تحلیلی
از شین میم شین
چو
می بگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد
از جهان دولت، الا فقیر.
·
معنی تحت اللفظی:
·
چون جاه و مقام و ملک و سراپرده همیشگی نیستند.
·
پس سعادتمند در جهان فقرا هستند.
1
چو
می بگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد
از جهان دولت، الا فقیر.
·
تکله و یا در واقع، شیخ شیراز در این بیت، دیالک تیک ریاضت و لذت را به شکل دیالک تیک فقیر و صاحب جاه و ملک و سریر بسط و تعمیم می
دهد، نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (فقیر) می داند و برای اثبات نظر خویش، به
کوتاهی عمر و دست به دست شدن جاه و ملک و سریر استناد می کند.
2
·
مفهوم «کوتاهی عمر» در فلسفه سعدی و حافظ وارونه می شود
و به معنی گذرائی جاه و ملک و سریر تفسیر می شود.
·
بدین طریق است که حضرات دیالک
تیک بقا و فنا را وارونه می کنند و از دنیای فانی سخن می گویند.
·
دنیا نه فانی، بلکه ابدی است.
·
فنا در حقیقت تغییر شکل ماده را می گویند، تجزیه
ارگانیسم به عناصر اولیه خود را.
3
·
هستی دیالک تیک بقا و فنا ست.
·
هستی دیالک تیک تجزیه و ترکیب
است.
·
هستی دیالک تیک مرگ و زندگی
است.
·
هستی روند توسعه بالنده
در تحلیل نهائی است.
·
بنظر سعدی و حافظ، سعادتمند کسی است که فقیر باشد.
·
سعدی و حافظ آخرین کسانی اند که به جفنگ خود ایمان داشته
باشند.
·
فقیری که بسان سگی زیر پل خوابیده و از سرما می لرزد، لباس
و کلاه و غذا و سرپناه مشخص لازم دارد و
نه سعادت مجرد.
4
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ، ص 41.)
به سرو گفت، کسی:
« میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی از سرو می پرسد:
·
«تو چرا میوه نداری؟»
·
جواب می دهد:
·
«برای اینکه من آزادم.»
·
بدین طریق و با این ترفند خر رنگ کن، همه درختان میوه
برده و بنده و وابسته تصور می شوند و درختان فاقد میوه یا زباله قلمداد می شوند و
یا آزاده.
·
قرعه زبالگی به نام بید و نی می افتد و قرعه آزادگی به
نام سرو.
5
·
حتما حریفی خواهد گفت:
·
«خوب.
·
باشد.
·
نظر است و نظر هر کس برای خودش محترم است.
·
مگر تو پروکروستس هستی که نظر آدم ها را سلاخی می کنی،
اگر اندازه تخت آهنین نظرت نباشند؟»
6
به سرو گفت، کسی:
« میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
·
حق با حریف است و نظر هر کس برای خودش و امثال خودش
محترم است.
·
ولی نظر اگر بر زبان آید و به گوش خلایق برسد، به قوه
مادی بدل می شود و می تواند سبب خیر شود و یا سبب شر.
·
قبل از اینکه جنگ جهانی شروع شود و 60 میلیون نفر انسان شقه
شقه شوند، تئوری توجیه جنگ در کله ها نفوذ داده می شود.
·
قبل از تشکیل خاوران، تئوری قتل دگر اندیشان تبلیغ می
شود.
·
جنگ جهانی و خاوران مادیت یابی اندیشه اند.
·
هر کرد و کاری بر اساس مدل ذهنی پیشاپیش خود در کله آدمیان
جامه عمل می پوشد.
·
به همین دلیل هم باید هر نظری در جامعه بشری مورد تأمل قرار
گیرد و تأیید تقویت و یا تکذیب و تضعیف شود.
7
به سرو گفت، کسی:
« میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
·
منظور سعدی از سرو نه درخت مظلوم سرو، بلکه اشرافیت بنده
دار و فئودال است که بصورت انگل، از چپاول حاصل دسترنج توده های مولد و زحمتکش زندگی
می کنند.
·
سعدی توده های مولد و زحمتکش را به
درختان میوه از سیب و گلابی و انگور و پسته و بادام تشبیه می کند و تا درجه بنده و
برده و وابسته تنزل می دهد و اشرافیت بنده دار و فئودال را سرو قلمداد می کند که آزاد
و سربلند، ولی بی
ثمر اند و از ثمره زحمت توده ها امرار معاش می کنند.
8
به سرو گفت، کسی:
« میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
·
سعدی عملا مسائل اجتماعی را ناتورالیزه می کند تا به
توجیه مناسبات تولیدی فئودالی نایل آید.
·
سعدی بطور کاملا پوشیده و مستور، شیوه
زندگی انگلی اشرافیت بنده دار و فئودال را امری طبیعی و خدا خواسته قلمداد می کند.
·
دلیل سعدی این است که سرو هم بی
ثمر و سربلند است.
·
درست بسان اشرافیت بنده دار و
فئودال که بی ثمر، آزاد
از وابستگی و بندگی اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر