۱۴۰۳ خرداد ۲۸, دوشنبه

وجود و شعور (۴۷)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

 

۱

·    پدیده های روانی به مثابه تصاویر واقعیت عینی در رابطه (مناسبت) معرفتی با واقعیت عینی قرار می گیرند.

 

(یعنی

 میان پدیده های روانی و واقعیت عینی (مثلا میان مفهوم سیب و سیب)

رابطه تصویر با شیئ (دیالک تیک سوبژکتیو و اوبژکتیو) برقرار است.

مترجم)

 

۲

·    درست به دلیل این رابطه، می توان پدیده های روانی را پدیده های فکری قلمداد کرد.

 

(میان مفاهیم روانی و فکری

رابطه خاص با عام برقرار است.

فکری شامل روانی و هنری و علمی و فلسفی و فقهی و غیره نیز می شود.

روانی از زیرمفاهیم فکری است.

به همان سان که مفهوم سیب  و سنگ و صخره و سیمان از زیرمفاهیم مادی اند.

مترجم)

 

 

۳

·    در عرصه معرفتی ـ نظری (در عرصه شناخت، در عرصه مربوط به تئوری شناخت) روانی به مثابه فکری نمودار می گردد.

 

۴

·    این البته بدان معنی نیست که پدیده های روانی اگر در پیوند دیگری در نظر گرفته شوند، مثلا اگر به عنوان فونکسون مغز تلقی شوند، بس می کنند که پدیده های فکری باشند.

 

۵

·    مشخصه «پدیده های روانی بسان مشخصه پدیده های دیگر، وابسته بدان نیست که از کدام نقطه نظری در نظر گرفته می شوند.

 

(یعنی

مشخصه پدیده های روانی و دیگر پدیده ها،

عینی و یا اوبژکتیو است و نه سوبژکتیو.

پدیده های روانی

 به طور عینی (عینا) در رابطه معرفتی با واقعیت عینی قرار دارند.

به همین دلیل،

همیشه مشخصه فکری خود را حفظ می کنند.

یعنی

پدیده های روانی به مثابه پدیده های فکری

ضد دیالک تیکی پدیده های مادی اند.

یعنی

در دیالک تیک مادی و فکری و یا وجود و شعور

 قرار دارند.

مترجم)

 

۶

 خر تو خر (هرج و مرج، قاراشمیش)

·    اما بسط این کیفیت پدیده های روانی به فراتر از سیستم مختصاتی که این مشخصه در آن واقعا عرض اندام می کند، یعنی بسط آن به روانی به طور کلی، یعنی بسط آن به کلیه پیوندها و وساطت هایش، به چیزی جز خر تو خر، هرج و مرج (قاراشمیش) منجر نمی شود.

 

۷

·    این مشخصه پدیده های روانی قبل از همه مبتنی بر این است که آن محصول و یا نتیجه کردوکار روانی است:

·    تصویر و یا ایده در رابطه اش با شیئ (موضوع مربوطه) و یا چیز مربوطه است.

 

۸

·    تبدیل رابطه (مناسبت) میان ایده و چیز به رابطه معرفتی ـ نظری بنیادی و اساسی که در واقع، تأثیر متقابل انسان و یا سوبژکت با جهان است، تشکیل دهنده منبع و سرچشمه توسیع (وسعت بخشی به) این مشخصه است.

·    (مراجعه کنید به صفحات پیشین)

 

۹

·    وقتی مسئله ایده در فلسفه افلاطون مطرح شد، در مقابل هم قرار دادن ایده ها با چیزهای محسوس موجود، تصادفی نبود.

 

(در مقابل هم قرار دادن ایده ها با چیزهای محسوس

یعنی رعایت ناخودآگاه دیالک تیک چیزها و ایده ها،

دیالک تیک ماده و فکر،

دیالک تیک وجود و شعور.

مترجم)

 

۱۰

·    مشخصه ایده (و یا تصویر) به برکت خصلت فکری اش قبل از همه در عینیت یابی اش به صورت کلام، یعنی ورود ایده به سیستم دانش جامعتا تشکیل یافته، نمودار می گردد.

 

۱۱

·    بدین طریق برای فرد به صورت «واقعیت عینی» در می آید و استقلال نسبی کسب می کند و چنان به نظر می رسد که گویا ناشی از کردوکار روانی فرد است.

 

(میان ایده و جمله

رابطه فکری با مادی برقرار است.

میان مفهوم و کلمه هم به همین سان.

مفهوم و ایده

روحی و یا فکری اند.

در حالیکه کلمه و جمله، مادی اند و محسوس اند.

رابطه مفهوم با کلمه و رابطه ایده با جمله

رابطه محتوا با فرم است.

مفهوم و ایده شبیه خنجرند

و

کلمه و جمله، شبیه غلاف.

روح (مفهوم و ایده) همیشه سایه ماده (کلمه و جمله) را بالای سرش دارد.

مارکس

مترجم)

 

۱۲

·    کردوکار روانی اما با واسطه، یعنی به طور ثانوی، مشخصه فکری کسب می کند.

·    برای اینکه محصول آن، یعنی نتیجه آن، ایده و یا تصویر است.

 

(سیب به مثابه چیزی عینی و یا اوبژکتیو و خوردن سیب به مثابه کردوکار مادی، 

مقدم بر احساس سیب به مثابه کردوکار روانی است.

 مترجم)

 

۱۳

·    کردوکار روانی، عمدتا در نتیجه اش، فکری است.

 

۱۴

·    کردوکار روانی فقط به شرطی می تواند به مثابه کردوکار روحی (فکری) در مقابل مادی قرار داده شود، که با محتوایی فکری پر شده باشد.

 

۱۵

·    یعنی در روند شناخت جامعتا سازمان یافته، کسب شود.

 

۱۶

·    مجزا سازی آنالیتیکی (تجزیتی ـ تحلیلی) رابطه میان تصویر و شیئ به مثابه در مقابل هم قرار دادن فکری و مادی صورت می گیرد.

 

۱۷

·    در نتیجه آن است که خطر مجزاسازی فکری از مادی پدید می آید.

·    خطر در مقابل هم قرار دادن خارجی آندو.

·    خطر در مقابل هم قرار دادن دوئالیستی آندو.

 

۱۸

·    بحث راجع به این مسئله که قرن ها ادامه یافته است، با مبارزه ارسطو بر ضد «کوریسم»، یعنی بر ضد مجزاسازی ایده ها از چیزها در فلسفه افلاطون، شروع شده است.

 

۱۹

·    به رسمیت شناسی وجود ایده، خاصیت ایده و استقلال نسبی ایده در رابطه با جهان مادی و غلبه بر ایزولاسیون (ایزوله کردن) ایده، دو جنبه به هم پیوسته اند:

 

الف

·    یکی از آندو جنبه، منسوب است به رابطه میان  تصویر و یا ایده با شیئ.

 

ب

·    یکی دیگر از اندو جنبه، منسوب است به رابطه ایده با سوبژکت.

·    منسوب است به کردوکار معرفتی سوبژکت (بشر)

 

۲۰

·    راه حل جنبه اول مسئله را تئوری انعکاس نشان می دهد که در تئوری شناخت مونیسم ماتریالیستی جامه عمل می پوشد.

 

۲۱

·    این تز که محتوای معرفتی احساس ها، ادراکات (استنباطات) و غیره با شیئ (موضوع) مربوطه رابطه ناگسستنی دارد (و اینکه احساس ها و ادراکات، تصاویر چیزها هستند، بدین معنی است)،  بر مجزاسازی تصویر و یا ایده از شیئ غلبه به عمل می آورد.

 

۲۲

·    این نحوه و نوعی را نیز تعیین می کند که در تئوری انعکاس ماتریالیسم دیالک تیکی، مبارزه شروع شده توسط ارسطو بر ضد مجزاسازی ایده توسط افلاطون، خاتمه می یابد. (به پایان می رسد.)

 

۲۳

·    تصاویر و یا ایده ها (مفاهیم، افکار) را نمی توان در محتوای معرفتی شان از شیئ (موضوع) مربوطه، از واقعیت عینی مجزا ساخت.

·    واقعیت عینی ئی که مستقل از تصاویر و ایده ها (مفاهیم، افکار) وجود دارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر