۱۳۹۱ فروردین ۲۰, یکشنبه

سیری در تحلیلی که تحلیل نیست (1)

دایره شیطانی
آرزو آزادی
سرچشمه:
روشنگری
http://www.roshangari.net

تحلیل واره ای از حسن

• مقاله ای تحت عنوان «دایره شیطانی» در سایت «روشنگری» منتشر شده که مؤلف آن پیشاپیش اعلام می دارد که «نوشته اش نه تحلیل، بلکه برداشت شخصی است»، ولی در هر صورت حاوی تحلیلی از جامعه ایران است و راه حل ترو تمیزی نیز برای خروج از «دایره شیطانی» دارد، آنهم چه راه حلی که کابوس های هراس انگیزی را به خاطر خسته خلایق خطور می دهد و دایره شیطانی را به آرزو و ایدئالی مبدل می سازد!

• «دایره شیطانی»به چه معنی است؟

• دایره شیطانی (Teufelskreis, circulus vitiosus) به سیستمی اطلاق می شود که در آن حوادث و عوامل ناگواری ـ بسان حلقات زنجیر ـ پشت سر هم وارد عمل می شوند و راه خروجی از آن متصور نیست.


• مؤلف مقاله، جامعه ایران را در چنین دایره نفرین شده ای تصور می کنند:


فراز اول
اين نوشتار يک تحليل نيست، بلکه برداشت شخصی من است.
ايران و ايرانی قرن ها ست که به دور محوری يکسان چرخ مي خورد.
از چاله ای به چاله ديگر و از چاهی به چاهی عميق تر فرو مي رود.

• مؤلف مقاله علیرغم انکار تحلیل وارگی نوشته خود، علل این وضع را نیز توضیح می دهند:

علل وضع
از ديد من دو دليل اصلی برای تداوم پايدار اين حلقه وجود دارد:
دلیل اول:
خواص شخصيتی و اجتماعی ما ايرانيان
دلیل دوم:
وجود به اصطلاح روشنفکران و راهگشايان فاسد!

• ما قبل از مطالعه توضیحات مؤلف محترم علل مورد نظر ایشان را مورد تأمل قرار می دهیم:

علت اول:
خواص شخصيتی و اجتماعی ما ايرانيان

• علت اول گرفتاری ایرانیان در طول قرون در دایره شیطانی مورد نظر مؤلف، خصوصیات شخصیتی و اجتماعی ایرانیان است.

• حالا که ما علت فاجعه را کشف کردیم، بطور منطقی باید در جهت رفع و حذف آن برآییم تا جامعه از این بن بست دیرپا برون آید.

• از این رو، این سؤال پیش می آید که مفهوم «خصوصیات شخصیتی و اجتماعی» به چه معنی است؟


• خصوصیات فردی و اجتماعی را روانشناسی اجتماعی مردم می نامند.

• روانشناسی اجتماعی به چه معنی است؟

• روانشناسی اجتماعی یکی از رشته های روانشناسی است که به بررسی قانونمندی های تنظیم رفتار اجتماعی یعنی به بررسی تأثیر متقابل و تبادل نظر بیواسطه انسانها می پردازد.
• نمونه بارز این تأثیر متقابل عبارت است از همکاری بیواسطه چند نفر در روند کار که موجب ارتقای چشمگیر راندمان کاری آنها در مقایسه با کار تک تک آنها می گردد.
• این «نیروی جمعی» در نتیجه هماهنگ سازی زمانی ـ مکانی قوای جسمی و روحی پدید می آید.
• علاوه بر این، «تماس اجتماعی صرف» در نتیجه پیدایش رقابت و چشم هم چشمی به «تحریک روحیه حیاتی افراد» و در نتیجه به بالاتر رفتن راندمان کار می انجامد.
• تأثیر همکاری و تأثیر متقابل نه فقط راندمان کار گروه همکار را بالاتر می برد، بلکه ببرکت تبادل نظر (رد و بدل کردن افکار، نظرات، قضاوت ها و غیره) به تغییراتی در ادراک، احساس و تفکر انسان ها نیز منجر می شود و جزو شروط لازم و مهم برای تشکیل شعور فردی و تغییر آن محسوب می شود.

• اکنون این سؤال پیش می آید که اگر بفرض علت اصلی دایره شیطانی کذائی، روانشناسی اجتماعی مردم است، علت خود روانشناسی اجتماعی مردم چیست؟

• کسی که برای حل مسائل جامعه بشری فقط از دیالک تیک علت و معلول استفاده می کند، از چاله در می آید و به چاه می افتد.
• او حداقل باید بداند که زنجیر علی حلقه اول و آخر ندارد:
• هر علت، خود معلول علتی دیگر است و هر معلول علت معلولی دیگر.

• قضیه آدمی را به یاد رابطه علی مرغ و تخم مرغ می اندازد.


• پس ادعای مؤلف گرامی نمی تواند خالی از خطا باشد.
• چون راه حل رادیکال و ریشه ای معضل باید اصولا نه در روانشناسی مردم، بلکه در چیز دیگری جست و جو شود که باعث و بانی و موجد روانشناسی مردم است.

علت دوم:
وجود به اصطلاح روشنفکران و راهگشايان فاسد!

• این به اصطلاح علت اصلی دوم دایره شیطانی است:
• وجود روشنفکران و راهگشایان فاسد.

• روشنفکر به چه معنی است؟

• عوام معمولا روشنفکر را با درست اندیش عوضی می گیرند.

• روشنفکر اما یک مفهوم فلسفی است.

در مفهوم فلسفی روشنفکر، قشر اجتماعی معینی مورد تجرید و انتزاع قرار می گیرد و تبیین می یابد که اعضای آن به کار عمدتا فکری اشتغال دارند و همان طور که از نامش پیدا ست، افرادش به مثابه قشر به طبقات اجتماعی متفاوت و حتی متضاد تعلق دارند:
• به این دلیل است که هم ارانی روشنفکر است، هم مصدق، هم خلیل ملکی روشنفکر است، هم مصطفی رحیمی، هم هولتس و لوسوردو روشنفکر اند، هم هابرمس و گوبلز.

• اکنون این سؤال خودش را به در و دیوار کله می کوبد که اولا مگر قشر روشنفکر، نه قشری ناهمگون، وابسته به طبقات اجتماعی مختلف و متضاد، بلکه جمعی همگون، ماورای طبقاتی و «در خود» است، کاستی بخصوص است؟

• ثانیا مگر روشنفکران فاسد از آسمان نازل می شوند؟
• ثالثا مگر ملل دیگر روانشناسی اجتماعی مشابه و روشنفکران و راهگشایان فاسد ندارند که از شر دایره شیطانی بکلی رهایی یافته اند؟
• رابعا چگونه می توان قشر باریکی از جامعه ای را علت اصلی دایره شیطانی جا زد؟
• خامسا فساد انسان ها که مادر زادی، جبلی و ذاتی نیست.

اگر فساد خود علل اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی و غیره دارد، پس دایره شیطانی باید علت اصلی و حتی اصلی تر دیگری جز روشنفکران فاسد داشته باشد که روشنفکران فاسد خود محصول و معلول آن علت و یا علل اند!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر