۱۴۰۲ آذر ۱۷, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۸۱۷)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

حافظ

برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو

راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود.

معنی تحت اللفظی:

برو ای زاهد خودپرست که راز این پرده از چشم من و تو پنهان بوده  و است و خواهد بود.

 

حافظ

در این بیت غزل،

 حقیقت را رازی تلقی می کند.

 رازی سر به مهر، که در پشت پرده غیب نهان است و دسترسی برای او و زاهد خودبین محال است.

این همان اندیشه ارتجاعی و خرافی سعدی است که اسرار غیب فقط در اختیار محارم اسرار گذاشته می شود.

 آنهم نه برای اینکه به میان توده به اصطلاح «آشغال» برده شود، نه برای رساندن به گوش مردم.

 

وقتی محرم اسرار راز سربسته را تحویل گرفت،

یا قبض روح می شود و راه برگشتش مسدود می گردد و یا بیهوش می شود:

این نظر، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی بیرون کشیدن زبان داننده راز از سوی خوانین و سلاطین خودکامه است، تا دیگر نتواند راز سربسته دربار را با کسی در میان بگذارد.

 

حافظ

ما از برون شده مغرور صد فریب

تا خود درون پرده چه تدبیر می کنند.

 

معنی تحت اللفظی:

در در بیرون از پرده، مغرور صد فریب گشته ام.

بی خبر از اینکه در درون پرده چه تدبیری صورت می گیرد.

 

 

حافظ

در این بیت غزل،

پس از خلع خرد انسانها، به خلع خودمختاری آنها می پردازد:

خر نمی تواند خودمختار باشد.

 

تصمیمات نه از سوی سازندگان واقعی تاریخ، بلکه بوسیله عوامل نا شناخته الهی، نه در ملأ عام، بلکه در پشت پرده اتخاذ می شوند و غرور انسان در زمینه ایفای نقش مستقل، جز خودفریبی نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر