۱۴۰۳ تیر ۲, شنبه

وجود و شعور (۵۱)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه 

 

 

۸۰

·    در ایدئالیسم  عینی هگل، در مغایرت با ایدئالیسم عینی افلاطون، حرکت تفکر به مثابه کردوکار و وساطت نمودار می گردد و  ایده، خود به سوبژکت  استحاله داده می شود و جای سوبژکت را می گیرد.

 

۸۱

·    بدین طریق، حرکت تفکر در حرکت محصول و مولود و نتیجه تفکر خلاصه می شود.

·    محصول و مولودی و نتیجه ای که به جای کردوکار فکری سوبژکت گذاشته می شود.

 

۸۲

·    در ایدئالیسم  عینی هگل، توسعه تاریخی دانش به مثابه کردوکار سوبژکت نمودار می گردد.

 

۸۳

الف

·    از سویی تردیدی نیست، که هر اوپراسیون (عمل) فکری مبتنی بر روابط معین و قابل فرمولبندی منطقی و مبتنی بر خواص آنها ست.

 

ب

·    بدین طریق، نتیجه امپلیکاسیون (انتقال چیزی به چیز دیگری) دو تز «پ بزرگتر از گ است» و «از پ، گ حاصل می آید» یک اوپراسیون (عمل) منطقی تلقی می شود.

·    اوپراسیونی که امکان استخراج فرضیه سوم از دو فرضیه موجود را فراهم می آورد:

·    «پ بزرگتر از گ است» و «گ بزرگتر از ر است»، «پ بزرگتر از ر است»

 

پ

·    آنهم به دلیل ترانزیویته (قابل انتقال بودن) آنها که به مدد آن، رابطه امپلیکاسیون مشخص شده است.

 

۸۴

·    از سوی دیگر، اما تردیدی نیست که به روابط منطقی به مثابه نتیجه کردوکار فکری نیز به مثابه نتیجه اوپراسیون های فکری سرپوش نهاده می شود.

 

۸۵

·    خطای اصلی ایدئالیسم عینی افلاطونی در این است که آن را (مفهوم را، ایده را)، (بدون در نظر گرفتن کردوکار معرفتی سوبژکت)، به مثابه چیزی تلقی می کند که برای همیشه وجود داشته است.

 

۸۶

Bild

تماشای ایده عینی بوسیله روح در ایام تهی بودن از جسم

در قاموس افلاطون

 

·    در حالیکه آن (مفهوم، ایده) در واقع، چیزی جز نتیجه این کردوکار (فکری) نیست.

 

۸۷

·    ایدئالیسم  عینی افلاطونی نتیجه هرگز اتمام و خاتمه نیافته کردوکار معرفتی را خیالپردازانه به مثابه چیزی به طور اپریوری (ماورای تجربی) موجود جا می زند.

 

۸۸

·    در پاسخ به این نگرش ایدئالیسم عینی افلاطونی در رابطه با این خطای آن می توان گفت:

·    شناخت و محتوای فکری شناخت (هر چقدر هم عینی باشد)، هرگز بدون کردوکار معرفتی سوبژکت تشکیل نمی یابد و مستقل از کردوکار معرفتی سوبژکت وجود ندارد.

 

۸۹

·    اینواریانتس (ثبات)، نه فقط یک مشخصه، بلکه علاوه بر آن، مبنایی (شالوده ای) برای عینیت ایده و مفهومی تلقی می شود که در تفکر تشکیل می یابد.

 

۹۰

·    در حالیکه ثبات در واقع فقط معرفی (ایندیکاتوری) برای عینیت آن است، که مبتنی بر مطابقت مفهوم با اوبژکت است.

 

۹۱

·    مفهوم در صورتی عینی نیست که ثابت باشد.

·    مفهوم برای اینکه عینی باشد، باید ثابت باشد.

·    مبنا همین است.

 

۹۲

·    پیاگت در بررسی هایش از اوپراسیون های فکری بر اصل ثبات (اینواریانتس) تأکید می ورزد.

 

۹۳

·    پیاگت اوپراسیون ها (عملیات) را به مثابه مرحله عالی تری در تشکیل تعادل میان فرد و جهان خارج تلقی می کند.

 

۹۴

·    از این رو، به نظر او باید  به شناخت جهان خارج، یعنی به در نظر گرفتن شرایط عینی حیات،  مقدمیت قایل شد.

 

۹۵

·    اوپراسیون های فکری برای پیاگت اما چه بسا بیشتر به مثابه انواع مطابقت (سازگارسازی) جلوه گر می شوند.

·    انگار اوپراسیون های فکری انواع واقعی شناخت اند.

·    بدین طریق، پیاگت به بریجمن تقرب می جوید.

·    (مراجعه کنید به پیاکت، «منطق و روان شناسی»، انتشارات دانشگاه منچستر، ۱۹۵۳،  فصل اول، «تاریخ مسئله و جایگاه آن»، ص ۱ ـ ۸)

 

۹۶

·    ما برای اعطای وضوح به این حکم و برای گذاشتن آن در مقابل ایدئالیسم عینی، ضمن پرهیز از ایدئالیسم ذهنی، یعنی پسیکولوژیسم و برای پرهیز از رسیدن به سوبژکتیویزاسیون رلاتیویستی دانش بشری، باید در مشخص سازی کردوکار معرفتی، به تدقیق رابطه منطقی با پسیکولوژیکی بپردازیم.

 

۹۷

·    نمایندگان ایدئالیسم عینی (مثلا راسل در دوره آغازین فعالیت علمی خود و کوتوره و غیره) در تلاش برای خلاصه کردن اوپراسیون ها (عملیات) در روابط میان مفاهیم موجود به از بین بردن (حذف) هر کردوکاری از حوزه شناخت عینی  می پردازند و بدین طریق، همه چیزهای عینی و همه چیزهای منطقی را مستثنی می دارند (دور می اندازند.)

 

۹۸

·    حضرات در نظریه خود راجع به کردوکار معرفتی، پسیکولوژیست اند.

 

(مشخصه متدیکی (اسلوبی) مرکزی مهم پسیکولوژیسم،

تلاش به درک و توضیح کلیه مسائل مربوط به عرصه های مختلف هستی،

 با استفاده از مفاهیم پسیکوژیکی است.

مترجم )

 

۹۹

·    آنها فقط و فقط جنبه پسیکولوژیستی ـ ذهنی کردوکار معرفتی را می بینند.

 

(جنبه مربوط به پسیکولوژیسم سوبژکتیو کردوکار معرفتی را می بینند.

مترجم)

 

۱۰۰

·    لوژیسیسم (منطقگرایی) آنها روی دیگر مدال پسیکولوژیسم است.

 

۱۰۱

·    پسیکولوژیسم و آنتی  پسیکولوژیسم، دو طرف مدال نقطه نظر واحدی اند.

·    دو فرم نمودین برخورد غلط واحدی اند.

 

۱۰۲

·    هم برای غلبه واقعی بر آنتی پسیکولوژیسم ایدئالیسم عینی و هم برای غلبه واقعی بر پسیکولوژیسم ایدئالیسم ذهنی، باید مبنای (شالوده) مشترک آندو را از بین برد.

·    یعنی باید رابطه پسیکولوژیکی با لوژیکی (منطقی) را در کردوکارمعرفتی و کردوکار فکری درست درک کرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر