مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (137)

فیثاغورث از ساموس (570 ـ 510 ق. م) 

فیلسوف ماقبل سقراطی یونان

مؤسس جنبش مذهبی ـ فلسفی پرنفوذ

در چهل سالگی به ایتالیای جنوبی مهاجرت کرد و انجا مکتبی را تأسیس کرد و به فعالیت سیاسی پرداخت.

یکی از شخصیت های معمائی است

جزو پیشاهنگان فلسفه آغازین یونان، ریاضیات و علوم طبیعی محسوب می شود.

 منبع:

لحظات آرام و دلنشین 

سرچشمه: 

صفحه فیس بوک 

زهرا غلامی

زهرا

چه زنجیره ی زیبائی

میم

·        خوب فیثاغورث عزیز، اگر زر نداشتیم، چی؟

کیومرث

میم جان زر نداری، زور نداری .

قضیه فیثاغورث برای زرداران است.

زهرا

فیثاغورث می فرماید:

آن وقت زنان شما را امتحان می کنند. 

میم

·        شکی نیست که زن و مرد همدیگر را امتحان می کنند.

·        شاید منظور فیثاغورث عزیز، حقیقت امر دیگری باشد.

·        این حقیقت امر شامل حال حتی نباتات و حشرات و جانوران هم می شود:

1

·        وقتی حشره و جانور نر به دنبال جفتی برای خود می گردد، کاراکتر خود را نمودار می سازد.

·        چون هر رقیب بالقوه و بالفعل را بیرحمانه و کورکورانه از سر راه خود می روبد.

2

·        جماعت مرد (و شاید جماعت زن) هم همین طور.

·        وقتی مرد جماعت قصد دستیابی به زنی را دارند، خویش و بیگانه و خشک و تر نمی شناسند و نتیجتا کاراکتر خود را عیان می سازند.

·        دست خودشان هم نیست.

·        چون در این جور مواقع غریزه مکلف به تحقق تکثیر نوع فرمانروای بلامنازع میدان می شود و عقل را کنار می زند و آن می کند که می خواهد.

3

·        حق با کیومرث عزیز است:

·        بدون زر، نمی توان زور داشت:

·        زر و زور رابطه ناگسستنی و دیالک تیکی با هم دارند:

4

·        زرمندان امروز، زورمندان (رهزنان، زورگیران، قلدران، جیب بران، دزدان) دیروز بوده اند و زرمندان فردا، زورمندان امروز خواهند بود.

5

·        زورمندان امروز هم زرمندان امروزند و کلان زرمندان فردا خواهند بود.

·        البته اگر در همچنان به همین لولا بچرخد.

·        حق ـ به تجربه ی هزاران باره هم ـ با کیومرث عزیز است که حقیقت امر بزرگی را در جمله ای کوتاهتر از آه بر زبان رانده اند.

6

·        همین حقیقت امر مورد نظر ایشان، در فلسفه و جامعه شناسی علمی تحت عنوان دیالک تیک اقتصاد و سیاست عرض اندام می کند:

·        مناسبات تولیدی (اقتصادی) زیربنای هر جامعه محسوب می شوند و مناسبات سیاسی و ایدئولوژیکی، روبنای هر جامعه را تعیین می کنند:

·        دیالک تیک زیربنا و روبنا

·        دیالک تیک زر و زور

·        دیالک تیک مالکیت (حاکمیت طبقاتی) و حکومت (قدرت سیاسی)

·        دیالک تیک طبقه حاکمه (طبقه زرمند) و هیئت حاکمه (طبقه زورمند و یا نمایندگان و عوامل طبقه حاکمه)     

7

·        سعدی همین اندیشه فیثاغورث را در فرم کامل تر و فراگیر تری مطرح می کند و نشان می دهد که با زر چه داشته باشیم و چه نداشته باشیم می توان بنی بشر را به محک آزمون و آزمایش زد و امتحان کرد:

سعدی

(نقل به مضمون)

·        اگر می خواهیم از شر کسی خلاص شویم، دو راه در پیش است:

الف

·        یا قرض به اش بدهیم (زر بدهیم) تا دیگر اثری از اش نیابیم.

ب

·        و یا قرض از اش بخواهیم (زر از اش بخواهیم) و چنان از ما گریزان شود که جن از بسم الله.

پایان