۱۴۰۳ خرداد ۱۷, پنجشنبه

وجود و شعور (۳۶)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

 

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

 

۲۴

·    چنین تجزیه و تحلیلی از طبیعت پدیده ها و روندهای روانی و از جایگاه پدیده های روانی در سیستم پدیده های ماهوی، مبنای اصولی برای حل مسئله محسوب می شود.

 

۲۵

·    چنین مبنایی را درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی از پیوند و تأثیر متقابل کلیه پدیده ها در جهان تشکیل می دهد.

 

۲۶

·    مبنای اصل دترمینیسم (تعین گرایی) نیز که در آن، این درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی به طرز متدئولوژیکی تبیین می یابد، در تئوری کردوکار روانی به مثابه کردوکاری بازتابی و در تئوری انعکاس است که به این طریق به کل واحدی مزید می شود.

 

·    مراجعه کنید به دترمینیسم

 

تعین گرایی

(دترمینیسم)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13041

 

پایان

 

 

۲۷

·    تعیین کننده مسائل هسته ای (مرکزی) بررسی فراتر نیز تجزیه و تحلیل ما ست.

 

۲۸

·    مسائل هسته ای (مرکزی) بررسی فراتر قبل از همه دو مسئله زیرند که با همدیگر پیوند ناگسستنی دارند:

 

الف

·    مناسبت معرفتی ـ نظری (رابطه مبتنی بر تئوری شناخت)  پدیده های روانی با جهان مادی

 

ب

·    پیوند پدیده های روانی با مغز، به مثابه ارگان کردوکار روانی

 

۲۹

·    اگر مغز، ارگانی است که روابط ارگانیسم (اندام) را، روابط فرد را، روابط بشر را با جهان خارج پدید می آورد،  مسئله مربوط به پیوند پدیده های روانی با مغز، در صورت طرح درست، به ناچار (بالضروره، بالاجبار) به این مسئله تبدیل می شود که وابستگی پدیده های روانی به تأثیر متقابل بشر با جهان و با حیات بشر از چه قرار است؟

 

۳۰

·    تأثیر متقابل بشر با جهان و با حیات بشر، یعنی پراتیک، مبنای رئالی (واقعی ئی) است که کردوکار روانی بر آن مبنا، خود را نشان می دهد و واقعیت می بخشد.

 

۳۱

·    تأثیر متقابل بشر با جهان و با حیات بشر، یعنی پراتیک،

·    مبنای رئالی است که شناخت جهان را و هدایت عمل بشری را تحقق می بخشد.

 

۳۲

·    از دو مسئله هسته ای (مرکزی) فوق الذکر بررسی فراتر، نخست باید مسئله رابطه معرفتی پدیده های روانی با جهان، یعنی با واقعیت عینی تجزیه و تحلیل شود. 

 

۳۳

·    در روند شناخت از نتیجه به محیط طبیعی (در پیشروی از این علل مشروط کننده)،  تجزیه و تحلیل پیوند پدیده های روانی با مغز به مثابه ارگان، تأثیر متقابل بشر با جهان خارج امکان پذیر می گردد.

 

۳۴

·    اگر نتایج این بررسی ها در پیوند با هم در نظر گرفته شوند، در آن صورت امکان فرمول بندی مشخصه (کاراکتریستیک)  فلسفی جمعبندی کننده ای از پدیده های روانی فراهم خواهد آمد.

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر