با
1700000
نفر شهید
تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
·
جنگ جهانی امپریالیستی دوم هم بسان
جنگ جهانی امپریالیستی اول با شکست امپریالیسم آلمان به پایان رسید.
·
نه، امپریالیسم آلمان، نه
میلیتاریسم ژاپن و نه، فاشیسم ایتالیا، به کسب هژمونی جهانی نایل نیامدند.
·
طبقه حاکمه امپریالیستی ـ چه در
کسوت ناسیونال ـ سوسیالیسم و فاشیسم و میلیتاریسم و چه در هیئت امپریالیسم امریکا
و انگلیس و فرانسه و غیره ـ اما به همه اهداف خود رسید:
·
عنگلاب امپریالیستی پیروز شد و
نیروهای مولده جامد و جاندار در مقیاس جهانی به طرز ریشه ای و رادیکال نابود شدند:
1
·
از کشور آلمان ویرانه ای به جا
ماند و مدعیان نمایندگی نژاد سرور برای لقمه نانی، طرز زیست لومپنی پیشه کردند که
در اثری از نویسنده ایرلندی در کسوت سربازی یانکی تحت عنوان «خاکستر مادرم» به نحو
ترحم انگیزی تصویر می شود.
·
دختران و زنان نژاد برتر برای
شکلاتی، سیگاری، لقمه نانی به همخوابی با هر اجنبی تن در دادند.
2
·
وضع ایتالیای فاشیستی بهتر از
آلمان ناسیونال ـ سوسیالیستی نبود که در فیلم های مابعد جنگ تصویر می شود.
3
·
امپریالیسم ژاپن بدتر از بقیه، کن
فیکون اتمی شده بود که در کتابی سرشته به
دهشت به طرز رئالیستی تصویر می شود.
·
سکنه دو شهر صنعتی مدرن ژاپن که
طبقه حاکمه امپریالیستی ـ میلیتاریستی اش سودای سرکردگی بر جهان در سر داشت، مرغ
صفت جزغاله شده بودند.
4
·
بخشی از بریتانیای کبیر بمباران و
تخریب شده بود و صدها هزار نفر سرباز انگلیسی در جبهه های جنگ نفله شده بودند.
5
·
در اولین جامعه جوان سوسیالیستی
بهترین بلشویک ها در مقدم ترین صفوف نبرد، کشته شده بودند و یا توسط اجامر ناسیونال
ـ سوسیالیستی به دار آویخته شده بودند و تعداد تلفات انسانی این سامان نوبنیاد به
20 میلیون نفر می رسید.
·
تعداد مجروحین و معلولین و اسرای
این سامان را خدا می داند و بس.
·
هر قطعه ای از خاک این کشور فقیر،
زمین سوخته بود و لم یزرع و لم یرتع.
·
اولین کشور سوسیالیستی، ولی تسلیم
امپریالیسم آلمان نگشته بود و آرزوی جانیان امپریالیستی در زمینه ی تبدیل شوروی به
هولوکاوست نقش بر آب شده بود.
6
·
شهرها و روستاهای کشور پهناور و
قاره وار چین توسط اجامر امپریالیسم ژاپن بمباران میکروبیولوژیکی حتی شده بودند و
نوباوگان این سامان ـ به روایت ژنرال های هنوز زنده ی امپریالیسم ژاپن ـ هزار هزار
مورد تجاوز جنسی اراذل ژاپنی قرار گرفته بودند و بعد بطور کلکتیو به رگبار بسته
شده بودند تا اجامر نژاد برتر، در زمین پهناور، جا کم نیاورند و تکثیر مثل کنند.
·
تعداد قربانیان چین ستمدیده به 30
میلیون نفر بالغ می شد.
7
·
عنگلاب امپریالیستی پیروز شده بود
و زمین به بهشت برین بدل شده بود.
·
بشریت باز هم می بایستی از صفر
شروع کند.
·
ولی اگر نیروهای مولده جامد را
بتوان به مشقتی و خون دلی بازتولید کرد، نیروهای مولده جاندار را چگونه می توان؟
·
میلیون ها کمونیست مؤمن به رهایش
نهائی را چگونه می توان احیا کرد؟
·
احزاب طراز نوین لنینی را چگونه می
توان از زیر آوار جنگ و بربریت بیرون آورد؟
·
ولی چاره چه بود، به غیر از شروع
از صفر؟
8
·
پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی
دوم، بازتقسیم جهان توسط متفقین شروع شد.
·
چرچیل، روزولت و استالین در شوروی
گرد آمدند.
·
حیرت انگیز اما این بود که چرچیل
دو و یا سه هفته زودتر از روزولت به بریتانیای سابقا کبیر برگشت و برای خالی نبودن
عریضه به مردم کشور فرمان داد که او را به عنوان مارشال نابغه عنگلاب جنگ گلباران
کنند.
·
چی شده بود؟
9
·
چیزی نشده بود.
·
امپریالیسم آلمان و متحدین
ایتالیائی و ژاپنی اش شکست خورده بودند، ولی تناسب قوا در ارودگاه امپریالیستی
تغییر یافته بود.
·
کفه ترازوی تناسب قوا به نفع
امپریالیسم اتمی قدر قدرت جدید، سنگین تر شده بود.
·
هژمونی جهانی می بایستی دست به دست
شود.
·
قهر و خشم و آه و اشک چرچیل و ترک
سریع السیر نشست به همین دلیل بود.
·
جهان بدین طریق، سرکرده جدیدی کسب
کرده بود.
·
سرکرده ای به نام امپریالیسم اتمی امریکا.
·
این اما به چه معنی است؟
10
·
این ـ قبل از همه ـ بدان معنی است
که بشریت با طبقه حاکمه امپریالیستی اجنه آسا سر و کار دارد که همه جا هست و هیچ
جا نیست.
·
بسان اجنه در تلون مدام است.
·
ما برای نشان دادن این اجنه آسائی طبقه
حاکمه امپریالیستی به بیوگرافی یکی از اعضا و نمایندگان آن اشاره می کنیم:
11
سِر
وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل
( ۱۸۷۴ - ۱۹۶۵)
سیاستمدار
و نویسندهٔ بریتانیایی
بین
سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵
یعنی
در طول جنگ جهانی دوم
و
بار دیگر بین سال های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵
نخست
وزیر بریتانیا بود.
او
افسر ارتش بریتانیا نیز بود.
برنده
جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۳
به
خاطر نوشته هایش
·
وینستون چرچیل، در سال 1933، درست در زمانی که هیتلر به عنوان صدر اعظم
آلمان اعلام می شود، ضمن سخنرانی برای جبهه ضد
سوسیالیستی بریتانیا می گوید:
1
·
«موسولینی، این تجسم روح روم باستان، این بزرگترین قانونگزار زنده،
به بسیاری از ملت ها نشان داد، که چگونه می توان در مقابل یورش سوسیالیسم ایستادگی کرد.
2
·
موسولینی راهی را نشان داد، که هر ملتی که با جسارت رهبری شود،
می تواند در پیش گیرد.
3
·
موسولینی با رژیم فاشیستی خویش،
برای کشورهائی که بر ضد سوسیالیسم مبارزه می
کنند، سرمشقی برای سمتگیری است (قبله است. مترجم)»
·
(کانفورا، «دموکراسی، تاریخ و ایده ئولوژی»،
2004، ص 232)[1]
ادامه دارد.
[1] Rede vor
der britischen Antisozialistischen Liga, 18. Februar 1933. Zit. bei Canfora, La democrazia, S. 232
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر