۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

سیری در جفنگیات برتراند راسل (3)


تحلیلی از مسعود بهبودی

اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.
برتراند راسل

·        این جفنگ جدید برتراند راسل به چه معنی است؟

1
اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.

·        اسلوب فکری برتراند راسل در این جفنگ هم همان اسلوب فکری در جفنگ قبلی است:
·        او دیالک تیک علت و معلول را قبلا به شکل دیالک تیک ترس و مذهب از سوئی و به شکل دیالک تیک مذهب و بدبختی از سوی دیگر بسط و تعمیم داده بود.
·        اکنون همان دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک غم و دین بسط و تعمیم می دهد.
·        اکنون برای دین و مذهب منشاء جدیدی اختراع می شود.
·        یعنی جای ترس را غم و اندوه می گیرد.

·        این اما به چه معنی است؟
2

·        این اولا از طرز تفکر متافیزیکی راسل پرده برمی دارد.
·        چون حتی شیخ شیراز می دانست که هر چیز مادی و فکری و روانی و روحی خصلت دیالک تیکی دارد:  

گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به هم اند.

·        غم و یا شادی ایزوله و منفصل و مجزا و تنها وجود ندارد.

·        واژه متافیزیک، از قضا در قاموس پوزیتیویسم، چیزی از جنس فحش خواهر و مادر است.
·        چون از هر چیزی بدشان بیاید، مهر متافیزیکی بودن را بر پیشانی اش می کوبند و مورد تف و توهین قرار می دهند.

3
·        حدیث حضرات به حدیث خیلی از سران و رهبران چپ و راست و متدین و بی دین وطنی شباهت دارد.
·        در حرف چیزی را انکار می کنند و در عمل اثبات.
·        در حرف می گویند، «اقتصاد مال خر است»، بعد بسان خر شعار «از حق خود در زمینه رئاکتور اتمی صرفنظر نمی کنیم» را عرعر می کنند.
·        انگار رئاکتور اتمی چیزی اخلاقی و شرعی و اسلامی است.

4
·        یا عکسی از سینه زنی را در صفحه فیس آبادشان درج می کنند و به مثابه خرافه بر آن تف می اندازند.
·        بعد شروع به سینه زنی می کنند و شعار «تفاوت در عندیشه ـ وحدت در عمل» می دهند و هارت و پورت می کنند.
·        خبر ندارند که همین جفنگ بمراتب بدتر از هر خرافه دیگر است. 

5
اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.

·        این جفنگ راسل ضمنا دال بر ابدیت دین و مذهب است.
·        چون همه جهان هرگز نمی توانند شادمان باشند.
·        همیشه در اوج شادمانی سر و کله غم پیدا می شود.
·        پس بدین طریق نتیجه گرفته می شود که مذهب و دین هم تا ابد خواهد بود.

6
اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.

·        در این جفنگ برتراند راسل نیز سر و کله پسیکولوژیسم پیدا می شود.
·        باز هم منشاء مذهب در روان آدمیان جستجو، کشف و اعلام می شود.
·        همانطور که ذکر شد، پدیده های پسیکولوژیکی سوبژکتیو اند، یعنی منشاء اوبژکتیو و عینی دارند.
·        شادی و غم خودپو و بی علت و بی دلیل عینی و واقعی وجود ندارد.
·        انسان ها وقتی شاد می شوند که منافع مادی و فکری و روحی و روانی معین شان برآورده می شود.
·        پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی اند و نمی توان دین و مذهب را با توسل به آنها توضیح ریشه ای و رادیکال داد.
·        با پسیکولوژیسم فقط می توان سر مردم شیره مالید.

7
 اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.

·        اتفاقا نمایندگان قرون وسطائی منافع طبقات اجتماعی واپسین یعنی خویشاوندان و پیشقراولان بورژوازی واپسین از قبیل عمر خیام و خواجه شیراز نیز مبلغ کیش شادی بوده اند و تئوری غنیمت دانی دم را و عیش و عشرت دم به دم را همه جانبه تبلیغ کرده اند و هر چه بد و بیراه در چنته داشته اند، نثار ایادی ادیان کرده اند.

8
اگر همه جهان شادمان باشد،
من تضمین می کنم که دیگر دینی وجود نداشته باشد.

·        طنز زهراگین زندگی اما این است که همین بورژوازی واپسین حامی و حامل خستگی ناپذیر خرافه های رنگارنگ است و دیری است که با سنتی ترین حامیان و حاملان خرافه یعنی کنیسه و کلیسا و مسجد و خانقاه و از اواخر قرن بیستم با فوندامنتالیسم های رنگارنگ و وحشت انگیز به وحدت رسیده است.
·        در حرف مدافع حقوق بشر است و در عمل همدست فوندامنتالیسم ضد بشر.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر