۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

سیری در گلستان سعدی (11)

سعدی
تحلیلی از شین میم شین
 
 ( گلستان ، دیباچه)
در خبر است از سید کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان، محمد مصطفی....

·        این تصور و تصویر مخدوش سعدی از پیامبر اسلام است.

1

·        مفهوم «سید کاینات»، هیچ معنای ملموسی القا نمی کند.
·        آقای کهکشان ها نامیدن کسی، آدمی را به  یاد ابلهی در قصه «شازده کوچولو» می اندازد که ستاره ها را نامگذاری می کرد و خود را مالک آنها می پنداشت.
·        پیامبر اسلام خود صریحا می گوید که بنده خدا ست.
·        کتابی خدا بر او نازل کرده و او مبلغ محتوای این کتاب است.
·        نه کمتر و نه بیشتر.

·        به چه دلیل باید او را سید کاینات لقب داد؟

·        مگر کاینات با میلیون ها ستاره و سیاره و ماه نوکر و کلفت است که آقا داشته باشد؟

2

·        به چه دلیل باید پیامبر اسلام مفخر موجودات باشد؟
·        پیامبر اسلام، همانطور که از نامش معلوم می شود، رسول و پیام آور بوده است.
·        خود پیامبر حتی گویا سواد خواندن و نوشتن نداشته و اگر ملک مقرب (جبرئیل) وحی نمی آورد، حرفی برای گفتن پیدا نمی کرد.
·        پیامبر اسلام انسان ساده ای است که برگزیده شده تا پیام الهی را ابلاغ کند، پیامی که در واقع پیام طبقه حاکمه جدید است:

«انا عبد الله، آتائک الکتاب و جعلنی نبیا.
من بنده خدا هستم.
کتابی به من نازل شده است و من به پیام آوری انتخاب شده ام.»

·        چه دلیلی بر مفخر مخلوقات بودن پیامبر در میان است؟

·        حشره و پرنده و حیوان و نبات و سنگ و شن اصولا از افتخار چه می دانند؟

3
·        رحمت عالمیان و صفوت آدمیان یعنی چه؟

4
·        تتمه دور زمان به چه معنی است؟
·        زمان در پیوند با ماده و مکان، جاری همیشه است، ازلی و ابدی است.
·        زمان را آغاز و انجامی نیست.
·        چگونه می تواند فردی نقطه پایان دور زمان باشد؟

( گلستان ، دیباچه)  
شفیع مطاع نبی کریم
قسیم جسیم نسیم وسیم
بلغ العلی بکماله
کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله
صلو علیه و آله 

خوبرو، خوش اندام و هیکلمند، خنده رو و زیبا 
به سبب هنر و کمال خویش به مرتبه بلند رسیده است. 
و به جمال خود تاریکی را بر طرف نموده است. 
همه صفات وی نیکو ست 
بر وی و آل او درود بفرستید.

·        بهتراز این نمی توان به تخریب شخصیت پیامبر اسلام دست زد:

1

·        «خوبرو، خوش اندام، هیکلمند، خنده رو و زیبا» بودن که مزیتی نیست.

2
·        این صفات اولا انتزاعی اند، ثانیا نسبی اند.

3

·        خوب و خوش و زیبا در نظر افراد مختلف و در زمان های مختلف، بطور مختلف تعریف و تعیین می شود.

4

·        خوبی و خوشی و زیبائی مطلق بی زمان و بی مکان وجود ندارد.

5

·        علاوه بر این، اگر پیامبر اسلام، بر خلاف تصور سعدی خوبرو، خوش اندام، هیکلمند، خنده رو و زیبا هم نبود، فرقی در ماهیت او پدید نمی آمد.

6

·        آنچه سعدی گرفتارش است، نگرش فرمالیستی نام دارد.

7

·        سعدی اسیر ظاهر و صورت و فرم پیامبر است و به فونکسیون، محتوا و ماهیت او وقعی نمی نهد.

8

·        این نوعی تخریب شخصیت تاریخی ـ اجتماعی پیامبر است.
·        این نوعی مدح شبیه به ذم است.
9

·        محمد چوپان ساده و زحمتکشی بوده که وسیله ابلاغ وحی الهی شده است که در حقیقت وحی طبقه بنده دار است.

10

·        انسان ساده بی چیزی که بخش مهمی از بشریت را تحت پرچم ایدئولوژیکی معینی به نام اسلام متحد کرده و به انجام رسالت تاریخی معینی برانگیخته است.

11

·        انسان ساده ای که به روایتی با بسیج و اتحاد ایدئولوژیکی توده ها طرح نوینی در افکنده است، بت پرستی، زنده بگور ساختن دختران، خصومت و ستیز قبایل، ذلت روزافزون مردم را حتی الامکان کاهش داده است.

12
·        ولی محمد انسان انتزاعی ئی نبوده است.

13
·        محمد انسان مشخص و تاریخی بوده است.
·        انسان زمانه خویش بوده است.

14

·        آنچه سعدی نمی تواند و نمی خواهد دریابد، خصلت انقلابی محمد است.

15
·        محمد به انکار وضع موجود برمی خیزد.

16

·        محمد به نفی آنچه که هست، برمی خیزد و از توده پراکنده شقه شقه شده در جامعه در حال تجزیه و تلاشی، همبود متحد و یکپارچه ای می سازد و زیر پرچم ایدئولوژیکی واحدی بنام اسلام گرد می آورد و رسالت تاریخی معینی را بنا بر اقتضای زمان، بنا بر سطح رشد نیروهای مولده جامعه، جامه عمل می پوشاند.
17

·        محمد انقلابی تمام عیار و بی کم و کاستی بوده است.

18

·        محمد احتمالا پیامبر فرماسیون برده داری بوده است که بر ویرانه های جامعه اشتراکی اولیه بنا می شود و به همین دلیل مترقی تر محسوب می شود.

19

·        محمد اما بمثابه یک شخصیت تاریخی، فقط از عهده انجام وظایفی می تواند بر آید که امکان حل شان را توسعه نیروهای مولده فراهم آورده باشد، مثل هر شخصیت انقلابی دیگر.
·        محمد، مثل خود سعدی، انسانی واقع بین است و نه خیالپرداز.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر