۱۴۰۳ تیر ۸, جمعه

وجود و شعور (۵۵)

  

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه 

 

۱۷۳

·    ژانت و پیروان او بدون یکسان انگاری مستقیم اوپراسیون فکری و یا کردوکار فکری با کردوکار پراتیکی (عملی)، اوپراسیون و کردوکار فکری را به مثابه کردوکار پراتیکی برونی (خارجی) «درونی شده»، به مثابه اثر گذاری این کردوکار به سطح درونی تلقی می کنند.

 

۱۷۴

·    این طرح (نظریه) به تبدیل تفکر به دوپلیکات (کپی، رونوشت) تقلیل یافته عمل (برخورد) منجر می شود.

·    به بازتولید خصوصیات آن منجر می شود.

 

۱۷۵

·    اما اوبژکت آن را (اوبژکت تفکر و شناخت را. مترجم) انعکاس نمی بخشد.

 

۱۷۶

·    در کردوکار فکری این تصور پا به عرصه وجود می نهد که آن (تفکر)، کردوکاری است.

 

۱۷۷

·    اما این حقیقت امر که آن تفکر و شناخت است، کم و یا بیش به حد هیچ تنزل و تقلیل داده می شود.

 

۱۷۸

·    از سوی دیگر، اگر کسی از روند شناخت دم بزند، در آن صورت ظاهرا نه فقط باید خود را بر روند شناخت فردی، یعنی بر روند شناخت جهان توسط فرد محدود سازد، بلکه علاوه بر آن، باید توسعه تاریخی دانش را هم در نظر داشته باشد.

 

۱۷۹

·    شناخت فردی جهان با جهان شناسی بشریت، یعنی با توسعه تاریخی معارف علمی مشروط می شود.

 

(شناخت فرد

از صفر شروع نمی شود.

مترجم)

 

۱۸۰

·    به همان سان که توسعه تاریخی معارف علمی با کردوکار معرفتی افراد مشروط شده است.

 

(پژوهش این روند شناخت،

یعنی روند تفکر فردی

که با توسعه تاریخی شناخت مشروط شده است و نتایج حاصله از آن را فرد در روند یادگیری از آن خود می کند، وظیفه روان شناسی است.

 

بررسی توسعه تاریخی شناخت اما به عهده تئوری شناخت، شناخت شناسی (گنوسئولوژی)، اپیسته مولوژی و تئوری شناخت علمی است.)

 

۱۸۱

·    کردوکار پراتیکی (عملی) را نمی توان در عمل (برخورد) برونی (خارجی)، در مانی پولاسیون، در بخش اجرایی (عملی سازی آن)، در حرکاتی که توسط آنها جامه عمل می پوشد، خلاصه کرد.

 

۱۸۲

·    کردوکار پراتیکی (عملی) بالضروره جنبه و جانب حسی و معرفتی را نیز در بر می گیرد.

 

(برای اینکه میان عمل و اندیشه، رابطه دیالک تیکی برقرار است.

عمل بدون اندیشه محال است و اندیشه بدون عمل.

هر کاری در عالم واقع، نخست در ذهن صورت می گیرد.

بعد مدل فکری و اندیشه،

مادیت می یابد.

بنا

 قبل از بنای خانه،

مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازد.

بعد با مصالح ساختمانی بدان مادیت می بخشد.

دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)

فقط نباید فراموش کرد که شعور منشاء مادی دارد.

مدل فکری خانه و اندیشه

از عالم واقع به ذهن بنا رفته است:

با دیدن مکرر لانه و آشیانه و «خانه» جانوران.

یعنی

نقش تعیین کننده در دیالک تیک وجود و شعور (ماده و روح) از آن وجود (ماده) است.

مترجم)

 

۱۸۳

·    حرکاتی که کردوکار به مدد آنها، جامه عمل می پوشد، خود حاوی جنبه و جانب افرنتی اند.


(نویرون های افرنت و ئه فرنت

 (Afferente und efferente Neuronen)

سیستم مرکری عصبی را به راه انتقال سیگنال مرتبط می سازند.

سیستم مرکری عصبی

که کنترل فونکسیون های جسم را

به عهده دارد)

مترجم)


۱۸۴

·    برای اینکه آنها  توسط سیگنال های حسی، که هادی احساس ها هستند، تنظیم می شوند.

 

۱۸۵

·    شناخت حسی متعلق به کردوکار است.

·    کردوکاری که به مثابه بخش ضروری است.

·    یعنی به مثابه «مکانیسم» تنظیمگر است.

 

۱۸۶

·    به همین دلیل نباید کردوکار را با تخریب وحدت کردوکار واقعی و گذاشتن آن به جای کردوکار در کلش، یعنی به جای بخش اجرایی برونی (خارجی) کردوکار گذاشت و چنان وانمود کرد که انگار کردوکار در اجرای برونی (خارجی) اش خلاصه شده است.

 

(هر کاری در دیالک تیک برونی و درونی

جامه عمل می پوشد.

مترجم)

 

۱۸۷

·    کردوکار بدین معنا، نه کردوکار اولیه است و نه  شناخت مجزا و منفصل از کردوکار اولیه است که از آن استخراج شده باشد، یعنی کپیه فکری «روحی» آن باشد.

 

۱۸۸

·    کردوکار پراتیکی، مقدم بر کردوکار تئوریکی است:

 

(پراتیک

زادگاه تئوریک است.

عمل

زادگاه اندیشه است.

مترجم)

 

۱۸۹

·    ایده ها، همانطور که مارکس گفته، در روند توسعه تاریخی، یعنی در کردوکار پراتیکی (عملی) تشکیل می یابند و بعدها تولید ایده ها به مثابه کردوکار تئوریکی خاص صورت می گیرد.

 

۱۹۰

·    بشر (کودک) هم در توسعه فردی اش، مسائل و وظایف خود را نخست از طریق آزمون و آزمایش (امتحان کردن)، یعنی با برخورد برونی (خارجی، عملی) با اشیاء حل می کند.

 

۱۹۱

·    بعدها به حل درونی آنها، یعنی به حل آنها در سطح ایده ها می پردازد.

 

(تفکر

به برکت کار مادی (فیزیکی، جسمانی) شروع شده است.

کار عامل اساسی در گذار از عالم حیوانات به عالم آدمیت بوده است.

امتحانش آسان است.

شروع کردن به کاری مثلا خیاطی

 به فعال گشتن مغز (گام به گام و هماهنگ با کار)

 منجر می شود.

کردوکار مادی مقدم بر کردوکار فکری است.

اگر بشر مجبور به کار نمی شد، خر می ماند.

دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در روند کار تشکیل و توسعه یافته است.

مترجم)

 

۱۹۲

·    این گذار از حل مسائل از طریق آزمایش و امتحان کردن (حل عملی ـ برونی) به حل فکری ـ درونی آنها، اما بدان معنی نیست که از کردوکاری پراتیکی بدون داشتن پیشایپش شعور، شعوری بدون کردوکار پراتیکی تشکیل می یابد.

 

۱۹۳

·    ما اینجا با گذار از مرحله نازل، با گذار از مرحله هنوز تعمیم نیافته شناخت شرایط کردوکار، که با آن حل مسئله طور دیگری جز با سلسله ای از امتحانات میسر نمی شود، به مرحله بالاتر، تعمیم یافته تر سر و کار داریم، مرحله عالیتری که البته در آن امتحانات منفرد حذف می شوند.

 

۱۹۴

·    این گذاری است که در آن، اگر چه خصلت شناخت تغییر می یابد، اما پیوند متقابل میان شناخت و کردوکار حفظ می شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر