عمران صلاحی (۱۳۲۵ - ۱۳۸۵)
شاعر، نویسنده، مترجم و طنزپرداز ایرانی
آثار:
طنزآوران امروز ایران با همکاری بیژن اسدیپور (۱۳۴۹)
گریه در آب (۱۳۵۳)
قطاری در مه (۱۳۵۵)
ایستگاه بین راه (۱۳۵۶)
هفدهم (۱۳۵۸)
پنجره دن داش گلیر (۱۳۶۱، به زبان ترکی آذربایجانی)
رویاهای مرد نیلوفری (۱۳۷۰)
شاید باور نکنید (۱۳۷۴، چاپ سوئد)
یک لب و هزار خنده (۱۳۷۷)
حالا حکایت ماست (۱۳۷۷)
گزینه اشعار (۱۳۷۸)
آی نسیم سحری (۱۳۷۹)
ناگاه یک نگاه (۱۳۷۹)
ملا نصرالدین (۱۳۷۹)
از گلستان من ببر ورقی (۱۳۷۹)
باران پنهان (۱۳۷۹)
هزار و یک آینه (۱۳۸۰)
آینا کیمی (به زبان ترکی آذربایجانی، ۱۳۸۰)
تفریحات سالم
طنز سعدی در گلستان و بوستان
زبانبسته ها (منتخبی از قصههای حیوانات به نظم)
عملیات عمرانی
خنده سازان و خنده پردازان
موسیقی عطر گل سرخ
مرا بنام کوچکم صدا کن
عمران صلاحي
«شعر سنگریزه»
چشمه خشک نیست
آب از صافی دیده نمی شود
با سنگریزه ای آب را ببین.
رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
چشمه
(مشهد 1379)
چشمه را خشكيده پنداري، ولي
از زلالي ها نبيني آب را.
ريگ خردي را رها كن روي آن
تا ببيني شورش خيزاب را!
سرچشمه:
تارنمای «شعرها و حرف ها»
http://rezaafzali.blogfa.com
شاعر، نویسنده، مترجم و طنزپرداز ایرانی
آثار:
طنزآوران امروز ایران با همکاری بیژن اسدیپور (۱۳۴۹)
گریه در آب (۱۳۵۳)
قطاری در مه (۱۳۵۵)
ایستگاه بین راه (۱۳۵۶)
هفدهم (۱۳۵۸)
پنجره دن داش گلیر (۱۳۶۱، به زبان ترکی آذربایجانی)
رویاهای مرد نیلوفری (۱۳۷۰)
شاید باور نکنید (۱۳۷۴، چاپ سوئد)
یک لب و هزار خنده (۱۳۷۷)
حالا حکایت ماست (۱۳۷۷)
گزینه اشعار (۱۳۷۸)
آی نسیم سحری (۱۳۷۹)
ناگاه یک نگاه (۱۳۷۹)
ملا نصرالدین (۱۳۷۹)
از گلستان من ببر ورقی (۱۳۷۹)
باران پنهان (۱۳۷۹)
هزار و یک آینه (۱۳۸۰)
آینا کیمی (به زبان ترکی آذربایجانی، ۱۳۸۰)
تفریحات سالم
طنز سعدی در گلستان و بوستان
زبانبسته ها (منتخبی از قصههای حیوانات به نظم)
عملیات عمرانی
خنده سازان و خنده پردازان
موسیقی عطر گل سرخ
مرا بنام کوچکم صدا کن
عمران صلاحي
«شعر سنگریزه»
چشمه خشک نیست
آب از صافی دیده نمی شود
با سنگریزه ای آب را ببین.
رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
چشمه
(مشهد 1379)
چشمه را خشكيده پنداري، ولي
از زلالي ها نبيني آب را.
ريگ خردي را رها كن روي آن
تا ببيني شورش خيزاب را!
سرچشمه:
تارنمای «شعرها و حرف ها»
http://rezaafzali.blogfa.com
• برای شناخت چیزها باید روی آنها کار کرد:
• به قول حکیمی، تا دهقان تبر بر تنه درخت فرود نیاورد، نه تنه را ـ یعنی سفتی و نرمی و پوکی و غیره تنه را ـ می تواند بشناسد، نه کیفیت تبر را، نه لیاقت فکری و کاری خود را، نه صحت و سقم تصورات قبلی خود راجع به تبر و تنه و نحوه فرود آوردن تبر را و نه خویشتن خویش را.
• زدن سکه بر آب چشمه نیز نوعی کشمکش و کلنجار و گلاویزی انسان با طبیعت است.
• طبیعت در صندوق اسرار خود را داوطلبانه برای کسی نمی گشاید.
• برای کشف محتوای صندوق طبیعت باید کلید داشت و زحمت باز کردن آن را به جان خرید:
باید کار کرد و در روند کار، طبیعت را دگرگون ساخت و ضمنا شناخت، نه تنها طبیعت را، بلکه علاوه بر آن، خود را، وسایل کار خود را و شیوه کار خود را.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر