۱۴۰۰ اسفند ۱۹, پنجشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۸۶)

  Bild


 میم حجری

 

۲۳۶۱

روزی که آفتاب حقیقت برون زند
سر در کدام برف نهان میکنی رفیق؟
ال باتروس

آفتاب حقیقت

بر خلاف آفتاب طبیعت

نمی تواند بدون حمایت بشر طلوع کند.

حقیقت

باید کشف شود.

پهن نیست که زیر پای ستوران باشد.

۲۳۶۲
یخش تلویزونی ظهور امام زمان

۲۳۶۳
بز گاندی!
میگویند ماهاتما گاندی بزی داشت که سمبل عدم وابستگی بود.
از مویش لباس تهیه میکرد و شیر و فراورده های شیری بز قوت انرژی روزانه اش بود.
زمانی قرار شد که گاندی برای مذاکراتی به بریتانیای کبیر سفر کند ولی حاضر نبود بدون بزش سوار هواپیما شود.
اما در قوانین انگلیس چنین اجازه ای داده نشده بود. این موضوع مشکلی برای مذاکرات میان هند و انگلستان شده بود .
این موضوع پیشنهاد به پارلمان انگلستان گردید به ناچار قانونی از تصویب پارلمان انگلستان گذشت که در آن بیان شد: ورود حیوانات به پارلمان انگلیس ممنوع است بجز بز گاندی!

۲۳۶۴
امروز زن دوست شوهرم گفت صحرا شوهرت خيلي زشته منم گفتم به تو چه تو بغلش نخواب قهر كرد
سارا

چرا خود صحرا
واکنش نشان نداد؟
جواب سارا هم جواب سنجیده و اندیشیده ای نبوده است.
زشتی و زیبایی
اولا
نسبی است.
یعنی هر کس معاییری (معیارهایی) برای آن دارد.
ثانیا
ظاهر چیزها تعیین کننده نیست
زشت خردمند و هنرمند بهتر از زیبای خر و بی هنراست
ثالثا
هرکس علایق و سلایق خاص خود را دارد

۲۳۶۶
خدایی من خیلی خوشگلم یعنی از مادرشوهر خواهر شوهرم خیییلی خوشگلتر بعد مادرشوهرم از من ۵ سانت قدش بلندتره میگه شانس منه عروس قدکوتاه نصیبم شده
پری
 
زنده باد خودشناسی توأم با جسارت خودستایی
و
بی اعتنایی به داوری خرکی و الکی این و آن.
ضمنا
خلایق خرند
و
اعتنا به عرعر هر خر عاقلانه نیست
و
گرنه زندگی به دوزخی مبدل می شود.
نه به تحسین خلایق باید دل بست و نه به تقبیح خلایق.
خود باید به ارزیابی خود پرداخت

۲۳۶۷
دوستم یه ماهه زایمان کرده شوهرش افسردگی گرفته میگه مرد گنده از سر کار میاد میشینه گریه میکنه که تو دیگه بچه اومده منو دوست نداری.
زینب

بزرگی به عقل است و نه به سن و سال و حجم و وزن.
سکنه جمکران باید کتاب بخوانند
تا آدم شوند.
کودکان مظاهر بی بدیل زیبایی اند.
خیلی ها در حسرت داشتن فرزندی می میرند و حریف به فکر خویش است.
طبیعی است که مادر عاشق فرزندش باشد.
دست خودش هم نیست.
این حکمی طبیعی و غریزی است.
عشق به فرزند
جبری است

۲۳۶۸
رهایی زنان

»Die Emanzipation der Frau wie die des ganzen Menschengeschlechtes wird ausschließlich das Werk der Emanzipation der Arbeit vom Kapital sein.
Nur in der sozialistischen Gesellschaft werden die Frauen wie die Arbeiter in den Vollbesitz ihrer Rechte gelangen.«
Weiter: »In Erwägung dieser Tatsachen bleibt den Frauen, denen es mit dem Wunsche ihrer Befreiung ernst ist, nichts anderes übrig, als sich der sozialistischen Arbeiterpartei anzuschließen, der einzigen, welche die Emanzipation der Arbeiter anstrebt.“
Clara Zetkin, Rede auf dem Internationalen Arbeiterkongreß zu Paris, 19. Juli 1889
#clarazetkin #montagmorgen #mondaymotivation #montagsmotivation #kommunistischepartei #8march #8märz #8mars #womanrights #feminismus #carework #gleicherlohnfürgleichearbeit
#zetkin #marxism #hattingen #DKP #nowar #Nonazis #teamrevolution #Bügeleisenhaus #eisenmänner #henrichshütte #lwl #sprockhövel #witten #nelken
کلارا ستکین

۲۳۶۹
کار و سلامتی و سرمایه

۲۳۷۰
داستایفسکی و ریشه های فقر

۲۳۷۱
قهوه و داس و چکش و قیمت انرژی

۲۳۷۲
علم و حجاب و نیلوفر
حرف حسابی آموزش علم است، فرقی ندارد در چه لباسی باید باشد.
نیلوفر

۲۳۷۳
روی مفاهیم اشتباه و انتخاب باید کار کرد
اشتباه
اولا به دلیل نادانی است
ثانیا مطلقا اختیاری نیست
آدم در دیالک تیک جبر و اختیار عمل و اندیشه میکند
به قول سعدی اگر تشنه باشی
به محض رسیدن به چشمه بی اعتنا به پیل ژیان خودت را به خطر می اندازی تا از تشنگی نمیری:
جبر و نه اختیار و عقل
کسی توان انتخاب دارد که خردمند باشد.

خر می تواند رأی بدهد، ولی نمی تواند انتخاب کند.


۲۳۷۴
حوریه
کسانی که انقلاب ۵۷ را انکار می کنند یا به خاطر انقلابی که در آن هیچ سهمی نداشتند عذرخواهی می‌کنند نه شعور دارند نه لیاقت این را دارند که جوابی در خور بشنوند.

حوریه معنی انقلاب را نمیداند.
انقلاب یعنی گذار جامعه از پله توسعه نازل به پله عالی تر
سقوط به قهقرا عنگلاب است

۲۳۷۵
حوریه
اینها به آخرین سخنان ولینعمت خود هم توجهی ندارند که کلمه به کلمه اش اعتراف به بی‌قانونی، فساد، ظلم و فقر و خفقان در جامعه است

ولینعمت هم مثل حوریه بیسواد بود
و معنی انقلاب را نمی دانست
هر شورش و توطئه ای انقلاب نیست
انقلاب مبتنی بر شعور انقلابی است
خر نمیتواند انقلاب کند

۲۳۷۶
شاه
«شما ملت ایران علیه ظلم وفساد بپا خواستید
انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من به عنوان پادشاه ایران وبه عنوان یک فرد ایرانی نباشد

شاه نمی دانست که دلیل عنگلاب
نه
فساد
بلکه خریت بوده است.
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

۲۳۷۷
شاه
این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته وفشارواختناق تکرارنشود
باردیگردربرابرملت ایران سوگندخودراتکرارمیکنم ومتعهد میشوم که خطاهای گذشته وبی قانونی وظلم وفساد دیگرتکرارنشود بلکه خطاها ازهرجهت جبران گردد.

دیکتاتوری انقلابی
الزامی است
تا
ارتجاع سیاه
سرکوب شود و انقلاب پیش رود.

۲۳۷۸
شاه
متعهد میشوم که دراسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی وانجام انتخابات آزادتعیین شود تاقانون اساسی که خون بهای انقلاب مشروطیت است به صورت کامل به مرحله اجرادرآید

این عقب نشینی دربار در مقابل ارتجاع سرخ و سیاه
اشتباه بوده و برای مردم کشور
بسیار گران تمام شده است

۲۳۷۹
آنچه راکه شما برای بدست آوردنش قربانی داده اید
تضمین میکنم که حکومت ایران درآینده براساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی واراده ملی به دورازاستبداد وظلم وفسادخواهد بود ۱۵/ ۸ /۱۳۵۷»

در ایران هنوز ملت تشکیل نشده است تا اراده ملی وجود داشته باشد.
ایران
کشوری چندین قومیتی است
مش ممدرضا

۲۳۸۰
کاهش آسیب:
راه‌حلی ناگزیر برای روسپیگری
تن‌فروشی یک آسیب اجتماعی است و برای پیشگیری و درمان هر آسیب اجتماعی باید تدابیر و راهکارهای ویژه‌ای اندیشیده شود.

مفهوم تن فروشی
خرافه مفهومی بیش نیست.
تن
بدون روح
لاشه است
و
لاشه
نه قابل خرید است و نه قابل فروش

۲۳۸۱
نابسامانی‌های اقتصادی و نبود عدالت اجتماعی در جامعه و فقر و بیکاری
به‌ویژه برای زنان موجب گرایش به کارهایی برای امرار معاش می‌شود که قانونی نیستند.

خودفروشی
اگر قانونی هم باشد
خودفروشی خواهد بود.
دلیل خودفروشی
حتما نباید اقتصادی باشد
خیلی از نران و زنان
برای ارگاسم و یا سکس مکانیکی

خودفروشی می کنند

۲۳۸۲
باید این نکته را به‌خاطر داشت که هدف نهایی برای کاهش آسیب، و استفاده از روش‌های پیشگیرانه خدمت به زنان تن‌فروش نیست بلکه اقدامی در راستای محافظت از جامعه است
ما زنان


محافظت از جامعه
در گرو انقلاب سوسیالیستی است و نه در کاهش آسیب
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در عالم ظهور

۲۳۸۳
زنستیزی
گرامی باد هشتم مارس روز جهانی زن!
انتشارات فروغ به مناسبت روز جهانی زن منتشر می‌کند:
خشونت علیه زنان، چهرۀ عریان مردسالاری در جغرافیای خاورمیانه
منیژه مغیثی
خشونت علیه زنان در درازنای تاریخ به صورت‌های گوناگون؛ از اذیت و آزار بدنی تا آسیب‌های روانی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی، در جریان بوده است که نویسندۀ کتاب آن‌ را "بخشی از تاریخ نوشته نشده" می‌نامد.
خشونت علیه زنان که ریشه در فرهنگ مردسالارانه جوامع گوناگون دارد با تسلط ادیان شدت یافت. در این کتاب تاریخ این خشونت از آغاز در خاورمیانه که زادگاه تمدن‌های باستانی، مذهب زرتشتی و ادیان ابراهیمی بوده است واکاوی و دوران گذار از برابری زنان و مردان در پیش از تاریخ به جایگاه درجه دو آنان زیر نفوذ مذاهب و فرهنگ مردسالار برجسته گردیده است. تصاویر مورد استفاده در این پژوهش خواننده را با خدایان زن و گوشه‌ای از فرهنگ دوران تاریخی مورد بررسی در این پژوهش آشنا می‌سازد.
منیژه مغیثی دارای دانشنامۀ کار شناسی ارشد در رشته مددکاری اجتماعی است و مدت‌های مدید به قربانیان این خشونت یاری رسانده تا کابوس زندگی پیشین را به دست فراموشی بسپارند. کتاب حاضر محصول پژوهش گستردۀ وی در این زمینه است؛ به این امید که با افزایش آگاهی همگانی در بارۀ خشونت علیه زنان گامی در جهت کاهش و رفع خشونت برداشته شود.

زن ستیزی و نرسالاری علل طبقاتی و فرماسیونی دارد

۲۳۸۴
نظام سرمایه جهانی بشکلی بیسابقه ویکپارچه بپا خاسته و با تمام قوا به میدان جنگ با روسیه آمده !
علت واقعی این مداخله جوئی سیاسی - نظامی و جنگ طلبی ‌شرورانه و ضد بشری چیست ؟
پاسخ ساده و روشن است :
جنگ ، امروز به اروپا و دروازه کشورهای متروپل سرمایه کشیده شده ومنافع ومعادلات ژئوپلیتیک - اکونومیک امپریالسیم جهانی را بطور جدی بخطر انداخته است !

۲۳۸۵
عناوین و مفاهیم
Wenn dieses Foto in der Ukraine aufgenommen würde und der Panzer russisch wäre, würde dieser Junge "Freiheitskämpfer" genannt.
Da er in Palästina gefangen wurde und der Panzer israelisch ist, nennt man ihn "Terrorist".


۲۳۸۶
«دختر شورشی»
در این جهان عجیبی که ما می‌شناسیم
زنان به گونه‌های مختلفی هستند
بعضی‌های شان در قصرهای باشکوه زندگی می‌کنند
و لباس‌های گران می‌پوشند
ملکه‌ها و شاهدخت‌ها نیز بسیارند
با جواهرات و الماس‌های درخشان،
اما ارجمندترین زنان،
دختر شورشی است.
اوست دختر شورشی، دختر شورشی!
او از تبار کارگران است:‌
آری، او در کنار تو با تمام جرات و غرورش است
او در همه جا در نابرابری
به‌سر می‌برد
و من می‌بالم که در کنار او
مبارزه کنم
آری، اگرچه دستانش از کار
آبله بسته‌است
و لباس‌هایش چندان مناسب نیستند
اما برای طبقه خود،
در سینه قلبی صادق و تپنده دارد
و کارفرمایان می‌دانند
که نمی‌توانند او را تغییر دهند
پس باید در دفاع از کارگران جهان بمیرد
آری، ارجمندترین زنان
دختر شورشی است.
 جو هيل

 
۲۳۸۷
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید
از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

نه در جهان گل رویی و سبزهٔ زنخیست
درختها همه سبزند و بوستان گلزار

چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟
چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

ازین درخت چو بلبل بر آن درخت نشین
به دام دل چه فرومانده‌ای چو بوتیمار؟

زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن
که ساکنست نه مانند آسمان دوار

گرت هزار بدیع‌الجمال پیش آید
ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار

مخالط همه کس باش تا بخندی خوش
نه پای‌بند یکی کز غمش بگریی زار

به خد اطلس اگر وقتی التفات کنی
به قدر کن که نه اطلس کمست در بازار

مثال اسب الاغند مردم سفری
نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار

کسی کند تن آزاده را به بند اسیر؟
کسی کند دل آسوده را به فکر فگار؟

چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند
چرا خسیس کنی نفس خویش را مقدار؟

خنک کسی که به شب در کنار گیرد دوست
چنانکه شرط وصالست و بامداد کنار

وگر به بند بلای کسی گرفتاری
گناه تست که بر خود گرفته‌ای دشوار

مرا که میوهٔ شیرین به دست می‌افتد
چرا نشانم بیخی که تلخی آرد بار؟

چه لازمست یکی شادمان و من غمگین
یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟

مثال گردن آزادگان و چنبر عشق
همان مثال پیاده‌ست در کمند سوار

مر آن رفیق بباید که بار برگیرد
نه صاحبی که من از وی کنم تحمل بار

اگر به شرط وفا دوستی به جای آرد
وگرنه دوست مدارش تو نیز و دست بدار

کسی که از غم و تیمار من نیندیشد
چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار؟

چو دوست جور کند بر من و جفا گوید
میان دوست چه فرقست و دشمن خونخوار؟

اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام
مباش غره که بازیت می‌دهد عیار

گرت سلام کند، دانه می‌نهد صیاد
ورت نماز برد، کیسه می‌برد طرار

به اعتماد وفا، نقد عمر صرف مکن
که عن قریب تو بی‌زر شوی و او بیزار

به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی
شب شراب نیرزد به بامداد خمار

به اول همه کاری تأمل اولیتر
بکن، وگرنه پشیمان شوی به آخر کار

میان طاعت و اخلاص و بندگی بستن
چه پیش خلق به خدمت، چه پیش بت زنار

زمام عقل به دست هوای نفس مده
که گرد عشق نگردند مردم هشیار

من آزموده‌ام این رنج و دیده این زحمت
ز ریسمان متنفر بود گزیدهٔ مار

طریق معرفت اینست بی‌خلاف ولیک
به گوش عشق موافق نیاید این گفتار

چو دیده دید و دل از دست رفت و چاره نماند
نه دل ز مهر شکیبد، نه دیده از دیدار

پیاده مرد کمند سوار نیست ولیک
چو اوفتاد بباید دویدنش ناچار

شبی دراز درین فکر تا سحر همه شب
نشسته بودم و با نفس خویش در پیکار

که چند ازین طلب شهوت و هوا و هوس
چو کودکان و زنان رنگ و بوی و نقش و نگار

بسی نماند که روی از حبیب برپیچم
وفای عهد عنانم گرفت دیگر بار

که سخت سست گرفتی و نیک بد گفتی
هزار نوبت از این رای باطل استغفار

حقوق صحبتم آویخت دست در دامن
که حسن عهد فراموش کردی از غدار

نگفتمت که چنین زود بگسلی پیمان
مکن کز اهل مروت نیاید این کردار

کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست؟
کدام یار بپیچد سر از ارادت یار؟

فراق را دلی از سنگ سخت‌تر باید
کدام صبر که بر می‌کنی دل از دلدار؟

هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفای هزار

هوای دل نتوان پخت بی‌تعنت خلق
درخت گل نتوان چید بی‌تحمل خار

درم چه باشد و دینار و دین دنیی و نفس
چو دوست دست دهد هرچه هست هیچ انگار

بدان که دشمنت اندر قفا سخن گوید
دلت دهد که دل از دوست برکنی زنهار

دهان خصم و زبان حسود نتوان بست
رضای دوست بدست آر و دیگران بگذار

نگویمت که بر آزار دوست دل خوش کن
که خود ز دوست مصور نمی‌شود آزار

دگر مگوی که من ترک عشق خواهم گفت
که قاضی از پس اقرار نشنود انکار

ز بحر طبع تو امروز در معانی عشق
همه سفینهٔ در می‌رود به دریا بار

هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل
به صورتی ندهد صورتیست بر دیوار

مرا فقیه مپندار و نیک مرد مگوی
که عاقلان نکنند اعتماد بر پندار

که گفت پیره‌زن از میوه می‌کند پرهیز
دروغ گفت که دستش نمی‌رسد به ثمار

فراخ حوصلهٔ تنگدست نتواند
که سیم و زر کند اندر هوای دوست نثار

تو را که مالک دینار نیستی سعدی
طریق نیست مگر زهد مالک دینار

وزین سخن بگذشتیم و یک غزل ماندست
تو خوش حدیث کنی سعدیا بیا و بیار

به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی
شب شراب نیرزد به بامداد خمار
سعدی

برای احساس آسایش موقتی
خودت را به دردسر مینداز
مستی شبانه
ارزش خمار صبح فردا را ندارد.

سعدی در این بیت شعر
دیالک تیک مثبت موقتی و منفی دایمی
را
به شکل دیالک تیک راحت نفسی و رنج پایدار و به شکل دیالک تیک شب شراب و بامداد خمار بسط می دهد.

۲۳۸۸
فراموش خواهی شد گویی که هرگز نبوده‌ای.ا
متانویا

چگونه به این نظر مطلقا نادرست رسیده ای؟
اولا
کار آدمی باقی است
اگر جسمش فنا گردد.
خواه کار مادی باشد و خواه کار فکری و هنری
ثانیا
یاد آدمی باقی است
مثلا ما هرگز متانویا را فراموش نخواهیم کرد
چون باهاش هماندیشی کرده ایم
ثالثا
همه چیز ظاهری و ذاتی در آینه همنوع منعکس و ذخیره می شود

۲۳۸۹
علم اکتسابی است و نه اعطایی
نابرده رنج
علم میسر نمی شود

۲۳۹۰
به فرزندانمان بیاموزیم زن، دوست است وطن است زندگی ست
بهاره

عجب اندرزی بعضی ها می دهند.
زن کمترین فرقی با نر ندارد
زن
بسان نر
میتواند حتی جلاد باشد و است و خواهد بود
اگر بهاره شک داشت
برود به ابوقریب

۲۳۹۱
درس ها که هیچی ، نمره انضباط کجا به دردمون خورد که انقدر هم می ترسوندنمون ؟
ریتی

نمره انضباط
ترفند تربیتی طبقات حاکمه بی تربیت و لات و لاشخور است
نمره انضباط
مثل تهدید و ترکه و شلاق و سیلی و لگد و شکنجه و زندان و اعدام است
برای اهلی کردن افراد آزاد است

۲۳۹۲
ایمان داشته باش که
کوچک‌ترین محبت از ضعیف‌ترین حافظه‌ها پاک نمی‌شود.
ویکتور هوگو

هی ویکتور «هو» گو
هرگز
مگو:
«هرگز»

خلایق ننه و بابای نازنین نیکوکار خود را حتی فراموش می کنند
چه رسد به ننه و بابای این و آن

۲۳۹۳
دختر کشی در عربیل
قتل دختر جوان ۲۰ ساله در اربیل اقلیم کردستان در آستانه ٨ مارس
شب گذشته یک شنبه ۶ مارس ماریا ۲۰ ساله توسط عمو و برادرش در اربیل اقلیم کردستان به قتل رسید!

۲۳۹۴
جنگ اوکراین و راه حل


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر