برگردان
۱۳
· با ورود سرمایه داری به بحران عمومی اش، تضادهای اساسی آن حدت می یابند (ملتهب تر می شوند) و بی ثباتی و سستی آن رو ه فزونی می نهد.
۱۴
· دولت بورژوایی، دیگر نمی تواند به تضمین شرایط وجودی عام شیوه تولید کاپیتالیستی بسنده کند.
۱۵
· با گذار سرمایه داری به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، با ذوب قدرت انحصارات در دولت بورژوایی، مکانیسم یکپارچه و نافذ در کلیه عرصه های حیاتی اولیگارشی مالی و حراست از منافع اولیگارشی مالی به شرط وجودی ضرور نظام جامعتی کاپیتالیستی و به شرط بهره وری (گردش سرمایه) صرفنظرناپذیر سرمایه مبدل می شود.
· مراجعه کنید به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی
سرمایه داری انحصاری ـ دولتی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6889
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6888
۱۶
· بورژوازی انحصاری مجبور می شود که فونکسیون های اقتصادی با دامنه بزرگتری را به دولت بورژوایی منتقل کند و دولت بورژوایی را به طور بیواسطه در روند بازتولید سرمایه به خدمت گیرد.
۱۷
· دولت بورژوایی به تقسیم بخش چشمگیری از درآمد ملی به نفع بورژوازی انحصاری کمر برمی بندد و ظرفیت های اقتصادی بورژازی انحصاری را برای افزایش سود انحصارات به کار می اندازد.
۱۸
· دولت بورژوایی برای تضمین قدرت اقتصادی و سیاسی انحصارات به تلاش مذبوحانه در راه تنظیم انحصاری ـ دولتی اقتصاد و روابط طبقاتی می پردازد.
۱۹
· از آنجا که بدین طریق، نمی توان بر قانونمندی های سرمایه داری غلبه کرد و به حل تضادهای اساسی آن نایل آمد، دولت بورژوایی به نقطه گرهی بی واسطه و مستمر تضادهای سرمایه داری و مبارزه طبقاتی میان سرمایه انحصاری و زحمتکشان مبدل می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر