سنگ
(۱۱ آوریل ۱۹۹۴)
سرچشمه:
سرچشمه:
اخبار امروز
·
امروز سنگَت را شکستم
·
و بُغضَت در گلو شکست.
·
هر روز آن را در مشت می فشردی
·
بی واهمه به مدرسه می رفتی
·
و می دانستی که هیچ کس
·
همسنگِ تو نیست.
·
در اتوبوس
·
روی صندلی می ایستادی
·
آن را چون الماسی به شیشه می کشیدی
·
و می گفتی که حتی گلوله ی پلیس
·
به آن کارگر نیست.
·
گاهی سنگ، غیبش می زد
·
جیب هایت را می گشتی
·
خانه را زیر و رو می کردی
·
و سرانجام آن را
·
در خواب هایت می دیدی.
·
·
امروز از من پرسیدی:
·
«آیا چکشِ تو
·
سنگِ مرا می شکند؟»
·
ما چون دو سنگ شناس
·
با هم به حیاط رفتیم.
·
اول تو آزمودی
·
و چون کارگر نشد
·
از من خواستی که بیازمایم.
·
ایکاش چکشم شکسته بود
·
تا دلت را چنین نمی شکستم.
·
دنیا پُر است از سنگ های سخت
·
اما نمی دانم آیا دست های کوچک تو
·
دوباره سنگی را مشت خواهند کرد؟
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر