۱۴۰۳ خرداد ۱۹, شنبه

وجود و شعور (۳۹)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی

 

۲۱

·    از این رو، تئوری انعکاس ماتریالیسم دیالک تیکی تفاوت ماهوی با تصویرتئوری ها و یا پیکچرتئوری های رئالیسم به اصطلاح رپرزنتاسیونیستی (مبتنی بر نمایندگی) از قبیل رنه دکارت و جان لاک و شاگردان شان دارد.

·    (مراجعه کنید به ار. و. سلار «فلسفه رئالیسم فیزیکی»، نیوویرک، ۱۹۲۳، فصل دوم، «رئالیسم رپرزنتاتیو سنتی»، ص ۳۱ ـ ۳۸)

 

۲۲

·    هر تصویری، همواره تصویری از چیزی است.

·    چیزی که در خارج از آن (تصویر)، وجود دارد.

 

۲۳

·    خود مفهوم «تصویر» بیانگر وجود پیشایپش چیزی است که تصویر نشاندهنده آن است.

 

۲۴

·    احساس ها و ادراکات و غیره به برکت رابطه شان با اشیاء (چیزها، اوبژکت ها، موضوعات مربوطه) به تصویر (نقش، مهر) مبدل می شوند.

 

۲۵

·    از این رو، تصویر، چیز فکری ئی نیست که در جهان درونی شعور (روح، ضمیر بشری) به همان سان وجود داشته باشد که هر چیز واقعی در جهان مادی وجود دارد و موضوع (شیئ) هر تصویر، تصویر به خارج منتقل شده نیست.

 

۲۶

·    تصویر با رابطه معرفتی تصور حسی با واقعیت عینی پدید می آید.

·    واقعیت عینی ئی که مستقل از آن (تصویر) وجود دارد و در محتوای آن خلاصه نمی شود.

 

(یعنی

واقعیت عینی میلیون ها بار غنی تر از تصویرش است.

مترجم)

 

۲۷

·    در کانون بحث معرفتی ـ نظری معاصر به ویژه در فلسفه انگیسی ـ امریکایی، مبارزه میان رپرزنتاسیونیسم (نمایندگی گرایی) و پرزنتاسیونیسم (نمودارسازی)، یعنی تئوری ئی صورت می گیرد که بنا بر آن، فقط هر آنچه که به طور بیواسطه وجود دارد، یعنی به اصطلاح داده های حسی، می تواند شناخته شود.

·    (مراجعه کنید به فصل مربوط به ادراک.)

 

۲۸

·    چالش میان این تئوری ها در واقع، تکرار مبارزه ای است که میان برکلی و جان لاک بوده است.

 

۲۹

·    رپرزنتاسیونیسم خود را به مثابه «رئالیسم» قلمداد می کند.

 

۳۰

·    رپرزنتاسیونیسم، چیزها را به عنوان اوبژکت (موضوع) شناخت به رسمیت می شناسد.

 

۳۱

·    اما از آنجا که آن (رپرزنتاسیونیسم) ایده ها (افکار) را حالات سوبژکتیو محسوب می دارد، رابطه ایده ها، احساس ها و افکار با چیزها فقط به مثابه مطابقت میان حلقات ماهیتا متفاوت دو سلسله موازی نمودار می گردد.

 

(تصویر برداشته شده از سیب،

مثلا مفهوم سیب،

مطابق با سیب واقعی و نماینده سیب واقعی قلمداد می شود.

مترجم)

 

۳۲

·    پرزنتاسیونیسم از ضعف رپرزنتاسیونیسم سوء استفاده به عمل می آورد و می کوشد تا ثابت کند که تنها اوبژکت هایی قابل شناخت اند که به طور بیواسطه در دسترس ارگان های حسی قرار دارند، یعنی داده های حسی اند.

 

۳۳

·    به همین دلیل، پرزنتاسیونیسم، همان فنومنالیسم است.

 

 

نمود

(پدیده، فنومن، ظاهر)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4553

 

پایان

 

۳۴

·     رئالیسم به اصطلاح رپرزنتاسیونیستی از ایزوله سازی (منفصل و مجزاسازی) و از مقابل هم قرار دادن خارجی تصویر و شیئ (موضوع مربوطه، اوبژکتی که از ان تصویربرداری می شود) شروع به کار می کند.

 

۳۵

·    در نتیجه، تصویر به چیزی فکری مبدل می شود.

 

۳۶

·    به چیزی اپریوریکی (ماورای تجربی) مستقل از شیئ (اوبژکت، موضوع مربوط به تصویر برداری) مبدل می شود که در شعور (روح، ضمیر، دل) وجود دارد.

·    به همان سان که شیئ مادی در جهان مادی وجود دارد.

 

۳۷

·    تصویر و شیئ (اوبژکت، موضوع تصویر) به مثابه دو چیز تصور می شوند که به دو جهان مختلف تعلق دارند:

 

الف

·    تصویر به جهان درونی و فکری شعور تعلق دارد

 

ب

·    و شیئ (اوبژکت، موضوع مربوط به تصویر) به جهان برونی، به واقعیت مادی تعلق دارد.

 

۳۸


·    چنین درک و استنباطی از تصویر، ضمنا درک و استنباط اساسی روان شناسی اینتروسپکتیو (روانشناسی درونگرا، خودنگر) نیز است.

 


۳۹

·     رئالیسم رپرزنتاسیونیستی می کوشد تا ثابت کند که تصاویر سوبژکتیو، یعنی افکار، فقط چیزهای مربوطه را نمایندگی می کنند (رپرزنتاسیون) و با آنها مطابقت دارند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر