۱۴۰۰ اسفند ۲۹, یکشنبه

هماندیشی با شهروز راجع به چارق و چکمه و نعلین و پوتین (۲)

https://pecritique.files.wordpress.com/2015/01/free-trade.jpg?w=610&h=398

 
یدالله سلطان پور
 
شهروز
به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، تخریب اتحادیه اروپاست ، این موضوع به نفع پروتو امپریالیسم روسیه است. سیاست پشت پرده روسیه به دلیل نبود ایدئولوژی سابق به شدت پراگماتیستی است و برای انها هدف وسیله را توجیه میکند.
اما به نظرم درکل سیاست خارجی روسیه الیگاریشیستی کنونی روسیه در دراز مدت به نفع کشور های جهان سوم است ......مثل جنگ جهانی اول که المان از کلیه جنبشهای رهایی بخش اسیا و افریقا بر ضد فرانسه و انگلستان حمایت میکرد.
 
 ۱
به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، تخریب اتحادیه اروپاست.
 تخریب اتحادیه اروپاست.
 
 شهروز
دنبال حقیقت نمی گردد.
 
شهروز
حقیقت کذایی خود
را
پیشاپیش
پیدا کرده است
و
آن
توجیه پوتینیسم به هر طریق و ترفند و قیمت است.
 
شهروز
به همین دلیل 
دلایل ما را اصلا نمی خواند،
 چه رسد به تأمل روی آنها و نشان دادن واکنش عقلی و علمی نسبت به آنها.
 
 ولی چرا و به چه دلیل؟

دلیلش این است
که
ملاک و معیار حقیقت برای طوایف استالینیستی
موضعگیری مثبت پوتین
نسبت به استالین است.

چون پوتین ضمن تخریب اعتبار لنین و لنینیسم 
به
تجلیل از استالین و تزار و آن و این
می پردازد،
پوتینیسم
هم
به
آب زمزم 
شسته می شود و تطهیر می شود.

برای شهروز و احزاب کم و نیست
حقیقت فاقد منشاء عینی است.
حقیقت
هر آن عمل و نظری است که به نفع حضرات باشد.
 
بدین طریق
حقیقت
به
چیزی سوبژکتیو و دلبخواهی
 تقلیل می یابد و فاتحه اش پیشاپیش خوانده می شود.

از این رو
موضعگیری احزاب کف و کیف و کیف با موضعگیری اجامر و احزاب نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی 
مطابقت پیدا می کند.

شاید به همین دلیل
اسکار لافونتن
مؤسس حزب کف آلمان
چند روز قبل
از
حزب کف
خارج شد.

ما هنوز دلایل خروجش را نخوانده ایم.
ولی حدس می زنیم که دلیلش همان باشد که ذکرش گذشت.

 ۲
به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، تخریب اتحادیه اروپاست.
 تخریب اتحادیه اروپاست.
 
 هدف شهروز
توجیه اتحاد پوتین با نئوفاشیسم است.

چون احزاب نئوفاشیستی در صدد تخریب اتحادیه اروپا هستند،
پس اتحاد با این زباله ها
جایز و مجاز است.
 
درست به همان سان که اتحاد استالین با هیتلر و تحویل دادن دست بسته سران حزب کمونیست آلمان به گشتاپو
جایز و مجاز بوده است.

 سؤال اما این است که پوتین کیست و پوتینیسم چیست؟

آیا اولیگارشیسم روس
مترقی تر از اتحادیه اروپا و امپریالیسم است؟
 
معیار عینی و علمی برای ارزیابی هر چیز چیست؟
 
۳
 به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، تخریب اتحادیه اروپاست 
این موضوع به نفع پروتو امپریالیسم روسیه است. 

 اکنون اثبات تئوریکی ـ استالینیستی پوتینیسم شروع می شود.

چون
 پوتینیسم به نفع پروتو امپریالیسم روسیه است،
پس قابل توجیه و قابل دفاع و مقبول است؟
 
اما پروتو امپریالیسم روسیه چیست؟
 
پروتو
به همان معنی «فیرست» (first) است که دونالد ترامپ به کار می برد:
امریکا فیرست.


پروتو امپریالیسم روسیه
هم
یعنی
  امپریالیسم روسیه فیرست.

اکنون این سؤال نانجیب پیش می آید
 که 
چرا باید پروتو امپریالیسم روسیه
به نفع پرولتاریا و توده و خلق ها باشد؟
 
 ۴
 سیاست پشت پرده روسیه به دلیل نبود ایدئولوژی سابق 
به شدت پراگماتیستی است و برای انها هدف وسیله را توجیه میکند.
 
 خوب.
اگر سیاست روسیه پراگماتیستی است،
یعنی
اگر حقیقت برای پوتین و دار و دسته اش، هر آن عمل و نظری است که به نفع اولیگارشیسم روس باشد،
بی اعتنا به اینکه به ضرر اتحادیه اروپا و امپریالیسم غیر روس است،
چرا باید قابل توجیه و ماستمالی و حتی دفاع شرمگینانه و یا بی شرمانه باشد؟
 
۵
اما به نظرم درکل سیاست خارجی روسیه الیگاریشیستی کنونی روسیه 
در دراز مدت به نفع کشور های جهان سوم است .
 
 استالینیسم
همین است.
بی اعتنایی به تئوری مارکسیستی ـ لنیینستی 
و
عوامفریبی سرشته به خودفریبی.
 
سیاست پراگماتیستی پوتینیستی (با ماهیت طبقاتی اولیگارشیستی و در اتحاد با جریانات کثیف نئوفاشیستی و حتی فوندامنتالیستی)
به
نظر شهروز استالینیستی
به نفع جهان سوم
است.
 
 راستی چرا و به چه دلیل؟
معیار و ملاک استالینیستی برای این ادعا چیست؟
 
 ۶
  مثل جنگ جهانی اول که المان از کلیه جنبشهای رهایی بخش اسیا و افریقا بر ضد فرانسه و انگلستان حمایت میکرد.
 
 دلایل قوی باید و تق و لق:
چون آلمان در جنگ جهانی اول از کلیه جنبش های رهایی بخش آسیا و افریقا بر ضد فرانسه و انگلستان حمایت می کرد،
پس پوتینیسم هم که از کلیه جریانات نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی بر ضد امپریالیسم دفاع می کند،
 به نفع جهان سوم خواهد بود.
 
 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر