۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (6)

محمود دولت آبادي
این جماعت به دو چیز عادت دارند:

نکبت وقدرت.

نکبت را با قناعت تحمل می کنند و قدرت را با ترس و پرستش.

حتی اگر کسی پیدا شود که یک روز بخواهد این مورچه ها را از روزگار نکبتی شان نجات بدهد، اول باید قدرتمند شود.

و باید بتواند روی گردشان سوار شود وبا تازیانه آنها را از میدان نکبتی شان براند.

کلیدر 

سرچشمه:

صفحه فیس بوک

رسانامهر 


ادامه تحلیل

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (4 و 5)



  
کلیدر

حتی اگر کسی پیدا شود که یک روز بخواهد این مورچه ها را از روزگار نکبتی شان نجات بدهد، اول باید قدرتمند شود.


·        نویسنده و یا راوی این نظر کدامین جهان بینی را نمایندگی می کنند؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید ببینیم که ایشان با فرمولبندی این حکم، بلحاظ فلسفی چه می کنند.
·        یعنی کدام شناخت افزار دیالک تیکی را بسط و تعمیم می دهند؟

1

·        نظری گذرا به این حکم نشان می دهد که ایشان مورچه ها را به مثابه موجودات علیل و ذلیل تصور می کنند که فرق چندانی با زباله ندارند.
·        هیچکاره اند و کمترین کاری از دست شان برنمی آید.
·        از این رو به این نتیجه می رسند که ناجی و یا منجی ئی باید ظهور کند و علیرغم میل باطنی مورچه ها به تداوم زیست در شرایط مبتنی بر نکبت و قدرت،  آنها را به زور و قلدری از «روزگار نکبتی» «نجات» دهد.

·        این اما به چه معنی است؟
2

·        این بدان معنی است که ایشان دیالک تیک دیالک تیک جزء و کل را احتمالا بی آنکه خود بدانند، به شکل دیالک تیک فرد و جامعه و سپس به شکل دیالک تیک منجی و مورچه بسط و تعمیم می دهند و نقش تعیین کننده را از آن جزء (فرد، شخصیت، منجی) جا می زنند.
  
·        نمایندگی این نظر اما به چه معنی است؟
3

·        نمایندگی این نظر بدان معنی است که در دیالک تیک فرد و جامعه، در دیالک تیک شخصیت و توده، در دیالک تیک منجی و مورچه، نقش تعیین کننده  از آن شخصیت (منجی، قهرمان، سیاستمدار) است.
·        این به معنی وارونه کردن علنی و سرسری دیالک تیک جزء و کل، دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک شخصیت و توده است.
·        حتی صد سال قبل از این، پله خانوف می دانست که از این خبرها نیست.
·        نه جزء تعیین کننده سرنوشت کل است، نه قطره رقم زننده سرنوشت دریا ست، نه شخصیت بدون توده می تواند ظهور کند و نه برغم خواست توده می تواند کاری بکند.

·        تاریخ را نه شخصیت ها، بلکه توده ها می سازند:
·        تاریخ را نه منجی ها، بلکه مورچه ها می سازند و اگر احیانا به رهبر و قهرمانی نیاز داشتند، بسان بحری خروشنده به جوش می آیند و از صدف سینه خویش پوگاچفی، لنینی، مائئی، هوشی مینی بیرون می آورند، به دنبالش می افتند و سدهای مهیب راه رهائی را یکی پس از دیگری از میان برمی دارند.
4

·        موضع جهان بینانه نویسنده و یا راوی این حکم، از سر تا پا ایدئالیستی است و از کمترین ارزش علمی و تجربی برخوردار نیست.
·        موضع جهان بینانه نویسنده و یا راوی این حکم، ماهیتا همان موضع آخوندها و کشیش ها ست:

الف

·        آخوندها و کشیش ها (ایدئالیست ها) به مسئله اساسی فلسفه در کل هستی پاسخ ایدئالیستی می دهند:
·        آنها سازنده هستی را روح و یا خدا جا می زنند.
·        یعنی در دیالک تیک ماده و روح، وجود و شعور، نقش تعیین کننده را از آن روح و یا شعور می دانند.

ب

·        بعد همان جهتگیری جهان بینانه را از عرصه کل هستی به عرصه جامعه منتقل می کنند و تئوری منحط و ضد انقلابی و از سر تا پا ارتجاعی موسوم به «ظهور منجی موعود» را فرمولبندی می کنند و به خورد خلایق می دهند.
·        اتفاقا خود حضرات اگر منافع طبقاتی شان ایجاب کند، قبل از هرکس همان تئوری انتظار منجی موعود را زیر پا می نهند و بر ضد انقلاب و پیشرفت اجتماعی عوامفریبانه وارد عمل می شوند و آب رفته را به صد حیله و ترفند به جوی برمی گردانند و فاجعه می آفرینند.

ت

·        نویسنده و یا راوی این حکم نیز همان موضعگیری جهان بینانه آخوندها و کشیش ها را مو به مو تکرار می کنند و نقش تعیین کننده را از آن منجی و شخصیت و قهرمان و سیاستمدار و غیره جا می زنند و توده های مورچه را تا درجه زباله تنزل می دهند.

پ

·        این موضع جهان بینانه نویسنده و یا راوی این حکم، تازگی ندارد و نوبری نیست.
·        همه فلاسفه  و تئوریسن های طبقات واپسین، از قبیل نیچه و هایدگر و یاسپرس و غیره و نمایندگان تئوری فاشیستی موسوم به «تئوری نخبگان» دیری است که به تحقیر بی شرمانه و لومپنانه مورچه ها کمر بسته اند و به طرق مختلف زمینه را برای استثمار بی رحمانه مورچه ها و بعد زنده زنده سوزاندن آنها و یا فرستادن دسته جمعی مورچه ها به میادین جنگ و کشتار و به جان برادران خویش انداختن آنها آماده می سازند و در دو جنگ بزرگ جهانی و صدها جنگ کوچک منطقه ای و ملی عملی ساخته اند و می سازند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر