۱۴۰۳ خرداد ۲۵, جمعه

وجود و شعور (۴۵)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی

 

۱

تئوری انعکاس

ادامه

 

۱۳

·    مجزا و منفصل سازی تصویر از روند انعکاس به سوبستانسیالیزاسیون (جایگزین سازی) غلط و اشتباه امیز تصویر و به امحای (از بین بردن) شیئ (موضوع) واقعی پژوهش پسیکولوژیکی منجر می شود.

 

۱۴

·    این کار به کلیه تصورات غلط ممکنه هم راجع به یکی و هم راجع به دیگری جا باز می کند.

 

۱۵

·    روند انعکاس بدین طریق عرفان واره می گردد (جامه عرفانی در بر می کند):

 

الف

·    در سویی روند مادی، یعنی روند پسیکولوژیکی  قرار می گیرد و در سوی دیگر، تصویر فکری که به طرز نامعلومی از آن پدید می آید.

 

ب

·    ضمنا، تصویر به مثابه یک تصویر فکری، به ناگزیر در مقابل روند مادی قرار داده می شود و بدین طریق از آن مجزا و منفصل می گردد.


(برتراند راسل

هم وقتی موضع ایدئالیسم عینی را می گیرد،

همین مجزا و منفصل سازی را  جامه عمل می پوشاند.)

 

۱۶

·    نیازی به ارائه دلیل خاصی نیست که این نظر که چیز فکری محض درخودی (فی نفسه ای) وجود دارد، جوهر اساسی ایدئالیسم است.

 

۱۷

·    ما در عالم واقع، هیچ کجا به تصویری برخورد نمی کنیم که تصویر فکری درخود (فی نفسه) موجودی باشد.

 

۱۸

·    بدون کردوکار انعکاسی سوبژکت (مثلا بشر)، یعنی بدون مغز او، چنین تصویری نمی تواند وجود داشته باشد.

 

۱۹

·    در ضمن، کردوکاری که در جریان آن، تصویر حسی شیئ معینی پدید می آید، اکت (عمل) خاص خلقت (آفرینش) تصویر نیست که فرقی با روندهای مادی دیگر، یعنی روندهای فیزیولوژیکی دیگر داشته باشد.

 

۲۰

·    بلکه سلسله منظمی از کردوکارهای حسی، یعنی تجزیه و تحلیل حسی و تمییز حسی خواص مختلف شیئ (موضوع) و سنتز (ترکیب) حسی ئی است که کیفیت های حسی منفرد را به صورت مجموعه تصویر (تصویر کلی)  شیئ  (موضوع مربوطه)، مرتبط می سازد.

 

۲۱

·    تصویر با کردوکار انعکاسی، نه فقط بنا بر تشکیلش، بلکه ضمنا بنا بر ماهیتش پیوند دارد.

 

۲۲

·    تئوری انعکاس با مرتبط سازی ناگسستنی تصویر با  کردوکار انعکاسی سوبژکت، با هر نوعی از سوبستانسیالیزاسیون (جایگزین سازی) تصویر به مثابه تصویری فکری در می افتد.

·    با هر نوعی از تجسم (جسمیت بخشی به) تصویر در می افتد.

 

۲۳


لودویگ فویرباخ

(۱۷۷۵ ـ ۱۸۳۳)  

فیلسوف ماتریالیست آلمانی

از کلمات قصار او:

اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو به رسمیت نمی شناسد.»

راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!

 

·    مشخصه دوم و ماهوی و مهم تئوری انعکاس ماتریالیسم دیالک تیکی در رابطه با همین است که به برکت آن، از تصویرتئوری ماتریالیسم متافیزیکی (مثلا ماتریالیسم فویرباخ) متمایز می گردد.

 

۲۴

·     به قول ولادیمیر لنین، «عیب اصلی» ماتریالیسم متافیزیکی «در ناتوانی اش از  پیاده کردن دیالک تیک بر تصویرتئوری، بر روند شناخت و بر توسعه شناخت است»

·    (ولادیمیر لنین، «میراث فلسفی لنین»، ۱۹۴۹، ص ۲۸۸)

 

۲۵

·    انعکاس برای نمایندگان ماتریالیسم ماقبل مارکسی (پیشامارکسی) (ماتریالیسم مکانیکی، علم الاشیایی، متافیزیکی و غیره) بیان پاسیو (منفعل) چیزی بوده که با اثرگذاری مکانیکی بر «دستگاهی» که چیز مربوطه در ان منعکس می شود، صورت می گیرد.

 

۲۶


دنیس دیدرو

 (۱۷۱۳ ـ ۱۷۸۴)

یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست (ماتریالیسم مکانیکی) روشنگری اروپا و از مؤلفین برجسته دایرة المعارف فرانسه

و از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا.


·    دیدرو (دیده رو) مغز را قابل مقایسه با موم می دانست.

·    مومی که چیزها نقش و مهر خود را بر آن به جا می گذارند.

 

۲۷

·    انعکاس برای ماتریالیسم ماقبل مارکسی، رسپسیون پاسیو (منفعل) اثرگذاری خارجی بر سوبژکت، یعنی بر مغز  بود.

 

۲۸

·    انعکاس اما برای ماتریالیسم دیالک تیکی، درست برعکس، نتیجه تأثیر متقابل میان سوبژکت و جهان اویژکتتیو (عینی) است.

·    نتیجه اثرگذاری جهان خارج بر سوبژکت و پاسخگویی سوبژکت بدان است که با اثرگذاری مشروط می شود.

 

۲۹

·    انعکاس، تصویر ایستایی نیست که با رسپسیون پاسیو اثرگذاری مکانیکی، چیزی پدید آید.

 


(یعنی

رابطه انعکاسی سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت،

مثل رابطه مهر و موم (رد پا و برف) نیست.

مترجم)

 

۳۰

·    انعکاس واقعیت عینی، روندی است.

·    انعکاس واقعیت عینی، کردوکار سوبژکت است که در جریان آن روند و کردوکار، تصویر شیئ (موضوع انعکاس) با اوبژکتش به طرز دم افزونی منطبقتر می گردد.

 

(شناخت هر چیز

در اثر همین دیالک تیک اوبزکت شناخت و سوبژکت شناخت،

یعنی

در اثر تأثیر متقابل اکتیو اقطاب دیالک تیکی در یکدیگر،

غنی تر، عمیق تر و دقیق تر می گردد.

مترجم)

 

۳۱

·    فقط به شرطی می توان مسئله شناخت را، مسئله فکری و مادی (دیالک تیک ماده و روح) را، (مسئله اساسی فلسفه را) درست و منطبقانه حل کرد که از تصویر ایستا، یعنی از ایده به روند، یعنی به کردوکار معرفتی، به تأثیر متقابل دیالک تیکی مشخص میان سوبژکت و جهان عینی بگذریم.

 

·    مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه

 

 

مسئله اساسی فلسفه

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2967

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2968

 

پایان

     

۳۲

·    اینکه کردوکار روانی، انعکاس است، ضمنا بدان معنی است که انعکاس، کردوکاری، فرایندی، پروسه ای و یا روندی است.

 

(انعکاس در ماتریالیسم ماقبل مارکسی

 اما

نه کردوکاری و نه روندی

بلکه اثرگذاری لحظه ای (ضد روند) مهر بر موم، پا بر برف، چیز بر لوح ضمیر است.

مترجم)

 

۳۳

·    تغییر اساسی مفهوم واقعی انعکاس (آنچه که در ماتریالیسم ماقبل مارکسی به مثابه رابطه میان چیز و مهر فکری اش) استنباط شده است، با این تز در پیوند بوده است.

 

۳۴

·    تئوری انعکاس ماتریالیسم ماقبل مارکسی، رابطه بیواسطه میان چیز و تصویر را مهمترین نکته می دانست.

 

۳۵

·    برای تئوری انعکاس ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اما، تأثیر متقابل میان بشر، میان سوبژکت و جهان، نقطه آغازین (آغازگاه) است.

·    رابطه میان ایندو واقعیت (بشر ویا سوبژکت با جهان)، نکته اساسی و بنیادی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر