۱۴۰۳ تیر ۷, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۰۰)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

گر من از دوست بنالم، نفسم صادق نیست

خبر از دوست ندارد، که ز خود با خبر است.

معنی تحت اللفظی:

اگر کسی از دست دوست شکوه و شکایت کند، حرفش عاری از صداقت است.

برای اینکه چنین کسی باخبر از خویشتن است و شرط دوستی از خودبیگانگی است.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک من و (۱)

را

 به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند.

 

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک من و دوست

را

 به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند.

 

سعدی

معشوق (دوست) را چنان مطلق می کند که عاشق تا درجه هیچ و پوچ سقوط می کند.

 

 

احسان طبری

مدعی را در غربت ما راه نیست

معیارها دیگر است:

بغرنجی ما در سادگی ما ست

خودبودگی ما در بی خودی.

معنی تحت اللفظی:

دشمنان ما نمی توانند به غربت ما پی ببرند.

برای اینکه معیارهای ما با معیارهای آنان تفاوت و تضاد دارد:

بغرنجی ما در سادگی ما ست

و

خودبائی ما در بیخودی ما.

 

 

احسان طبری

هم در این بند از شعرش،

 دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک سادگی و بغرنجی بسط و تعمیم می دهد و بعد آن را وارونه می سازد.

بغرنجی (کل)

 از افزایش کمی سادگی ها (اجزاء) در گذر از حد عینی معین تشکیل می گردد.

 

بغرنجی

نه تنها به لحاظ کمی، بلکه علاوه بر آن به لحاظ کیفی (به لحاظ ماهوی که جای خود دارد)

با سادگی تفاوت جدی دارد.

 

در سادگی همانقدر می توان بغرنجی یافت،

 که در جویبار، دریا یافت می شود.

 

بغرنجی ضد دیالک تیکی سادگی است.

 

قضیه بر خلاف ادعای طبری درست، برعکس است.

 

از گرایشات عرفانی طبری،

 لرزه بر اندام هر خردگرای خردمند می افتد.

 

در بی خودی، خودبودگی وجود ندارد.

 

خود بودگی

در دیالک تیک خودبودگی و بندگی،

 در دیالک تیک استقلال و وابستگی

معنی پیدا می کند.

 

دیالک تیک خودبودگی و بی خودی،

که طبری سرهم بندی می کند، دوئالیسم همه چیز و (۱) است.

 

دیالک تیک خودبودگی و بی خودی، که طبری سرهم بندی می کند، دوئالیسم همه چیز و هیچ است.

چنین دیالک تیکی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد.

دیالک تیک،

عضو منفعل و تماشاگر نمی پذیرد.

 

اقطاب دوگانه دیالک تیک

در وحدت و مبارزه همزمان با هم قرار دارند،

در یکدیگر تأثیر می گذارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند.

هیچ

 نمی تواند در رابطه ای شرکت داشته باشد،

رابطه دیالک تیکی، که جای خود دارد.

 

انگل را به خطه دیالک تیک عینی راه نمی دهند.

 

این بند شعر طبری،

 سیلی بر صورت دیالک تیک ماتریالیستی است.

 

خرد

دشمنی سرسخت تر و خطرناکتر از عرفان ندارد و نخواهد داشت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر