۱۳۹۷ آبان ۲۶, شنبه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۵۱ )


 
مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)

ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین

دو جریان حاکم
ادامه
 
 
 
 
دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی
در
مطلبی تحت عنوان «تفسیر عقلی روشمند قرآن»
مفاهیمی
را
و ضمنا
مفهوم عقل
را
مورد پژوهش جمارانی قرار داده است:
 
واژگان‌:
 
۱
روش
مقصود (از) «روش» در اینجا، 
استفاده‌ از ابزار یا منبع‌ خاص‌ در تفسیر آیات‌ قرآن‌ است‌ 
که‌
 معانی‌ و مقصود آیه‌ را روشن‌ ساخته‌ و نتایج‌ مشخصی‌ به‌ دست‌ می‌ دهد.
 
این «تعریف» دکتر طویله از مفهوم روش است.
 
حرف زدن که کسی در این طویله بلد نیست.
من ـ زور دکتر
طرز استفاده از ابزار یا منبع خاص
در 
تفسیر آیات قران است.
 
من ـ زور از روش
هم
روش تحلیل تئولوژیکی (فقهی ـ شیعی)
است.
 
اما 
روش تحلیل تئولوژیکی (فقهی ـ شیعی)
مشخصا
از چه قرار است؟
 
من ـ زور از منبع معلوم است:
تفسیر زورکی ـ دلبخواهی ـ سوبژکتیو
از 
آیات قرآن
توسط
یکی از آیات عظام و علمای اعلام.
 
اما
من ـ زور از ابزار چیست؟
 
۲
تفسیر
این‌ واژه‌ 
به‌ معنای‌ کشف‌ و پرده‌ برداری‌ از ابهام‌ کلمات‌ و جمله‌ های‌ قرآن‌ 
و 
توضیح‌ مقاصد و اهداف‌ آنها 
و
  به‌ عبارت‌ دیگر،
 تبیین‌ مراد استعمالی‌ آیات‌ قرآن‌
 و
 آشکار کردن‌ مراد جدی‌ آن‌ بر اساس‌ قواعد ادبیات‌ عرب‌ و اصول‌ عقلایی‌ محاوره‌ است.
 
تفسیر
ظاهرا
اولا
به معنی کشف ابهام کلمات و جملات قرآن کریم 
و
یا
احکام الهی
است.
 
ثانیا
به معنی توضیح موارد استعمال احکام الهی است.
 
طرز و طریق و فوت و فن و ترفند تفسیر
اولا
  تسلط بر قواعد ادبیات عرب (زبان عربی شناسی)
ثانیا
 تسلط بر اصول عقلی
است.
 
تسلط بر اصول عقلی؟

اما
فرمایش حضرت صادق چه می شود؟

آذری قمی
 
حضرت صادق
فرموده اند:
توسط عقل نمی توان به دین خدا و احکام الهی دست یافت.
 
 مگر
دکتر از این فرمایش حضرت صادق خبر ندارد؟
 
این تناقض
آخر
چگونه باید حل شود؟
 
۳
 عقل
 
الف
عقل‌ در لغت: 
«راغب‌ اصفهانی» می‌ گوید: 
«اصل‌ «عقل» امساک، نگهداری‌ و منع‌ چیزی‌ است
و
  عقل‌ 
به‌ دو چیز گفته‌ می‌ شود: 
نخست‌ به‌ قوه‌ ای‌ می‌ گویند که‌ آماده‌ قبول‌ دانش است، 
این
همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ اگر در انسان‌ نباشد تکلیف‌ از او برداشته‌ می‌ شود
و 
در احادیث‌ از این‌ عقل‌ تمجید شده‌ است.
 
حالا من ـ زور دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی
از
روش
و
منبع
روشن می شود:
روش
یعنی
پیدا کردن جفنگی از راغب اصفهانی مثلا راجع به عقل.
 
این چیزی جز تداوم بخشیدن به طرز «تفکر» و طرز «استدلال» اسکولاستیکی نیست.
 
عقب عقب به سوی قرون وسطی
 
۴
«اصل‌ «عقل»
 امساک، نگهداری‌ و منع‌ چیزی‌ است
 
امساک
یعنی
نگاه داشتن 
 نخوردن غذا
 خودداری 
بخل، 
خست 

  حالا
هم 
ما
و
هم
دکتر 
می فهمیم
که
چرا 
حضرت صادق  
برای عقل تره خرد نکرده است.
 
با این تعاریف از عقل
واقعا
هم
نمی توان از احکام الهی سر درآورد.
 
۵
و
  عقل‌ 
به‌ دو چیز گفته‌ می‌ شود: 
نخست‌ به‌ قوه‌ ای‌ می‌ گویند که‌ آماده‌ قبول‌ دانش است، 
این
همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ اگر در انسان‌ نباشد تکلیف‌ از او برداشته‌ می‌ شود
و 
در احادیث‌ از این‌ عقل‌ تمجید شده‌ است.
 
مگر قرار نبود که عقل به معنی امساک باشد؟
 
حالا
چطور شد که عقل 
دو چیز دیگر است؟

حالا
از کجا معلوم می شود
که
منظور حضرت صادق از عقل کدام یک از سه تا بوده است؟

این تعاریف متفاوت از هر مفهوم
فقط
به درد خرپروری می خورند.

چون
هر مفهوم واحد فقط می تواند تعریف علمی واحدی داشته باشد.

۶
  عقل‌ 
نخست‌ به‌ قوه‌ ای‌ می‌ گویند که‌ آماده‌ قبول‌ دانش است، 
این
همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ اگر در انسان‌ نباشد تکلیف‌ از او برداشته‌ می‌ شود
و 
در احادیث‌ از این‌ عقل‌ تمجید شده‌ است.
 
عقل
یعنی قوه قبول دانش.
فقدان عقل = جنون
 
اگر تعریف عقل این باشد،
ادعای حضرت صادق 
را
باید ادعایی ضد عقلی محسوب داشت و محکوم کرد.
 
۷
ب
دوم‌ 
به‌ علمی‌ می‌ گویند 
که‌
 انسان‌ به‌ وسیله‌ این‌ قوه‌ کسب‌ می‌ کند
 و 
قرآن‌ کافران‌ را به‌ خاطر نیندیشیدن‌ مذمت‌ کرده‌ است» 
 
عقل
قوه کسب علم است.
 
در این «تعریف» عقل
جای قوه کسب دانش با قوه کسب علم عوض شده است.
 
ضمنا
خدا
کفار 
را
(و نه مسلمانان را)
به خاطر نیندیشیدن مزمت کرده است.
 
زنده باد خدای طرفدار تفکر.
 
اگر 
باز هم
تعریف عقل این باشد،
ادعای حضرت صادق 
را
باید ادعایی ضد عقلی محسوب داشت و محکوم کرد.
 
ادامه دارد.
 

۴ نظر:

  1. هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

    نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

    به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

    شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
    سعدی
    سعدی علیه الرحمه
    پس از خواندن تحلیلهای شما از اشعارش به یاد این چهار مصرعش افتاد
    احتمالا همان شبی که پیش شما سرزد
    که در پاسخ به عزیزی که گفته بود درگور می لرزد
    الغرض مزاح ...
    اگر توسط یکی از سرپرستان وبلاگ حذف شود ناراحت نمی شوم
    اما همین چند سال قبل عزیزی پرسیده بود
    بین خصلت انرژیتیک و اطلاعی و ... ماده چه تفاوتی هست
    سوال او را بی جواب گذاشتید
    این ناراحت کننده بود
    در آدرس زیر:
    http://hadgarie.blogspot.com/2014/04/2_11.html
    اتفاقا سوال را در جای خود پرسیده بود تا
    نویسنده شخصا جواب دهد !
    شوخی بود مزاح کردم
    ولی باز هم نمونه هایی از بی پاسخی یا حذف را ...
    موفق باد
    صلاح وبلاگ خود به سرپرستان است

    پاسخحذف
  2. خوش به جای خویشتن هست
    این نشست خسروی
    تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
    پدر آمرزیده ها
    هر کسی سوال میکند
    میگویید ...
    ...صفحه در این باره مطلب نوشته ایم
    بروید بخوانید...
    http://hadgarie.blogspot.com/2012/09/1_606.html
    در آدرس بالا آمده است :
    " آشنائی با سعدی را ما هم مدیون پدر خویشیم.
    • دهقانی که در مکتبی گلستان و قرآن و احادیث و غیره خوانده بود.
    • دیالک تیک را در حرف نمی شناخت، ولی دیالک تیکی می اندیشید:
    • آشنائی با میراث سعدی از انسان ها دیالک تیسین می سازد.
    • خوش به حال تان که پدری دارید."
    --
    شاید پدر مفلوکی دارد از شما سوال می کند
    پدری که هم نظر و هم رای شما هم نیست
    با ادعا هایی که دارد !
    بدانید !!!
    کمری که زیر بار زحمت شکسته شده
    توان تفکر مفهومی که چه بگوییم
    حوصله ی تفکر هم ندارد
    اما از نوشته های شما لذت می برد
    و البته نه از نا خدا گراییتان
    و او پرسشهایی واقعی دارد
    شاید برای دل خودش و فقط دل خودش
    به خواننده احترام بگذارید و اگر پاسخ را می دانید حمل بر
    هیچ پارامتر منفی نکنید
    جواب ها را بدهید
    لطفا
    با تشکر و سلام
    ...

    پاسخحذف
  3. منظور رابطه ی دیالکتیکی نوازش است

    پاسخحذف
  4. ممنون.
    روشنگری یعنی تمرین و تعلیم و تعلم تفکر.
    اعضای جامعه
    به مدد روشنگری فوت و فن و ترفند تفکر را می آموزند.

    در نتیجه برای پرسش های خود
    خودشان پاسخ می دهند.

    اما در مورد خصلت انرژتیکی ماده و خصلت اطلاعی ماده ما کمترین اطلاعی نداریم. اصلا این مفاهیم را هنوز نشنیده ایم.

    پاسخحذف