مارتین بلومن تریت
قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه
برگردان
شین میم شین
۱
در سال های ۵۰ قرن بیستم
ارنست همینگوی
به مثابه مرد اعتبار داشت.
۲
او
هم
در زندگی اش
و
هم
در آثارش
تجسم مردیت راستین و مرد خشن (تاف گای) بود.
۳
نسلی
ژست استوئیستی او
را
تقلید می کرد.
۴
کتاب ها و زندگی اش
مملو از بوکس بازی
شکار
و
عرقخوری
بوده اند
تا اینکه عقل ترمز می کشد
و
بر فعالیت های مردانه اش
فاتحه می خواند.
۵
پس از انتشاربیوگرافی همینگوی به قلم کنت لین
معلوم شد
که
در پشت جست و جوی مردیت عاری از هر نوع زنیت همینگوی،
هویت جویی ناآگاهانه و اشتیاق کهن به انفعال زنانه پنهان
شده بود.
۶
در اثر پستهیومن (پسابشری) اش موسوم به «باغ جنت»
نیز
اشتیاق عریان همینگوی
به
پاسیویته (انفعال) جنسی و تخیلات ترانس سکسوئالیستی اش نمودار می گردند
که
پس از جست و جوی خشماگین مردیت
دست به خودکشی می زند
تا
خود
را
به مثابه اوبژکت مردیت بی غل و غش
اثبات کند.
(ترانس سکسوئال به کسی اطلاق می شود که به لحاظ بیولوژیکی مرد باشد، ولی خود را زن احساس کند)
۷
مردیت اجباری
را
می توانیم
بی دغدغه خاطر
به مثابه کلیدی برای مردیت به طور کلی تلقی کنیم.
آنسان که در سوسیالیزاسیون کودکی و ماقبل اودیپال
تشکیل می شود.
۸
به قول زیگموند فروید،
«سکسوئالیته (جنسیت) جزو خطرناک ترین کردوکارهای فرد
است.»
۹
منظور فروید این نبوده
که
در
انجام اعمال جنسی فیزیولوژیکی
امکان ابتلا به امراض مقاربتی و یا ایدز (اچ ای وی) وجود
دارد.
منظور فروید این بوده
که
سکسوئالیته به عرصه هایی از دانش تجربی مربوط می شود
که
انسان
در
آن عرصه ها
زخمبردار و ضربه پذیر
است.
۹
عشق و سکسوئالیته
هر کس
را
با
چیزهای زیر مواجه می سازد:
با
هراس های غریزی بیوگرافیکی کهن
با
خطرها و نومیدی ها (به سنگ خوردن تیر توقعات و انتظارات
و آرزوها)
که
آدمی
را
با
حوایج زیر
روبرو می کنند:
با
حوایجی از قبیل محبت، نوازش، بوس و کنار، پذیرفتگی
و
ضمنا
تغذیه
(مثلا اعتیاد غذایی)
۱۰
هر رابطه عاشقانه
هراس های رابطتی کهن همبایی آغازین مادر ـ کودک
را
احیا می کند.
(واژه رابطتی را به تقلید از واژه عقیدتی می سازیم.
مترجم)
یعنی
وحشت از جدایی
را
ترک شدگی
را
و
یا
برعکس
تصاحب شدگی
را
وابستگی
را
و
یا
استقلال باختگی
را.
ادامه دارد.
با عرض سلام خدمت شما
پاسخحذفعلاقمندان به بحث و روشنگری و تفکر مفهومی
پیر مرد و دریا یکی از نوشته های همینگوی است
آیا شامل توضیحات و تشریحاتی که ارائه کردید می شود ؟
حوایجی از قبیل محبت، نوازش، و پذیرفته شدگی
تنها شامل نیازهای جنسی نمی شود
رابطه کودک و پدر و مادر نیز
سرشار از این نیاز است
تفاوتی بین این دو می بینید ؟
بلحاظ دیالکتیکی
با نگاهی دیالکتیکی
در نوازش - از هر گونه که باشد -
جه دیالکتیک هایی در گیر می شوند ؟
اگر حذف کنید درک میکنم
شما اندیشمند هستید و نه فقط مترجم ؟
قصد آزار و سر کار گذاشتن نیست
باور کنید
امثال حقیر عددی نیستیم
سائلیم
با تشکر در جواب و بی جوابی
از شما می آموزیم
ممنون
پاسخحذفدیالک تیک یعنی چه؟
دیالک تیک یعنی همبایی توأم با ستیز = وحدت اقطاب متضاد = وحدت اضداد = مثلا دیالک تیک پروتون و الکترون در هر اتم = دیالک تیک زن و شوهر در هر خانواده = دیالک تیک ارباب و رعیت در جامعه فئودالی.
خودتان می توانید بجویید و بیابید