۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

تمرین تفکر مفهومی (126)

سعدی
( گلستان با ب اول، ص   34 ـ 38)
گفتم :
عمل پادشاه، ای برادر، دو طرف دارد :
امید و بیم.
یعنی امید نان و بیم جان.
و خلاف رأی خردمندان است بدین امید، متعرض این بیم شدن.

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        اشتغال در دستگاه دربار فئودالی دو طرف دارد:
·        یک طرف آن بیم است و طرف دیگر آن امید.
·        منظور از بیم، بیم جان و یا خطر مرگ است.
·        منظور از امید، امید رسیدن به نان و نوا ست.
·        خردمند هرگز با رسیدن به نان به ازای به خطر انداختن جان  موافقت نمی کند.

·        این رئالیستی ترین تصور و تصویر سعدی از روند و روال حاکم در دربارهای فئودالی است.
·        اگر کسی احیانا فیلم های مربوط به دربارهای فئودالی اروپا را دیده باشد، به تشابه شگفت انگیزی با دربارهای شرقی پی خواهد برد و از وحشت بسان بید به خود خواهد لرزید.

·        این وضع و حال اما حاکی از چیست و دلیل این وضع و حال چیست؟

1

·        اشتغال در دربار، به معنی کار کردن برای طبقه حاکمه در فرماسیون فئودالی است.
·        به معنی خدمه عالی ترین اربابان فئودال گشتن است.
·        به معنی وارد شدن در هیرارشی فئودالی است که از غلام چماق بدست شروع و به مشاور و مباشر و سردار جنگی و مالیات و باج و خراج جمع کن و پیغام رسان و پیغامبر و غیره ختم می شود.

2

·        سعدی در بوستان و گلستان به این جور افراد نام گرگ می دهد.
·        اینها همه از دم مأمورین اجرای فرامین طبقه حاکمه اند.
·        اینها هستند که بر گنج سلطان می افزایند و خطه فرمانروائی او را وسعت می بخشند.

·        اکنون این سؤال پیش می آید:
·        چنین کسانی که باید قاعدتا به آسانی به نان و نوائی برسند، چرا باید بیم جان داشته باشند؟

3

·        برای پاسخ به این پرسش باید دیالک تیک بیم و امید را در جامعه طبقاتی بالاعم و در جامعه فئودالی بالاخص درک کرد.
·        می توان گفت که ستون فقرات جامعه فئودالی از عالی ترین تا پایین ترین عنصر متشکله آن در داربست این دیالک تیک بیم و امید قرار دارد.
·        حتی شخص شخیص سلطان با دشمنان خونخواری در هیئت خواهر و  مادر و برادر و عمو و دائی و پسر عمو و غیره زیر یک سقف بزرگ بسر می برد.
·        تاجی هست و همه افراد طبقه حاکمه می توانند سودای تصاحب آن را بر سر داشته باشند.
·        از این رو سلطان هر شب، چه بسا از هراس نشستن خنجری بر سینه اش از خواب می پرد و از هراس خوردن اطعمه و اشربه زهرآلود به خود می لرزد.

2

·        مشاور شاه می تواند خواه و ناخواه به اطلاعات درونی دربار دست یابد و از رقابت ها و کشمکش های درونطبقاتی با خبر باشد.
·        همین وقوف به اسرار درون پرده خود دیالک تیکی از قدرت و هلاکت که بسط و تعمیم دیالک تیک بیم و امید است.
·        او با فروش این اطلاعات می تواند به جاهی برسد و یا به دلیل وقوف به این اطلاعات در چاهی محبوس و نابود گردد.

3

·        مباشرین دربار که به جمع آوری بهره مالکانه و باج و خراج و غیره می پردازند، هم تنفر رعایا و مظلومین را به جان می خرند و هم سوء ظن طبقه حاکمه را.
·        از این رو اگرچه نان شان در روغن است، ولی به دلایل مختلف جان شان در خطر است

الف

·        رعیت به تنگ آمده ای می تواند به جای بهره مالکانه خنجری بر پشتش بکارد و بگریزد.

ب

·        در صورت طغیان رعایا، دربار می تواند به توصیه ایدئولوگ های خود، امثال او را به مثابه گرگ طمعکار متخلف از فرامین دربار، جلوی رعیت گردن زند و آبی بر آتش طغیان رعایا بپاشد.
·        این همان کاری است که محمد رضا شاه با سران ساواک و مجلس و کابینه کرد.
·        البته کارگر نیافتاد.

ت

·        این ضمنا همان کاری است که طبقه حاکمه ملی و بین المللی با رضاشاه به مثابه همدست با فاشیسم هیتلری کرد و ضمنا انحصار قدرت در دست خاندان او را حفظ کرد.

4

·        حتی غلام حرمسرا و پرده دار می تواند در  دیالک تیک بیم و امید بسر برد:

الف

·        غلام حرمسرا می تواند عقیم شود تا قابل اعتماد گردد.

ب

·        غلام پرده دار می تواند زبانش را از دست دهد، تا قادر به لو دادن اسرار پشت پرده نگردد.

5

·        در جهنم همین بیم و امید است که مفاهیم و تئوری های فلسفی و معرفتی ـ نظری سعدی و حافظ تولد می یابند:
·        اسرار مگو
·        اسرار پشت پرده
·        پرده دار
·        اصل غیرقابل شناسائی بودن چیزها، پدیده ها و سیستم ها
·        اسکپتیسیسم (شکاکیت)
·        اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)
·        راز درون پرده
·        و غیره و غیره
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر