۱۴۰۰ اسفند ۲۱, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۲۹)

   

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل نهم

در آتش انقلاب اروپا


۱۱

مارکس

در اواخر ماه اوت ـ اوایل ماه سپتامبر

سفری به شهر برلین و شهر وین کرد

و

همراه با یاران به تحلیل اوضاع سیاسی و تعیین وظایف بعدی پرداخت.

 

 

مارکس

در شهر وین

بارها در تجمعات سخنرانی کرد

و

اعلام داشت

که

دیگر به بورژوازی امیدی نیست

و

باید به توده های خلق و قبل از همه به کارگران تکیه کرد.

 

مارکس

از این سفر

ضمنا برای جمع آوری پول برای «روزنامه راین نوین» استفاده کرد.

 

مارکس

اگرچه بخشی از ارثیه پدری اش

را

در اوایل سال

فوری

در اختیار «روزنامه راین نوین» قرار داده بود،

اما اکنون وضع مالی «روزنامه راین نوین» وخیمتر شده بود.

 

فشارهای جدید وارده بر آن هم گوژ بالا گوژ شده بود.

 

پلیس شهر کلن

در اواسط ماه سپتامبر

 هاینریش بورگر

ارنست درونکه

فریدریش انگلس

کارل شاپر

فردیناند

و

ویلهلم ولف

را

مورد آزار و اذیت قرار می داد.

 

اگرچه آنها توانستند از پیگرد پلیس جان به در برند، مارکس اما می بایستی ماه ها از همکاری شان صرفنظر کند.

 

انگلس

 همراه با درونکه

نخست

به

 بلژیک رفت.

پس از اخراج از بلژیک

به

فرانسه رفت

و

پس از اخراج از فرانسه

به

اقامت در سوئیس پرداخت.

 

انگلس

البته

به طور جدی

به

تحریر مقاله برای «روزنامه راین نوین» و فعالیت در بسیاری از انجمن های کارگری در سوئیس

ادامه می داد،

ولی

جایش در هیئت تحریریه «روزنامه راین نوین» در شهر کلن

خالی بود.

 

در این هفته ها

دوستان کاذب

 کوشیدند

تا

میان مارکس و انگلس

تفرقه بیندازند.

 

 

مارکس

با خبر شد

و

در رابطه با کمک مالی و ارسال البسه به همرزم دیرینش

نوشت:

«اینکه من حتی لحظه ای را تو را در گرفتاری ها فراموش کنم، خیال باطل است.

تو برای همیشه دوست صمیمی من خواهی بود.

به امید اینکه من هم دوست صمیمی تو باشم.»

(نامه مارکس به انگلس، ماه نوامبر سال ۱۸۴۸،

 مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۷، ص ۱۳۰)

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر