۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

سیری در حماسه داد (4)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

تحلیلی از شین میم شین 

·        هنوز انتشار فصل اول میراث جوانشیر شهید تحت عنوان «حماسه داد» به پایان نرسیده بود که حریفی ب نگارش کامنتی، آژیر کشیدند:
·        «خدا كند نوبت به دادگاهي شدن ِ حكيم ِ توس نرسيده باشد و بر حماسه ي داد ، انگ ِ بيداد زده نشود!

·         اميدوارم !»   

·        ما قبل از تأمل روی فصل اول تحلیل جوانشیر، کامنت حریف را مورد تأمل قرار می دهیم:

حریف

خدا كند نوبت به دادگاهي شدن ِ حكيم ِ توس نرسيده باشد.

·        منظور حریف محترم از واژه «حکیم توس» به احتمال زیاد، «حکیم طوس» است.
·        یعنی ایشان واژه طوس را به خیال خود، «تازی زدائی» کرده اند.
·        خیلی از این قبیله تازی ستیزان، احسان طبری را هم احسان تبری می نویسند و حجری را هجری و ارسطو را ارستو، خوان را خان و راحت را راهت.

·        چرا و به چه دلیل؟
1

·        ظاهرا حضرات فکر می کنند که «ح، ط و غیره» عربی اند و «ه، ت و غیره»، فارسی.

2

·        ضمنا حضرات می خواهند که زبان پارسی را از واژه های تازی تطهیر کنند.
·        خوب با این هلهله و هورا به چه هدف و آماجی می توان دست یافت؟

3

·        یکی از دستاوردهای نهائی «تازی زدائی» کذائی تشدید خصومت میان ملیت های متشکله کشور و ریختن آب کلان به آسیاب امپریالیسم تجزیه طلب است.

4

·        نتیجه دیگر این کردوکارهای بیهوده و صوری و بی محتوا و توخالی، عوامفریبی است.
·        این کردوکارها به معنی فرستادن توده به دنبال نخود سیاه است.

5

·        نتیجه دیگر این کردوکارها فقیرتر کردن زبان فارسی و دشوارتر ساختن تبادل نظر و اندیشه میان مردم است.
·        خوان و خان، طبری و تبری، حجری و  هجری، راهت و راحت واژه های ماهیتا متفاوتی اند و معانی بکلی دیگری دارند.
·        این کردوکارها عملا به معنی تخریب زبان مردم است.
·        به معنی تخریب میراث معنوی توده های مولد و زحمتکش است.

6

·        کسانی که دم از تازی ستیزی و تازی زدائی می زنند، رژیم حاکم بر کشور را عمدا و یا سهوا رژیم تازی جا می زنند و نتیجتا ماهیت طبقاتی آن را از دید توده ها مخفی می دارند.

·        نتیجه نهائی این تشبثات فرستادن توده ها به دنبال نخود سیاه خواهد بود.

·        ماهیت بورژوائی ـ فئودالی طبقه حاکمه پرده پوشی خواهد شد و برچسب دروغین نژادی (تازی) بر پیشانی ان نصب خواهد شد.
7

·        بدین طریق، مبارزه طبقاتی در کشور، با مبارزه نژادی کذائی جایگزین خواهد گشت و عملا آب به آسیاب امپریالیسم و ارتجاع ملی و بین المللی ریخته خواهد شد.

حریف

خدا كند نوبت به دادگاهي شدن ِ حكيم ِ توس نرسيده باشد.

·        مفهوم «دادگاهی کردن» کسی یکی از مفاهیم ایدئولوژیکی دیرآشنای امپریالیسم است که به اولین حکومت شوراها در همه بلندگوهای جهانی نسبت داده شده است.
·        کسانی که فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم، شووینیسم، مک کارتیسم و غیره را رواج داده اند و پوزه بند خونین بر دهان توده ها زده اند، کوچک ترین خطاهای عمدی و تحریکی حکومت پرولتاریا را در بلندترین مناره های جهان جار زده اند.

1


·        اکنون این سؤال پیش می آید که مگر دموکراسی چیست؟


·        مگر آزادی بیان نظر به چه معنی است؟

·        اگر کسانی به تحلیل واژه به واژه و جمله به جمله و بیت به بیت نوشته کسی می پردازند و دست به انتقاد منطقی و تجربی می زنند، چرا باید انگ نقد ایدئولوژیکی بر پیشانی شان زده شود و متهم به دادگاهی کردن شاعری شوند؟

2

·        مگر کسی جلودار نوشتن و انتشار متانقدی بر علیه نقد به عمل آمده می شود؟


·        و مگر در این روزگار می توان کسی را از انتشار نظرات درست و یا نادرست خود باز داشت؟

3

·        کسی که پیشاپیش آژیر می کشد و نقد و تحلیل هنوز نوشته نشده و منتشر نشده را متهم به «دادگاهی کردن شاعری و یا صاحب نظری» می کند، اگر دچار حواس پرتی و احساسات نباشد، باید ریگی به کفش داشته باشد.

4

·        این جور تشبثات ـ بی اعتنا به انگیزه ها و دلایل ـ فقط می توانند به معنی مخالفت با روشنگری انقلابی و علمی تلقی شوند و تازگی ندارند.
حریف

و بر حماسه ي داد ، انگ ِ بيداد زده نشود!

·        این اتهام پیشاپیش نه نشانه حسن نیت قاضی کذائی، بلکه نشانه مخالفت با دگراندیشی همنوعان بخت برگشته خویش است.
·        کسی که منتقدی را به «دادگاهی کردن شعرا» متهم می کند، خود پیشاپیش به صدور حکم محکومیت او دست می زند و نسبت مذموم «انگ زنی» را بدو می دهد.


·        خوب حالا چه باید کرد؟

·        میراث گذشتگان را نباید تحلیل کرد، چون ممکن است که به مذاق کسانی خوش نیاید؟

·        مگر خود حضرات نسبت به نقد ایدئولوژیکی و ژدانوف و غیره اظهار نگرانی نمی کنند؟

·        مگر خود حضرات منتقد سانسور و خفقان و مخالفت با دگراندیشی نیستند؟

·        چرا دگراندیشی امپریالیستی، فوندامنتالیستی، بورژوائی ـ واپسین باید مجاز باشد، ولی دگراندیشی دست و پا شکسته پرولتری ممنوع؟


ادامه دارد

۳ نظر:

  1. منتظر بقیه گفتگوها میمانم تا عاقبت کار روشن شود من کم وبیش چیزهایيرا میدانم ونویسنده محترم کارشان درست هست اقای جوانشیرا میگویم

    پاسخحذف
  2. ما که هنوز تحلیل حماسه داد را آغاز نکرده ایم
    خودمان هم نمی دانیم همه نظرات ایشان را تأیید خواهیم کرد و یا چیزهایئ به آنها اضافه خواهیم کرد.
    ما اصلا فکر نمی کنیم که عیبی در تحلیل جوانشیر باشد.
    مسئله اینجا پیشداروی منتقد محترم بوده که می بایستی مورد بحث قرار گیرد.
    ولی از نظرات شما هم بیشک بهره مند خواهیم شد.
    زنده باشید.

    پاسخحذف
  3. شما که این همه تئوری دارید چرا هرگز در جامعه پذیرفته نشده اید؟؟؟

    پاسخحذف