۱۴۰۳ تیر ۱, جمعه

وجود و شعور (۵۰)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه 

۶۱

افلاطون

 (۴۴۷ ـ ۳۴۷ق. م.)

فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

تماشای ایده عینی بوسیله روح در ایام تهی بودن از جسم

  

·    برای ایدئالیسم عینی افلاطون، ایده ها، مفاهیم و محتوای معارف علمی، به طور بیواسطه و اینتوئیتیو (مبتنی بر الهام) وجود دارند.

 

۶۲

·    بدین طریق، کردوکار فکری نفی می شود.

·    کردوکار فکری ئی که به مدد آن مفاهیم و ایده ها تشکیل می یابند.

 

۶۳

 ادموند هاسرل

(۱۸۵۹ ـ ۱۹۳۸)

 

فیلسوف و ریاضی دان اطریشی

از مؤسسین فنومنولوژی

او فلسفه را از پرداختن به مسائل دنیوی نهی می کرد.

فلسفه می بایستی به تحلیل پدیده ها قناعت کند.

او مخالف پسیکولوژیسم هم بود

که

قانون منطق را مبتنی بر روندهای روانی می دانست

و

به

 انکار اصولی عینیت می پرداخت.

جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:

اگزیستانسیالیسم پونتی، سارتر و هایدگر

تئوری انتقادی تئودور آدورنو

جامعه شناسی آلفرد شولتسه

آثار او بر ۴۰ هزار صفحه بالغ می شوند:

در باره عدد

فلسفه حساب

فلسفه بمثابه علم سختگیر

ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی

 

·    این موضع فکری را هم هاسرل اتخاذ می کند و هم راسل.

  

برتراند آرتور ویلیام راسل

 (۱۸۷۲ - ۱۹۷۰)

فیلسوف، منطق‌دان، ریاضی‌دان، و قرن بیستم

فعال صلح و خلع سلاح بریتانیایی

لیبرال، راسیونالیست، پوزیتیویست

مؤلف (در همکاری با وایتهد) اصول ریاضیات

در زمینه مقدمات ریاضی

یکی از مهمترین آثار قرن بیستم

از مدرسین دانشگاه های زیر

کامبریج، هاروارد، پکن، مدرسه اقتصاد لندن

برنده جایزه نوبل (۱۹۵۰)

 

(منظور،

موضع فکری راسل در دوره آغازین کردوکار علمی او ست.

زمانی که او مثل وایتهد، از پیروان افلاطون بود.

راسل

بعدها طرفدار هیوم و برکلی می شود.)

 

جورج برکلی

 (۱۶۸۵ ـ ۱۷۵۳)

اسقف،

تئولوگ،

 امپیریست

 فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی

مؤسس ایدئالیسم ذهنی

 

دیوید هیوم

 (۱۷۱۱ ـ ۱۷۷۶)

فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان

از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان

از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک

معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

 

۶۴

·    این موضع فکری، فرد را به مثابه پروژکسیون (امتداد) سطح دانش عینی می داند.

 

۶۵

·    این موضع فکری، هر آنچه را که متعلق به سطح دانش عینی است، مستقیما به شعور فردی منتقل می شود و به مثابه چیزی که به طور بیواسطه وجود دارد، محسوب می دارد.

 

۶۶

·    بدین طریق در واقع، کردوکار فکری نفی می شود.

·    کردوکار فکری ئی که به مدد آن، سیستم معارف علمی در روند توسعه جامعتی ـ تاریخی تشکیل یافته است، انالیزه (تجزیه و تحلیل) شده است، به شعور فردی بشر منتقل می شود.

·    سیستم معارف علمی ئی که بشر از آن خود کرده و در حل وظایف مطروحه به کار بسته است.

 

۶۷

·    در این موضع فکری، کردوکار فکری افراد، یعنی روند تفکر به طور کلی حذف می شود:

·    ایدئالیسم عینی تفکر را به مثابه موضوع بررسی پسیکولوژیکی به به طور کامل نفی می کند و زایل می سازد.

 

۶۸

·    از این موضع فکری بود که نمایندگان ایدئالیسم عینی مکتب افلاطونی (مثلا برتراند راسل و کوتوره) کوشیدند، هر عمل فکری را انکار کنند.

 

۶۹

·    آنها برای این کار، مجموعه روابط گویا ازلی ـ ابدی مفاهیم ایستا را با به حلقات این روابط تقلیل بخشیدند.

 

۷۰

·    بر طبق آن، علمایی که در موضع ایدئالیسم عینی قرار داشتند، تئوری اعداد و مبانی هندسه و غیره را توسعه دادند.

 

۷۱

·    آنها برای این کار، هر کردوکاری را در «تشکیل» (کونستروکسیون) اوبژکت های فکری جدید رد کردند و همه چیز را به روابط متقابل عناصر به طور اپریورکی (ماورای تجربی) موجود تقلیل بخشیدند.

 

۷۲


ژان پیاگت

(۱۸۹۶ ـ ۱۹۸۰)

بیولوگ سوئیسی

پیشاهنگ روان شناسی توسعه معرفتی

مؤسس اپیسته مولوژی (تئوری شناخت به زبان فرانسه) ژنه تیکی (منظور نه ارثی، بلکه تکاملی ـ تاریخی)

 

·    پیاگت «اوپراسیونالیسم» را در مقابل موضع ایدئالیسم عینی قرار داده است.

·    «اوپراسیونالیسمی» که به بریجمن می رسد.

 

۷۳


پرسی ویلیام بریجمن

(۱۸۸۲ ـ ۱۹۶۱)

فیزیکدان امریکایی

مؤلف مطالبی راجع به متد علمی و دیگر جنبه های فلسفه دانش (علم)

برنده جایزه نوبل (۱۹۴۶) برای اثرش راجع به فیزیک فشار بالا

از دید «اوپراسیونالیسم»، معنی هر مفهوم چیزی جز سلسله ای از اوپراسیون ها (عملیات) نیست.

 

·    چنین به نظر می رسد که انگار پیاگت بدون در اختیار داشتن دلایل کافی و ضمنا بی پروا «اوپراسیونالیسم»  بریجمن را تقبل کرده است

·    «اوپراسیونالیسمی» که بر مبنای رلاتیویسم آشکار قرار دارد.

 

۷۴

·    بریجمن در کانون نگرش خود، وابستگی نتایج معرفتی از نحوه و نوع شناخت (مثلا روش اندازه گیری و غیره) را قرار می دهد.

 

۷۵

·    در نتیجه، وابستگی به مراتب قوی تر نتایج معرفتی (اندازه گیری و غیره) به خود اوبژکت (شناخت) کاملا فراموش می شود.

 

۷۶

·    البته شکی نیست که نباید از وابستگی نتایج معرفتی به نحوه و نوع تهیه معارف علمی غافل بود.

 

۸۹

·    این وابستگی اما فقط وابستگی بنیادی و تعیین کننده نتایح معرفتی به اوبژکت (شناخت) را وساطت می کند.

·    اوبژکت شناختی که خواص روش اندازه گیری نیز بسته به آن مشروط می شوند.

 

(تعیین کننده نحو و نوع شناخت چیزی

قبل از همه بسته به خود آن چیزی است که اندازه گرفته می شود

و نه بسته به میل این و آن.

یعنی اوبژکتیو (عینی) است و نه سوبژکتیو.

مترجم)

 

۷۷

·    درست به همین دلیل در کاربست روش های مختلف اندازه گیری و به طور کلی شناخت اوبژکت واحدی، باید روابط قانونمند معینی در نظر گرفته شوند.

 

۷۸

·    به همین دلیل، در گذار از روش اندازه گیری معینی به روش اندازه گیری دیگر ثبات نتایج معرفتی حفظ می شود.

 

۷۹

·    پیاگت اما خود ثبات (اینواریانتس) را، یعنی الزام اصلی عملیات را که به مفهوم علمی منجر می شوند، فقط از روابط متقابل اوپراسیون ها (عملیات) و از تعادل متقابل شان استخراج می کند.

 

(به همین دلیل

ادعا می کند که معنی هر مفهوم

چیزی جز سلسله ای از اوپراسیون ها (عملیات) نیست.

مترجم)

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر