستمن
برگردان شین میم شین

·        سوبژکت در تئوری شناخت مارکسیستی، عبارت است از انسان اجتماعی فعال که توانائی شناخت و فونکسیون شناخت را دارد و ببرکت پراتیک اجتماعی، آماجمندانه بر محیط زیست خود تأثیر می گذارد، تا آن را بطور مادی و فکری از آن خود سازد.

1
·        ارسطو واژه «سوبژکت» (واژه لاتینی به معنی مغلوب) را هم به معنی حامل سرسخت خصوصیات عینی بکار می برد و هم به معنی سوبژکت منطقی

·        مراجعه کنید به جوهر، مفهوم سوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

·        فلسفه اسکولاستیک، سوبژکت را به معنی شیئ رئال و مستقل از شعور می داند.
·        توماس فون اکوین معنی سوبژکت را وارونه می کند و راه را برای پیدایش مفهوم «سوبژکت» به معنی «شناسنده» هموار می سازد.
·        (توماس فون اکوین، «مجموعه فقهیات»، 87، 4)

3
·        اما بعدها بنا بر پاسخی که به مسئله اساسی فلسفه داده می شود، تعریف کاملا دیگری از سوبژکت ارائه داده می شود.

4
·        سوبژکت ـ در فلسفه ایدئالیستی ـ اغلب به معنی چیز روحی محض تعریف می شود:

الف

جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

·        برکلی آن را به معنی «شعور» بکار می برد. 

ب
·        هون آن را به معنی مجموعه ای از مضامین (محتوی های) شعور  بکار می برد.

ت

ارنست ماخ (1838 ـ 1916)
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی

·        ماخ آن را به معنی مجموعه بغرنجی از احساس ها بکار می برد و می گوید:
·        «سوبژکت از احساس ها تشکیل می شود، که البته بعدا نسبت به احساس ها واکنش نشان می دهد.»
·        (ماخ، «تحلیل احساسات»، 1903، ص 21)

4
·        فیشته سوبژکت را به معنی «من» فعال مطلقا آزاد تعریف می کند، که موجد (پدید آورنده)  «واقعیت عینی» است.

5

·        شوپنهاور سوبژکت را به معنی «حامل جهان» به معنی «شرط فراگیر، شرط همیشه از پیش تعیین شده ی همه پدیده ها و همه اوبژکت  ها.» تعریف می کند.
·        (شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»، 1، پاراگراف 2)

6
·        درفلسفه هگل سوبژکت بمثابه خودآگاهی انسان نمودار می گردد، که خود را بنا بر تعین (خواست) «ایده مطلق» خودشناسی طلب به واسطه ی کردوکار فعال از طریق از آن خود کردن عملی و نظری جهان پدید می آورد، جهانی که «ایده تجسم یافته» است.

7
·        ماتریالیسم ماقبل مارکسیستی ـ برخلاف کلیه جریانات ایدئالیستی ـ انسان رئال مجهز به لیاقت شناخت را بمثابه سوبژکت شناسنده در نظر می گیرد.

8
·        البته ماتریالیسم ماقبل مارکسیستی هنوز انسان را به مثابه موجود اجتماعی، فعال و بلحاظ تاریخی، مشخص که در پراتیک اجتماعی قادر به از آن خود کردن مادی و فکری جهان باشد، در نظر نمی گیرد.   

9

·        انسان در قاموس ماتریالیسم ماقبل مارکسیستی، به مثابه فردی ایزوله شده و عمدتا منفعل و تماشاچی جلوه گر می شود، که واقعیت عینی برای او «تنها در فرم اوبژکت و یا در فرم مشاهده وجود دارد، ولی نه به مثابه کردوکار محسوس و انسانی، نه به مثابه پراتیک و بطور سوبژکتیو»
·        (مارکس، «تزهای مربوط به فویرباخ»، تز اول) 

10
·        مارکس در چالش با فلسفه هگل و ماتریالیسم منفعل فویرباخ، هم درک کیفیتا جدیدی از انسان به مثابه سوبژکت شناسنده ارائه می دهد و هم درک کیفیتا نوینی در باره اوبژکت شناخت.

11
·        سوبژکت فقط می تواند انسان اجتماعی و بلحاظ تاریخی مشخص باشد.
·        زیرا لیاقت های معرفتی مشخص انسان ها خواص اجتماعی اند و به تبادل نظر با انسان های دیگر وابسته اند، که بواسطه درجه معینی از توسعه نیروهای مولده و  گنجینه علمی تماماجتماعی موجود در  هر جامعه تعیین می شوند.

12
·        سوبژکت در پراتیک بر جهان مادی تأثیر می گذارد و آن را از طریق عینیت بخشیدن و شیئیت بخشیدن به سوبژکتیویته، قوا و استعدادهای خود در این جهان به جهان انسانی مبدل می سازد. 

13
·        جهان مادی مستقل از شعور، به اندازه ای که سوبژکت آن را با کردوکارعملی و نظری خود از آن خود می کند، به همان اندازه هم به اوبژکت مبدل می شود.

14
·        هدف سوبژکت از کردوکار عملی ـ در وهله اول ـ تغییر مادی اوبژکت ها بر طبق اهداف خویش است.

15
·        هدف سوبژکت از کردوکار نظری ـ در وهله اول ـ نفوذ در ذات اوبژکت ها، کشف قانونمندی های اوبژکت ها، بازتولید فکری اوبژکت ها (مفهوم سازی) و ساختن مدل درونی (روحی) از اوبژکت های برونی (مادی) است.

16
·        سوبژکت شناخت، در جامعه منقسم به طبقات متخاصم، اسیر محدودیت های معرفتی معین است که از وجود مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و از تضاد منافع آشتی ناپذیر طبقاتی سرچشمه می گیرند.

17
·        در سوسیالیسم با از میان برداشتن این محدودیت ها، با از بین بردن اختلافات آموزشی، با ساختمان سیستم آموزشی واحد، با برنامه ریزی و تشویق آگاهانه علم و غیره، شرایط عینی لازم برای شکوفائی و رشد همه جانبه استعدادهای معرفتی انسان اجتماعی فراهم می آید. 

·        مراجعه کنید به سوبژکتیو، اصل قابل شناسائی بودن جهان  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر