پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
ایندیویدوئالیسم (فردگرایی)
۸
· ایندیویدوئالیسم، همزمان در کلیه فرم های ایده
ئولوژی و جهان بینی امپریالیستی نفوذ می کند که به بهانه دفاع از «آزادی» و «حقوق»
فرد بر ضد «کلکتیویسم کمونیستی» به توجیه مسائل زیر می پردازند و بر ضد وحدت
سازمان یافته زحمتکشان مبارزه می کنند:
الف
· به توجیه طرز تفکر و طرز
رفتار ایندیویدوئالیستی می پردازند.
ب
· به توجیه ریشه های اجتماعی
طرز تفکر و طرز رفتار ایندیویدوئالیستی می پردازند.
پ
· قبل از هم به توجیه مالکیت
خصوصی بر وسایل تولید می پردازند.
۹
· این در
تئوری های زیر تبیین می یابد:
الف
· در مسئولیت و نقش رهبری خاص سرمایه داران در جامعه
ب
· در مقابل هم قرار دادن
نخبگان و توده های بی ارج و ارزش (زباله واره) در روانشناسی توده
پ
· در طرح های نظری جامعه
شناسی بورژوایی و روانشناسی اجتماعی
ت
· در فونکسیون اجتماعی جامعه شناسی بورژوایی و
روانشناسی اجتماعی
۱۰
· اگر امروزه خیلی از جامعه
شناسان بورژوایی، به «طبیعت اجتماعی» فرد اذعان دارند و چه بسا حتی برنامه آنتی ایندیویدوئالیستی مبنی بر «وحدت فرد و جامعه»
تدوین می کنند، نباید فراموش کرد که آماج واقعی آنها تشکیل سیستم حتی الامکان بی
عیب و نقصی از متدهای هدفگرا به نیات زیر است:
الف
· به نیت دمساز سازی انسان
های زحمتکش با جامعه کاپیتالیستی
ب
· به نیت دمساز سازی انسان
های زحمتکش با نظام صاحبان سرمایه تحت سودگرایی کاپیتالیستی و حاکمیت انحصارات.
۱۱
·
این آماج در خدمت تئوری وسیعا رایج درونی سازی (هضم و جذب و
پذیرش) هنجارها و قواعد از سوی فرد است که توسط طبقه حاکمه و نهادهای آن تعیین شده
اند.
· فردی که به طرز انتزاعی و
ایزوله درک می شود.
۱۲
· این پرده پوشی و توجیه ایندیویدوئالیسم و بنیان
های اقتصادی و سیاسی اش خود را در این نیز نشان می دهد که سودگرایی کاپیتالیستی، مثلا
و ضمنا توسط تالکوت پارسونس مجزا از مناسبات تولیدی کاپیتالیستی، به حساب «ساختار
نهادین (مؤسساتی) جهان غرب» گذاشته می شود و بدین طریق، به صورت «پدیده ای کانلا
طبیعی» تحریف می شود که گویا کمترین ربطی به شرایط اقتصادی و اجتماعی کاپیتالیسم
(سرمایه داری) ندارد.
۱۳
·
در جامعه سوسیالیستی بر بنیان مالکیت جامعه ای بر وسایل
تولید، بر بنیان وحدت اخلاقی ـ سیاسی کل خلق و بر بنیان مطابقت قانونمند منافع
جامعه ای، کلکتیو و فردی و همچنین بر بنیان جایگاه اجتماعی نوین مبتنی بر
برابرحقوقی و مسئولیت شناسی فرد، ایندیویدوئالیسم
بورژوایی، هم در تئوری و هم هم در عمل، شالوده
اجتماعی توسعه و تأثیر خود را از دست می دهد و کلکتیویسم سوسیالیستی هر چه
بیشتر به طرز تفکر و طرز رفتار تعیین کننده انسان ها مبدل می شود.
· مراجعه کنید به کلکتیو.
پایان
·
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر