شیدایی
سرچشمه:
اخبار
روز
·
هرگز در خواب هایت نبوده ام.
·
هرگز در گستره ی مروارید هایت دریا نشده ام.
·
مانده ام اما، که چه نزدیکم به تو.
·
مثل بهار و بنفشه.
·
مثل کتاب و کلمه.
·
مثل پاییز و برگ.
·
مثل سکوت و سنگ.
·
بگذار بنویسم:
·
شیدای پستان هایت شدهام،
·
بی آنکه بوسیده باشم شان با ذره ذره ی جانم
·
و سجده گاه من شده باشند.
·
می دانم، می دانم.
·
« دیوانگیست این»،
·
خواهی گفت.
·
اما چه جای شگفتی .
·
مگر نه آنکه نوشتی:
·
«طعم شعر میدهند و بوی بهار- نارنج؟»
·
مگر نه آنکه زنانگی ات را در زیبایی هاشان سرودی؟
·
من نیز دیوانگی هایم را می سرایم.
·
تابو هایم را به تابوت ها می سپارم.
·
رازهایم را می گشایم.
·
گاهی گشودن رازها ، یعنی دریچه های تبسم به سوی نور و
رهایی.
·
بیا و مرا به خواب هایت ببر، ای خوب!
·
به شیداییهایت.
·
به شعرهایت.
·
به بهار و به نارنجت.
*****
·
تنهایی جغرافیای غریبی است که نیمه ی بیدارت را
پژمرده می کند.
·
باید به ازدحام عاطفه هایت کوچ کنم
·
و آغاز و پایانم را به پستان های شکفته ات بسپارم.
·
بخند.
·
بخند و بگو:
·
« دیوانگیست این.»
·
·
من اما، همین روزها کیسه خوابم را در واژه هایت پهن می
کنم.
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر