۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

هماندیشی با شیدان وثیق (4)

سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر (بخش آخر)
سرچشمه:
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com


IV

پایان سخن
برای «سیاستی دِگر»


• در پایان این بحث و در خطوط کلی، به طرح موضع اثباتی خود در باره‌ ی آن چه که می‌ بایست در جهت ابداع «سیاستی‌ دِگر» باشد می‌پردازیم:
• سیاستی که خواهان مطالبات زیر است:
الف

• موضعی که می ‌خواهد در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی ایران و جهان، ترجمان سیاستِ رهایی‌‌ در مقابل سیاست‌‌ِ واقعاً موجود سرمایه ‌داری، استبدادی، دولت‌ گرا و سلطه ‌گر باشد.

ب

• موضعی که می ‌خواهد ترجمان گرایش چپِ ‌رهایی‌ خواه در گسست از چپ سنتی و توتالیتر باشد.

ت

• موضعی که می‌خواهد در اپوزیسیون ایران ترجمان گرایش جمهوری ‌خواهی لائیک و ساختارشکن، متمایز از گرایشات طرفدار اصلاحات در جمهوری اسلامی و حفظ گونه ‌ای از دین‌ سالاری در ایران باشد.

I

1

• انتخابات آزاد در شرایط حاکمیت نظم جمهوری اسلامی نه معنایی دارد و نه امکان‌پذیر است.

2

• انتخابات در ایران در شرایطی می ‌تواند به معنایی «آزاد» باشد که از یک سو قوانین جمهوری اسلامی از جمله قانون اساسی آن در کشور جاری نباشند و از سوی دیگر شرایطی چون آزادی‌ های مدنی و غیره برقرار و امکانات برابرانه در فعالیت سیاسی برای همه بدون استثنا مهیا باشند.

3

• در فرایند جنبش‌های اجتماعی و سیاسی برای تغییر و دگرگونی، البته شعار یا راهکاری واحد، مرکزی و فراگیر می ‌تواند مطرح و تعیین ‌کننده‌ شود.

4

• اما چنین نقشی را امروز «انتخابات آزاد» نمی ‌تواند در جمهوری اسلامی ایفا کند.

الف

• از یک سو، به دلیل ابهام و توهمی که این شعار می ‌آفریند.

ب

• و از سوی دیگر با توجه به شرایط کنونی در ایران که با وضعیت انتخاباتی متفاوت است.

II

• اپوزیسیون خواهان تغییرات ساختاری می ‌بایست همچنان و بیش از گذشته بر اصول و اهداف مبارزه در جهت تغییرات زیر ایستادگی و پافشاری کند:

الف
• مبارزه برای آزادی‌های مدنی
ب

• دفاع از حقوق بشر، جمهوری، دموکراسی و جدایی دولت و دین (یا لائیسته) در نفی و رد دین سالاری (تئوکراسی).

ت

• این همه اما با بیان و توضیح مناسباتی که می ‌خواهد جایگزین نظم استبدادی دینی کنونی کند.

پ

• پروژه‌ ی سیاسی- اجتماعی این اپوزیسیون، برای مرحله‌ ی تاریخی کنونی ایران، جمهوری ‌ای دموکراتیک و لائیک یا جمهوری‌ای مبتنی بر دموکراسی و جدایی دولت و دین یا لائیسیته است.

ث

• در این راه، مبارزه برای لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی، تلاش برای ایجاد جنبش سیاسی و اجتماعی برای تشکیل مجلس مؤسسان می ‌تواند از یک سو، چالش میان برنامه‌ها و طرح ‌های موجود سیاسی را دامن زند و از سوی دیگر به رشدِ آگاهی اجتماعی نسبت به ضرورت تغییرات اساسی یاری رساند.

III

• امروزه، در شرایطی که فعالان سیاسی- اجتماعی ایران سخت زیر تعقیب، پیگرد و سرکوب قرار دارند، امر خود سازمان ‌یابی مجدد آنها به مساله‌ ی مبرم روز تبدیل شده است.

1

• این فعالان بیش از هر چیز با مشکل بازسازی فعالیت ‌های مدنی، اجتماعی و انجمنی خود مواجه ‌اند.

2

• وظیفه‌ ی خطیر کنونی روشنفکران و فعالان سیاسی به ویژه در خارج از کشور، کمک به فعالان جنبش‌ های مدنی، انجمنی و سندیکایی، جنبش زنان، دانشجویان و کارگران ایران در بازنگری و بازسازی خود در حوزه‌‌ ی نظری و عملی است.

IV

• «دموکراسی» حقیقی که به دموکراسی نمایندگی تقلیل نمی‌ یابد، تصرف و تصاحب مداوم خودمختاری و خودگردانی سیاسی توسط تعداد کثیر multitude است.

• موضوع اصلی این دموکراسی مستقیم یا ‌رهایی‌ خواهانه همواره چنین است:

1

• نقد و نفی نابرابری ‌ها در توزیع مکان‌ها، قدرت‌ها و دانش‌ها.

2

• دموکراسی، به این مفهوم، یعنی جنبش مداوم تعداد کثیر برای گرفتن امور خود در دست خود، توسط خود و برای خود.

3

• انجام چنین امری، بدون واسطه و نماینده، بدون انتقال اختیارات خود به قدرتی جدا از خود و یا مافوق خود.

4

• دموکراسی در این دیدگاه یعنی جنبش پیگیر و مستمر اعتراضی تعدادِ کثیر به همه‌ ی اشکال تصرف و تصاحب قدرت‌ها و دانش‌ها توسط تعداد قلیل.

5

• تعداد کثیر در این بینش به ضروره به معنای اکثریت نیست.

الف

• تعداد کثیر، در تضادها و چند گانگی ‌اش، از صندوق‌ های رأی و یا از نظر‌سنجی‌ ها بیرون نمی ‌آید، بلکه در مشارکت مردمان کثیر و فعالان سیاسی- اجتماعی به گرد اهداف مشخص رهایی ‌خواهانه شکل می‌گیرد.

ب

• از یک سو، تعداد کثیر، نه به دلیل کمیت و تعداد بزرگش، بلکه به خاطر مبارزه ‌ای که برای امر رهایی خود در راستای سیاست ‌رهایی انجام می‌دهد، اهمیت و ارزش پیدا می‌کند.

ت

• از سوی دیگر هر گونه اقدام آزادی‌ خواهانه و رهایی ‌خواهانه ‌ای که به رغم خواست تعداد کثیر و بدون مشارکت او انجام پذیرد به ضد خود تبدیل می‌شود و مردود است.

V

• تعداد کثیر، در پیکار خود و در جریان رخدادهای بزرگ سیاسی- اجتماعی، اشکالی از مبارزه را در جهت رهایش اجتماعی ابداع می‌ کند که نمی ‌توان آنها را از پیش تعیین کرد، تایید یا محکوم کرد.

1

• در هر جا می‌ باید اصل «رهایش» Emancipartion ملاک اصلی ما در برخورد با اشکال مبارزاتی قرار گیرد.

2

• از این قرار است اشکال مداخله‌ گری سیاسی و راهبردی چون تشکیل «آلترناتیو» در برابر قدرت.

3

• «آلترناتیو» نه برای تصرف و احیای قدرت سیاسی در شکلی دیگر که انقیاد و بردگی را استمرار می ‌بخشد، بلکه برای رهایی از قید و بند هر قدرت و سلطه ‌ای.

4

• از این قرار است اشکال مبارزاتی تعداد کثیر که در دفاع از خود در برابر قهر رژیم گاه به گونه ‌ای قهر برای رهایی از شر استبداد متوسل می‌شود.

VI

• در پایبندی به روحی از اندیشه‌ ی مارکسی در گسست از مارکسیسم مبتذل، ما برآنیم که تنها اندیشه و پرسش اصلی در مبارزه برای تغییر هستی سیاسی- اجتماعی، از آغاز تا کنون، همواره اندیشه ‌ی «گسست» برای رهایی بوده است:

الف

• گسست در بینش، نظریه و عمل از مناسبات اجتماعی حاکم.

ب
• گسست از سیاستِ واقعاً موجود.
ت

• گسست از اشکال سنتی فعالیت سیاسی و سازماندهی.

پ

• گسست از «افکار عمومی» که واقعیت موجود را «تنها واقعیتِ ممکن» و تغییر‌ناپذیر می‌پندارد.

ث

• در یک کلام، گسست از نظام اعتقادی، ایدئولوژیکی، سیاسی و اجتماعی مستقر و مسلط.

1

• برای آن دسته از فعالان سیاسی ایران که به جنبش خود‌رهایی انسان‌ ها باور دارند، گسست از نظم موجود سرمایه ‌داری ملی و جهانی نمی‌تواند موضوعی خارج از مشغله ‌ی فکری، نظری و حتی عملی کنونی آن‌ها باشد.

2

• اندیشیدن به چگونگی گسست از این نظم و مناسبات آن در بغرنجی‌ اش، برای ایجاد مناسبات اجتماعی نوین و ابداع اشکال نوینی از مشارکت و مداخله ‌گری مستقیم در امر عمومی... از آن جهت اهمیت دارد که جامعه ‌ی ایران و جنبش سیاسی- اجتماعی امروز آن در دوران تاریخی جهانی شدن سرمایه ‌داری قرار دارند.

3

• گسست از نظم سرمایه‌ داری، گسستی که تنها می‌ تواند جهانی باشد، با این که در شرایط امروز جامعه ‌ی ما نمی‌ تواند در دستور کار بلافصل و امروزی جای داشته باشد، اما، به حکم انکشاف این مناسبات در ایران، می‌ باید موضوع کار و مشغله فکری و عملی ما قرار گیرد.

کلام واپسین

• معنای «سیاست» و «مبارزه» در بینش فلسفی سیاسی ما، جدا از آرمان شهری یا اوتوپیا نیست.

1

• اوتپیایی که در جهت آن می ‌توان شرط‌بندی، تلاش و مبارزه کرد.

2

• هر چند که تحقق آن در شرایط تاریخی امروز ایران و جهان، بسی سخت و بغرنج، بسی نا‌محتوم و نا‌مسلم و چه بسا ناممکن است.

3

• اما مگر «مبارزه» از برای شکافتن سقف ناممکنات نبوده است و نیست؟

4

• مگر تحقق ممکنات نیازی چندان به مبارزه دارد؟

5

• بینشی که به باور ما امروزه می ‌بایست راهنمای فعالان راه رهایی‌ قرار گیرد، آنی است که «بدبینی توانایی» ‌(نزد نیجه) (3) یا «بدبینی فعال» (نزد بنیامین) (4) می‌توان نامید.
• (3. مارتین هایدگر: خدا مرده استِ نیچه در Holzwege : راه‌هایی که به هیچ جا نمی‌انجامند.
• 4. والتر بنیامین در:Le surréalsme, Dernier instantané de l’intelligentsia européenne )


6
• بینشی است که توهم به خود راه نمی‌دهد.
7
• خطر را همواره مد نظر دارد.
8

• سر تعظیم و تسلیم بر آن چه که بوده و هست و یا باز می‌ گردد فرو نمی‌آورد.

9

• اصل را بر امکان خودآگاهی نیروهای اجتماعی به سوی چیرگی بر وضعیت تاریخی می‌نهد.

10

• سرانجام، زندگی واقعی را بر خودرهایی انسان‌ها در مبارزه قرار می‌دهد.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر