۱۴۰۳ تیر ۴, دوشنبه

وجود و شعور (۵۳)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه 

 

۱۲۳

·    فکر، هم فراورده و مولود تفکر است، یعنی بیان مبتنی بر نتیجه (رزولتاتیو) روند تفکر است و هم فرم وجودی انعکاس یافته اوبژکت تفکر است.

 

۱۲۴

·    این دو تز، کل واحدی (کل یکپارچه ای) را تشکیل می دهند.

 

۱۲۵

·    برای اینکه تعیین کننده روند تفکر، اوبژکت است که در روند تفکر به صورت فکر نمودار می گردد.

 

۱۲۶

·    تفکر، وابستگی فکر به اوبژکت را وساطت (میانجیگری) می کند و ضمنا به واسطه اوبژکت تعین کسب می کند (دترمینه می شود.)

 

(یعنی

در دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت (اندیشه)،

نقش تعیین کننده از آن اوبژکت است.

این یکی از مهمترین نکات در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی است.

برای اینکه محتوای شناخت هر چیز در خود آن چیز است.

مترجم)

 

۱۲۷

 

 

·    بدین طرز و طریق، «منطق» وجود (به مثابه «منطق» اوبژکت تفکر) در روند شناخت به ساختار تفکر مبدل می شود.

 

۱۲۸

·    تفکر در توسعه فردی بشر به همان اندازه شکل می گیرد که در آن، این گذار صورت می گیرد.

 

۱۲۹

·    اگر تفکر با ساختار منطقی اوبژکت کلا منطبق نباشد، در آن صورت بی تردید در افکار نیز از منطق اثری نخواهد بود.

 

(یعنی 

اندیشه حاصله غیرمنطقی و یاوه خواهد بود.

مترجم)

 

۱۳۰

·    در تشکیل مبتنی بر فاکت (واقعی) تفکر در توسعه فردی، ساختار منطقی اوبژکت ها، تعیین کننده بنای (ساختمان) تفکر و در نتیجه، ضمنا تعیین کننده منطق اندیشه حاصله است.

 

۱۳۱

·    در توسعه تاریخی سیستم معارف علمی، همواره فرم های منطقی نوینی پدید آورده می شوند که با طبیعت اوبژکت ها منطبق اند.

 

۱۳۲

·    بدین طریق بوده است، که منطق ارسطویی به تبیین قانونمندی های علوم طبیعی طبقه بندی کننده می پردازد.

 

۱۳۳


سولیگیسم ها

کاتالوگ انواع معینی از استنتاجات منطقی اند.
 

·    تازه ترین بررسی های منطق مته متیکی (ریاضی) به عملیات منطقی نوینی منجر می شوند که از سولیگیسم های (کاتالوگ انواع معینی از استنتاجات منطقی) ارسطویی پا فراتر می نهند و حل مسائل منطقی ئی را امکان پذیر می سازند که به مدد منطق سنتی نمی توانند قابل حل باشند.

·     منطق سنتی ئی که شالوده اش (پایه اش) را مراحل  تکاملی قبلی شناخت علمی تشکیل می دهند.

 

(سیلوگیسم معروف:

همه آدم ها فانی اند.

سقراط آدم است.

نتیجه:

سقراط فانی است.

مترجم)

 

۱۳۴

·    فاکت این است که بشریت در توسعه تاریخی شناخت علمی،  قبل از شناخت قوانین منطق و فرمول بندی آنها، منطق عینی انعکاس یافته وجود (اوبژکت تفکر) را در روند کلی شناخت جهان از ان خود کرده است.

 

(این بدان معنی است

  که 

عین، مقدم بر ذهن است.

ذهن تابع عین است.

شعور تابع وجود است.

مترجم)

 

۱۳۵

·    تفکر انسان ها در مطابقت با قوانین منطق عملا هر چه بیشتر تکمیل شده است، قبل از اینکه انسان ها این قوانین منطقی  را بشناسند و در تفکر خود آگاهانه مورد استفاده قرار دهند.

 

(یعنی

 قوانین منطق

از عین به ذهن آمده اند و به نوبه خود (متقابلا) به خدمت عین کمر بر بسته اند.

رابطه فی مابین، دیالک تیکی است.

 یعنی در دیالک تیک اوبژکت (عین) ـ سوبژکت (ذهن)

نقش تعیین کننده از آن اوبژکت (عین) است.

مترجم)

 

۱۳۶

·    پس از کشف قوانین منطق هم، انسان ها به طور عادی می اندیشند.

·    یعنی به سادگی از منطق اوبژکت تفکر پیروی می کنند،  بدون اینکه این و یا ان فرمول منطقی را مورد استفاده قرار دهند.

 

۱۳۷

·    تعیین کننده تشکیل تفکر بشری، در وهله اول ساختار منطقی عینی سیستم معارف علمی است و نه قواعد منطق.

 

۱۳۸

·    قواعد منطق که بشر بعدها می آموزد، برای کنترل تفکر و تصحیح تفکر در صورت انحراف از راه درست اندیشی (راه درست تفکر) اند.

 

۱۳۹

·    توسعه ساختار منطقی تفکر را می توان در قیاس (آنالوژی) با توسعه زبانی ارزیابی کرد.

 

۱۴۰

·    بشر در توسعه فردی خویش، ساختار گرامری (دستور زبانی) زبان مادری اش را در وهله اول، نه با فراگیری و کاربست قواعد گرامری، بلکه در پراتیک (عمل)، در روند تفهیم و تفاهم از ان خود می کند.

 

۱۴۱

·    این بدان معنی است که ساختار گرامری زبان (و نه قوانین و یا قواعد گرامر (دستور زبان) که انعکاس آن (ساختار گرامری) هستند) تعیین کننده ساختار تشکیل یابنده گرامری کودک است.

 

۱۴۲

·    معارف گرامری که بعدها کسب می شوند، فقط در خدمت شناخت ساختار گرامری  و کنترل آنند.

 

۱۴۳

·    ساختار تفکر هم در جریان توسعه فکری بشر بنا بر قوانین منطق به اندازه ای شکل می گیرد که او سیستم معارف علمی را و همراه با آن ساختار منطقی حاوی آنها را از آن خود می کند که انعکاس منطق عینی موضوع مربوطه است.

 

۱۴۴

·    وقتی که انسان رو به رشد (رشد یابنده)، در روند آموزش و پرورش، سیستم معارف علمی را از آن خود می کند، عملا ساختار منطقی افکار را که در آن سیستم هستند، از ان خود می کند.

 

۱۴۵

·    بدین طریق، ساختار فکری ئی پدید می آید که با اوبژکت کردوکار فکری تعین کسب کرده است (دترمینه دشه است) و با سیستم منطقی دم به دم پیچیده تر گردنده،   دقیقتر منطبق شده است.

 

۱۴۶

·    به همین دلیل سطح ساختاری تفکر کودکانه نایله، بنا بر ساختار افکار به وسیله منطق مشخص می شود.

 

۱۴۷

·    پیاگت برای کاراکتریزاسیون (تشخص، مشخص کردن) مراحل مختلف توسعه تفکر کودک، در آثارش کوشیده است که ساختار فکری نایله در هر مرحله را در فرمول های منطق نمودار سازد.

·    (مراجعه کنید به پیاگت، «منطق و روان شناسی»، انتشارات دانشگاهی منچستر، ۱۹۵۳، فصل دوم: «توسعه پسیکولوژیکی اوپراسیون»، ص ۱۸ ـ ۲۲، فصل چهارم: «استنتاج: معنی پسیکولوژیکی ساختار منطقی»، ص ۳۸ ـ ۴۸)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر