۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

سیری در حماسه داد (7)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

سرچشمه: راه توده  

تحلیلی از شین میم شین

 ابيات بی پدر و مادر ـ بنام فردوسی، به کام چاپلوسان

چگونگی تحريف شاهنامه

·        شايد اين پرسش منطقی مطرح شود که اگرحتی سايه ای ازآنچه که مقامات درباری به فردوسی نسبت می دهند در شاهنامه موجود نيست، پس مبلغين رژيم با چه دستاويزی اين همه جنجال برسر شاهنامه به راه انداخته اند و ازچه راهی اين «دروغ بزرگ» را پخش می کنند؟
·        درپاسخ بايد به دو شيوه اصلی اشاره کرد:

الف

·        تحريف آشکار و مستقيم شاهنامه.

ب


·        شيوه ی محیط  سازی، طرح ادعاهای بکلی بی اساس و جلوگيری ازمعرفی درست شاهنامه

*****

الف

تحريف آشکار و مستقيم شاهنامه

·        شاهنامه اثری است بزرگ و بغرنج.
1

·        شاهنامه اثری است که درآن صدها «پرسناژ» وارد صحنه می شوند و هر کدام متناسب با شرايط و حال خويش زبان به سخن می گشايد.
2

·        خود فردوسی نيز به عنوان گزارشگر حوادث و پردازنده داستان ها در هر مقامی، لحن متناسب با وضع برمی گزيند.
3

·        روشن است که نظريات پرسناژهای گوناگون با هم متفاوت و چه بسا متضاد است.

4

·        چنين امری آنقدر طبيعی است که اگر وظيفه ويژه نوشته حاضر پاسخ گويی به فرو مايگی بی همتای تحريف کنندگان شاهنامه نمی بود، حتی تذکر آن ضرورتی نداشت.

5

·        در هر اثرهنری پرسناژها گوناگونند و نظرات مختلف و متفاوتی را بر زبان می رانند.

6

·        مهم اين است که خواننده از ميان پرسناژها، سخنگوی نويسنده را بشناسد و ببيند که کدام يک از گفته های متفاوت، بيانگر واقعی نظر نويسنده است.

7

·        و گر نه از روی هر اثرهنری می توان انواع عقايد را اثبات کرد و بدترين و منحرف ترين نظريات را به بهترين و مترقی ترين نويسندگان نسبت داد.
8

·        گفتيم که اين مطلب آنقدر طبیعی است که حتی يادآوری آن ضرورتی ندارد.

9

·        ولی چه می شود کرد، اگر گردانندگان تبليغات منحط درباری ايران، درست همين طبیعی ترين اصل را در حق فردوسی مراعات نمی کنند و از زبان پرسناژهای منفی شاهنامه، از طريق جدا کردن ابيات از متن و گسستن رابطه و پيوند انديشه معين با محيط پيرامون، چنان نظراتی را به فردوسی نسبت می دهند که در واقع جنايت در حق اين مرد بزرگ و مردم ايران است.

10

·        قطعاتی از شاهنامه که در مدارس تدريس می شود و ابياتی که از شاهنامه که در وزارتخانه ها و مطبوعات و راديو و غیره آورده می شود، عمدتا ابيات بریده از متن و متشکل از نظرات پرسناژهای منفی – از نقطه نظر نظرفردوسی – اند.
11

·        این ابيات بریده از متن و متشکل از نظرات پرسناژهای منفی معمولا از اينجا و آنجای شاهنامه جدا می شوند و به سلیقه خاصی «مونتاژ» می شوند و نهایتا، چيزی به نام شاهنامه به خورد مردم داده می شود که ضد شاهنامه است. 
12
·        تازه به همين اندازه نيز قانع نيستند. 
13

·        هر از گاهی هم بيتی و مصرعی به وزن شاهنامه و در تائيد جهان بينی منحط خويش بدان می افزايند و به حساب فردوسی می گذارند.
14

·        ملک الشعرای بهار از نخستين رجال با صلاحيت ادبی است که به اين تبهکاری پی برده و بدان اعتراض کرده است.
15

·        ملک الشعرای بهار می نویسد:
الف

·        «اين اواخربازهم تصرفاتی در اشعارفردوسی شده و می شود.


ب


·        از قضا در نسخه شماره سوم و چهارم مجله «آينده»، درصفحه 182 شش بيت از شاهنامه ديدم که هرکدام را از يک جای شاهنامه برداشته اند و تصحيفی در آنها شده، يک مصراع زيادی به آن افزوده و يک مصراع کاسته اند و در جرايد و مدارس آن ها را می خوانند و ياد می دهند:


1

·        يا مرگ يا وطن

2

·        هنرنزد ايرانيان است و بس

·        ندادند شير ژيان را به کس

3

·        همه يک دلانند، يزدان شناس

·        به گيتی ندارند دردل هراس

4

·        چوايران نباشد تن من مباد

·        براين بوم و بر، زنده يک تن مباد

5

·        همه سربه سر تن به کشتن دهيم

·        ازآن به که کشوربه دشمن دهيم

6

·        اگرکشت خواهی همی روزگار

·        چه نيکوتر ازمرگ در کارزار
ت


·        اولا اين اشعار، هر يک از يک جای شاهنامه است.



پ

·        ثانيا بعضی از آنها قطعه است.

ث


·        ثالثا برخی را مسخ کرده اند.

ج

·         رابعا شعر آخر (اگرکشت خواهی همی روزگار، چه نيکوتر ازمرگ در کارزار)، جزء قطعه ای از اشعار دقيقی است که به نام  فردوسی نقل شده و در رديف اشعاربالا نبوده است.»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر