۱۴۰۳ تیر ۳, یکشنبه

وجود و شعور (۵۲)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه 

 

 

۱۰۳

·    منطق (لوژیک) بسان روان شناسی (پسیکولوژی) تفکر را در روند توسعه و تکاملش مورد بررسی قرار می دهد.

 

۱۰۴

·    منطق (لوژیک) تفکر را در روند توسعه تاریخی نتایج معرفتی (شناخت) عینی مورد بررسی قرار می دهد.

 

۱۰۵

·    روان شناسی (پسیکولوژی) اما فقط با تفکر فردی سر و کار دارد.

 

۱۰۶

·    هر کردوکار معرفتی و فکری هر فرد، کردوکاری روانی است و به مثابه کردوکار روانی می تواند موضوع بررسی پسیکولوژیکی قرار گیرد.

 

۱۰۷

·    موضوع پژوهش پسیکولوژیکی تفکر فردی در وابستگی علی (علتی ـ معلولی) روند فکری به شرایطی است که تحت ان شرایط صورت می گیرد.

 

۱۰۸

·    قوانین روانی، قوانین تفکر به مثابه روندی اند.

 

۱۰۹

·    قوانین تفکر به مثابه کردوکار فکری فردی اند.

 

۱۱۰

·    قوانین روانی، تعیین کننده جریان تفکر فردی در وابستگی قانونمند (علتی ـ معلولی) به شرایطی است که روند فکری تحت آن شرایط صورت می گیرد.

 

۱۱۱

·    منطق (لوژیک) اما روابط موجود میان افکار موجود را فرمول بندی می کند، اگر تفکر منطبق با اوبژکت مربوطه باشد.

·    اگر تفکر منطبق با وجود باشد.

·    اگر تفکر منطبق با واقعیت عینی باشد.

 

۱۱۲

·    ضمنا واضح و روشن است که منطق، اصلی هنجاری (نرماتیو) نیست.

 

۱۱۳

·    قوانین منطق بیانگر «آنچه که باید باشد»، نیستند.

·    بلکه قبل از همه، بیانگر «آنچه که هست»، اند

 

۱۱۴

·    بیانگر آنند که کدام شرایط  منطبق با فکری اند که با اوبژکت مریوطه منطبق است.

 

۱۱۵

·    این بدان معنی است که کردوکار معرفتی فردی واحدی، هم موضوع بررسی های پسیکولوژیکی است و هم موضوع بررسی های لوژیکی (منطقی).

 

۱۱۶

·    ضمنا روند و نتیجه روند (تصویر) در کردوکار معرفتی فردی با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند.

 

۱۱۷

·    به همین دلیل نباید بررسی های پسیکولوژیکی  را به روندی مستقل از «فروارده» و یا «نتیجه» آن نسبت داد.

 

۱۱۸

·    به همان سان که نباید در انالیز (تجزیه و تحلیل) روابط متقابل افکار در محتوای شناخت، آنها را از از روند تفکر مجزا و منفصل ساخت.

·    روابطی که نتیجه این روند اند.

 

۱۱۹

·    موضوع اصلی پژوهش پسیکولوژیکی، کشف قانونمندی های علی (علتی ـ معلولی) در جریان روند تفکر است.

·    روندی که به نتایج شناخت منجر می شود.

·    نتایجی که با روابط تبیین یافته در جملات منطق مطابقت دارند.

 

۱۲۰

·    کلید حل واقعی مسئله روابط میان پسیکولوژی و منطق (کلید حلی که هم موجب غلبه بر پسیکولوژیسم می شود و هم موجب غلبه بر آنتی پسیکولوژیسم) در آن است که آن است.

 

۱۲۱

·    به همین دلیل، فقط، زمانی که قوانین منطق را به هنجارها استحاله بخشیدیم، که منظورشان این نیست که «چیست»، بلکه منظورشان این است که «چه باید باشد»، می توانیم ادعا کنیم که تفکر باید از قوانین منطق پیروی کند تا حامل نتایج درستی باشد.


۱۲۲ 

Bild

 

·    به همان سان نیز اتیک (اخلاق) عمدتا اصلی هنجاری نیست:

 

۱

·    اتیک در وهله اول بیانگر این نیست که «چه باید باشد»، بلکه تحلیلگر آن است که «است.»

 

۲

·    اتیک به معنی برچسب اخلاقی سازی از خارج نیست.

 

۳

·    اتیک علمی است که از ماهیت درونی حیات بشری، از ماهیت روابط بشری خاص پرده برداری می کند.

 

۴

·    اتیک شرایطی را نشان می دهد که با این روابط مطابقت دارند و بعد آنها را به مثابه هنجارهای رفتاری فرموله می کند.

·    به مثابه  مطالبات و الزاماتی که در روابط میان انسان ها باید در نظر گرفته شوند.

 

۵

·    ایدئآلی که اتیک فرموله می کند، زمانی معنای رئالی (واقعی ئی) کسب می کند که امکانات و دورنماهای توسعه روابط بشری در نظر گرفته شوند.

 

 ۶

Bild

 ·    اتیک با پولیتیک (سیاست) پیوند ناگسستنی دارد.

 

۷

·    اتیک را اما نمی توان در پولیتیک (سیاست) خلاصه کرد.

 

۸

·    روابط بشری که توسط اتیک تعیین شده اند، مثل هر چیز دیگر مربوط به بشر، جامعتا مشروط می شوند.

 

۹

·    این روابط بشری اما روابط جامعتی به معنی روابطی که به جامعه مربوط می شوند، نیستند.

 

(اشتراط جامعتی چیزی

 به معنی تعلق آن چیز به جامعه نیست.

به معنی تابع جامعه بودن است.

مترجم)

 

۱۰

·    هنجارهای اتیکی (اخلاقی) حاوی هسته ای اند که علیرغم کلیه تغییرات اوضاع سیاسی، برای روابط بشری مؤثر و اثرگذار می ماند.

 

(این هسته

 بی اعتنا به تحولات سیاسی در جامعه است.

حاوی استقلال نسبی است.

مترجم)

 

۱۱

·    اتیک را اما نمی توان از واقعیات مشخص سیاست مجزا ساخت.

 

۱۲

·    اتیکی که خود را از پولیتیک مجزا سازد،  «مانیلوورای» (Manilowerei) است.

·    حتی بدتر، مقدس نمایی (جا نماز به آب کشیدن) و عوامفریبی است.

 

۱۳

·    آرزوی حرفی (در حرف آرزو کردن) چنین اتیکی این است که از ایدئالی اخلاقی (فضیلت اخلاقی) در همه منابر و مناره ها جار بزند و آرزوی قلبی اش این است که آن ایدئال اخلاقی جامه عمل نپوشد و تحقق نیابد.

 

۱۴

·    یعنی ایدئالیته (ایدئآل وارگی) و فضیلت خود را حفظ کند، بی آنکه جامه رئال بپوشد.

 

۱۵

·    چیزی باشد که «نباید باشد»، ولی «وجود داشته باشد.» (ایدئال باشد و نه رئال.)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر