۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

سیری در حماسه داد (12)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه: راه توده  
تحلیلی از شین میم شین

 ابيات بی پدر و مادر ـ بنام فردوسی، به کام چاپلوسان
چگونگی تحريف شاهنامه
ادامه

مصراع جعلی
چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه

·        مثال ديگر برای نشان دادن تحريف خشن شاهنامه، نسبت دادن مصراع «چه فرمان يزدان چه فرمان شاه» به حکیم طوس است که هيچکس نمی داند از کجای شاهنامه گرفته شده و بيت کامل آن چيست.

1

·        اين مصراع ـ درواقع ـ ازشاهنامه نيست و بيت کامل هم ندارد.

2

·        حتی در «شاهنامه های" دستچين شده ای که از طرف وزارت فرهنگ درباری و دولت، به منظور اثبات ضرورت اطاعت کورکورانه از شاه منتشر شده، جرئت نکرده اند، چنين مصراعی را بگنجانند.

3

·        اين مصراع، هم سفيهانه است و هم کوسه ريش پهن.

الف

·        زيرا اگر کسی يزدان پرست نباشد، تحت تأثیر اين مصراع قرار نخواهد گرفت.

ب

·        چنین کسی به فرمان شاه همانقدربی اعتنا خواهد بود که وجود به فرمان يزدان بی اعتنا بوده است.

ت

·        کسی هم که يزدان پرست باشد، رساندن شاه به مقام خدا را کفر خواهد دانست.

4

·        به اين دليل آشکار، «چه فرمان يزدان، چه فرمان شاه» شعاری ابلهانه است که بيسوادان درباری که عقل شان به کشف بهتري قادر نبوده، به فردوسی نسبت داده اند.

5

·        اين مصراع بلحاظ مضمون توهين به فردوسی و توهين  به هرانسان شريفی است که به چيزی جز خاکساری در برابر قلتشن ديوانان دوران معتقد باشد.

6

·        هرگز چنين خاکساری از «جلوه های روح» ايرانيان باستان نبوده و فردوسی که بهترين سنن ايران باستان را با روح پيکارجوی مردم زمان خويش درآميخته و خود ازهيچ شاهی اطاعت نکرده، هرگز نمی توانسته چنين مصراعی را بر زبان آورد.

7

·        اطاعت کورکورانه ازشاهان با نص اوستا و با سرتاسر آموزش زرتشت نیز مغايراست.
·        چون اوستا از سوی مردم، زبان به دعا می گشايد:

«ای سپندارمذ!
مبادا که شهرياران بد برما پادشاهی کنند.
ای سپندارمذ!
چنان کن که برای مردم خانه و زندگی بهتر و برای چهارپايان چمن و چراگاه فراهم آيد.»

8

·        اوستا فرمانبرداری ازشاهان ستمکار را گناه می شمارد و کسانی را که به فرمان شاهان بد گردن نهند، به عذاب دوزخ تهديد می کند و می گويد:

«آن کسان که به فرمان شاهان بد گردن نهند، بدمنش و بد گفتار و بد کردارند. روان های آن پيروان دروغ با خورش های پليد پذيره شوند.
آنان آشکارا به دوزخ درآيند.»

9

·        در دين اسلام و بويژه در ميان شيعيان نيز هرگز اطاعت از شاهان و حکام جابرتوصيه نشده است.

10

·        اين یاوه که گويا شاه به نوعی نماينده خدا در زمين است، ساخته ذهن ملايانی است که خود را بطور کامل در خدمت فئودال ها گذاشته بودند.
الف

·        منتها تا پيش ازحکومت پهلوی خود ملايان درباری نيز جرئت نمی کردند که فرمان شاه را فرمان يزدان بنامند.
ب

·        تا اواخر قاجاريه ملايان درباری توانسته بودند تا اينجا پيش روند که گفته سلطان را همطراز با گفته پيغمبر بدانند:
«گفته پيغمبر و سلطان يکی است!»

ت
·        آنها ضمنا اضافه کرده بودند که:

«شک نيست که سلطان عادل را اطاعت فرض است!»

ث

·        اما برابر دانستن گفته شاه - آن هم شاه عادل - فقط با گفته پيغمبر، برای دربار پهلوی بسيار کم بود و لذا به کارمندان ستاد ارتش دستور داده می شود که فرمان شاه ـ ولو شاه جابر- را برابر با فرمان يزدان اعلام کنند و آنها ديواری کوتاهتر از ديوارشاهنامه نيافته اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر