۱۳۹۱ اسفند ۱۴, دوشنبه

سیری در حماسه داد (30)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
 راه توده  
تحلیلی از شین میم شین

مبارزه ایدئولوژیکی

·        این فقط نمونه ای بود از شیوه های وحشیانه ای که طبقات حاکم برای پیشبرد اهداف خویش و ساکت کردن مردم در عرصه مبارزه ایدئولوژیکی بکار می گرفتند.

1

·        شعرای درباری، که می خواستند در جلال و شکوه زیسته و بسلامتی روزگار بگذرانند، می بایستی اعمال سلطان محمود را بستایند.
2
·        به گفته نظامی عروضی:
·        «پادشاهان چون کودک خرد باشند.
·        سخن بر وفق رأی ایشان باید گفت تا از ایشان بهره مند باشند.»

3
·        شاعران دربار سلطان محمود چنین می کردند.

4

عنصری (350 ـ 431 هجری قمری)
 ملک‌ الشعرای سلطان محمود غزنوی 
 

·        عنصری شاعر درباری، در رابطه با فتح خوارزم، کشتار مردم و غارت اموال آنها سلطان محمود را به شرح زیر می ستود:
بکشت دشمن و برداشت گنج و مال ببـرد
ز بهـــر نصــرت دیـــن محـــمد مخــــتــار

از آنکه تربت گرگانــج و شهر و برزن او
مقــــام قرمطیــــان بــود و معــــدن کفـــار

5

·        در حمله سلطان محمود به مولتان و قتل عام مردم آن سامان عنصری به دلایل زیر بسیار خرسند بوده است:

نه قلعه ماند که نگشاد و نه سپه که نزد
نه قرمطی که نکشت و نه گبر و نه کافر
 
6

فرخی سیستانی (370 ـ 429) 
 ملک الشعرای دربار سلطان محمود غزنوی

·        فرخی سیستانی در ستایش جنایات سلطان محمود در حق مخالفان از عنصری هم گشاده دست تراست.

7

·        او آنگاه که می خواهد قصد سلطان محمود را برای حمله به ری تائید کند، می گوید:

ری را بهانه نیست به باید گرفت پس
وقت است، اگر به جنگ سوی ری کشد عنان

این جا همی یگان و دوگان قرمطی کشد
زینـان به ری هـزار بیابد به یک زمان

8

·        پس از آنکه سلطان محمود ری را با حیله و تزویر می گشاید و دست به قتل و غارت می زند، فرخی او را این چنین می ستاید:

ای ملـک گــیــتی، گــــیتی تــــو را ست
حکم تو بر هر چـه تو خواهی روا ست
....
از پــی کــم کـــــردن بد مــــذهـــبان
در دل تو روز و شب اندیشــه ها ست
...
ایـــزد کـــام تو به حـــــاصل کـــــناد
ما راهیان را شب و روز این دعا ست

تا ســر آنـــان چــو گـــــــــیا بدروی
کایــشان گوینـد جهان چـون گـــیا ست
....
مـلک ری از قـــرمطــــیان بســـتدی
میــل تو اکـنون به مـنـا و صفـــا ست
....
دار فـــرو بــردی بــاری دویـســـت
گــفتی کاین درخـور خوی شــما ست

هــر که از ایشـــــان به هـوا کار کرد
بر ســر چوبی خشـــک اندر هــوا ست

9

·        فرخی بلندگوی درباریان سلطان محمود بوده است.

10

·        کشتن مخالفان عقیدتی زیر پوشش دین، امری عادی و بالاتر از آن امری ضرور است که ثواب دو جهان دارد.

11

·        فرخی به امید زیر برای سلطان سلطان محمود از خدا طلب عمر می کند:

تا در عوض عمر که بدهی ز پی دین
در مصر کند قرمطـیان را هم بر دار

12

·        چنین است تصویر نارسایی از رژیم ترور و خفقان حاکم که پوشش ایدئولوژیکی سنت حنفی داشته است.

13
جبهه مقاومت ضد رژیم ترور

·        مقابله و مقاومت توده مردم و روشنفکران برجسته آن زمان در برابر این رژیم ترور نیز بسیار درخشان، قهرمانانه و در عین حال خردمندانه است.

14

·        در همین زمان، عده قابل ملاحظه ای از بزرگان دانش و فلسفه زیسته اند و بر ضد تاریک اندیشی سلطان سلطان محمودها و القادر بالله ها مبارزه کرده اند.

15

·        می توان گفت که در آن زمان در هر خانه و کاشانه ای بحث و جدل علمی - دینی وجود داشته که یکی از نمودهای آن گسترش عظیم جنبش اسماعیلیه بوده است.

16

·        این واقعیت که کمی پس از سلطان محمود، جنبش اسماعیلی به اوج خود رسید و زیر رهبری حسن صباح لرزه بر ارکان حکومت سلجوقی افکند، حکایت از قدرت سازمان مخفی اسماعیلیه در زمان سلطان محمود – فردوسی - دارد.

17

·        چنین نهضت بزرگی نمی توانست یکباره از زمین بروید.

18

·        این سازمان مسلما در زمان فردوسی در میان مردم نفوذ داشته و رشد می کرده است.

19

·        فردوسی در این دوره پر خروش مبارزه عقاید و آراء، یعنی در دوره ای که حکام انگشت در جهان کرده و قرمطی می جستند و توده مردم نهضت های عقیدتی پنهانی به وجود می آوردند، علما و دانشمندان در برابر خشک مغزی قلدران مدعی دینداری قد علم می کردند، زیسته و خود او علیه دین حاکم قد برافراشته و در همان آغاز شاهنامه خود را از یاران علی نامیده و در شاهنامه ای که آخر عمر به سلطان محمود حنفی متعصب «اهدا» کرده، به شرح زیر نوشته است:

که من شــــهر عـــلمم، علـــــی ام در است
درست این سخن، قول پیغمبر است

...

اگــر چشــــم داری به دیگر  ســـرای
به نزد نبی و علی گــــــیر جــــای

بـر ایــن زادم و هـم بـر این بگذرم
چنــان دان که خــاک پی حیــدرم

20

·        فردوسی نه تنها در اینجا، بلکه تقریبا در هر جای دیگری که اسمی از سلطان محمود می برد، در کنارش از گرایش شیعیگرایانه و علاقه خویش به آل علی یاد می کند.

21

·        و این مقابله با مذهب دروغین سلطان محمود، تازه مهم ترین مقابله ایدئولوژیکی فردوسی با سلطان محمود نیست.
22

·        سر تا پای شاهنامه، چنانکه خواهیم دید، بر ضد سیاست و ایدئولوژی سلطان محمود است.

23

·        و کاملا منطقی است که سلطان محمود درست در سال 401، در زمان انتشارمحضر القادر بالله، گردن زدن سفیر مصر، تکفیر حسنک وزیر و شدت یابی بی سابقه مبارزه با دگراندیشی، شاهنامه فردوسی را هم رد کرد.  
24

·        سرنوشت شاهنامه فردوسی، با سرنوشت این مبارزه در رابطه بوده است و نه با چیز دیگر.

25

·        برخی از پژوهشگران مسئله را بسیار ساده می کنند و ادعا می کنند که علت رد شاهنامه، برکنار شدن ابوالعباس اسفراینی، وزیر سلطان محمود بوده است که حامی فردوسی و علاقه مند به زبان پارسی بوده است.
26

·        حضرات ادعا می کنند که جانشین اسفراینی علاقه ای به پارسی نداشته و فردوسی را تحمل نکرده است.
27

·        اما فراموش نکنیم که فرخی هایی که به زبان زیبای پارسی از قرمطی کشی حمایت می کردند و خودکامگی سلطان محمود را می ستودند، تا پایان هم عزیز و مکرم مانده اند.

28

·        به نظر ما به احتمال قریب به یقین، تغییر ابوالعباس اسفراینی خود معلول تشدید خفقان و تحکیم تاریک اندیشی بوده است.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر