۱۴۰۳ خرداد ۲۰, یکشنبه

وجود و شعور (۴۰)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی

 

 

۴۰

·    علیرغم شرایط (پیش شرط های) دوئالیستی  که این رئالیسم، مبتنی بر آنها ست، توازی (پاراللیته، موازی بودن) ایده و چیز، پا در هوا می ماند.

 

۴۱

·    در صورت اتکا بر تصور رئالیسم «رپرزنتاسیونیستی» از «ایده ها» به مثابه حالات سوبژکتیو صرف (محض) شعور، تعیین وجود چنین مطابقتی امکان ناپذیر می گردد:

·    شعور محبوس در حوزه «ایده هایش» به هچ طرز و طریقی نمی تواند ایده ها و چیزها را «به همدیگر پیوند دهد.»

 

۴۲

·    ایدئالیسم که می کوشد حقیقت را به مطابقت ایده ها فقط با ایده ها تقلیل بخشد، از این اوضاع سوء استفاده به عمل می آورد.

 

۴۳

·    دلیل اصلی ایدئآلیسم به شرح زیر است:

·    در روند شناخت، ما به هیچ وجهی نمی توانیم از احساس ها، استنباطات (ادراکات) و افکار «برون جهیم.»

·    یعنی نمی توانیم به حوزه چیزها برسیم.

·    به همین دلیل، باید اقرار کنیم که احساس ها و ادراکات تنها اوبژکت (موضوع) ممکنه شناخت اند.

 

۴۴

·    این دلیل (استدلال) «کلاسیک» ایدئآلیسم مبتنی بر این اندیشه است که برای رسیدن به حوزه چیزهای واقعی (رئآل) باید از حوزه احساس ها، استنباطات (ادراکات) و افکار «برون جست».

·    چنین جهشی البته برای شناخت امکان ناپذیر است.

 

۴۵

·    این جریان فکری، مبتنی بر این ادعا ست که احساس ها و استنباطات (ادراکات) اشکال و مصنوعات (گبیلده های) سوبژکتیوی (ذهنی ئی) اند که نسبت به چیزها، یعنی نسبت به واقعیت عینی، فقط در رابطه خارجی ئی قرار دارند.

 

۴۶

·    در حالیکه در واقع این چیزها هستند که خود در تشکیل احساس ها دخیلند (شرکت دارند.)

 

(چون پیش شرط تشکیل احساس کسی نسبت به سیبی،

وجود پیشایپش سیب است.

در غیاب سیب و هر محسوس دیگر،

 احساسی نسبت به سیب و هر محسوس دیگر تشکیل نمی یابد.

مترجم)

 

۴۷

·    احساس ها، که در اثر اثرگذاری چیزها بر ارگان های حسی (مثلا حواس پنجگانه مترجم) ، یعنی بر مغز، پدید می ایند، به صورت ژنه تیکی با چیزها در پیوندند.

 

۴۸

·    حتی برکلی (مؤسس ایدئآلیسم ذهنی) در زمان خود در انتقاد از رئالیسم رپرزنتاسیونیستی این نظر را نمایندگی می کرد که داده های حسی «تنها اوبژکت های شناخت» اند.

 

۴۹

·    برکلی می کوشید تا داده های حسی را به جای چیزها بنشاند.

 

(مثلا

می کوشید تا عکس چیزی را به جای آن چیز بنشاند.

مفهوم فکری سیب را به جای سیب مادی بنشاند.

مترجم)

 

۵۰

·    اکنون، نئو رئالیسم، همان راه را در پیش می گیرد.

 

۵۱

·    اگر از پره میس های (پیش فرض های) رئالیسم رپرزنتاسیونیستی شروع به کار کنیم، یعنی اگر بر آن باشیم که تصاویر، یعنی ایده ها، حالات سوبژکتیو صرف و یا محض اند (حتی اگر در اثر اثرگذاری از خارج در ضمیر (شعور) ما  پدید آمده باشند)، در این صورت کلیه تلاش ها و تشبثات برای گذار از حوزه جهان سوبژکتیو، یعنی جهان ایده ها، یعنی جهان شعور به جهان چیزهای واقعی، فیزیکی، یعنی جهان مادی بیهود خواهد بود.

 

۵۲

·    اما با گذاشتن داده های حسی، بسان برکلی و نئو رئالیسم مدرن به مثابه تنها اوبژکت بیواسطه شناخت، به جای چیزها، خطای رئالیسم رپرزنتاسیونیستی تصحیح نمی شود.

·    بلکه بزرگتر می شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر