سید جواد طباطبایی
(۱۹۴۵)
استاد و پژوهشگر
ایرانی در زمینهٔ فلسفه و تاریخ و سیاست
عضو سابق هیئت علمی و
معاون پژوهشی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
از سال
۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ مشغول تدریس در مؤسسه مطالعات سیاسی-اقتصادی «پرسش»
در حال حاضر مدیر گروه فلسفهٔ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
تحصیلکرده
در
دانشگاه پانتئون- سوربن، دانشگاه تهران
دانشگاه پانتئون- سوربن، دانشگاه تهران
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
۱
حکومت از مردم ناشی می شود
و
چیزی هم که ارسطو توضیح داده است،
در چنین حکومتی مردم نیستند
که
با توجه به مصالح و منافع خودشان حکومت می کنند،
بلکه قانون حاکم است.
منبر
است
و
اوتوریته منبرنشین
بر
پامنبری ها
اعمال می شود.
واعظ
متکلم الوحده
است.
نه، اذن طرح سؤالی هست و نه امکان طرح سؤالی.
در نتیجه کسی نمی پرسد و نمی تواند بپرسد
که
ارسطو چی گفته و کجا گفته است؟
۲
مجلس روم باستان
سزار و سناتورها
حکومت از مردم ناشی می شود
این شعار معروف به چه معنی است؟
آیا
واقعا
مؤسس دولت
مردم
اند؟
راستی
حکومت و یا دولت
کی تشکیل شده است؟
در جامعه اشتراکی آغازین
که
حکومت و دولت
وجود نداشته است.
جامعه
در
کمونیسم آغازین،
خانواده واره
بوده است.
اوتویته در جامعه بی طبقه کمونیستی آغازین،
نه، اوتوریته ای طبقاتی،
بلکه اوتوریته ای خانوداگی واره بوده است.
این به چه معنی است؟
این بدان معنی است
که
اوتوریته عاشق اصیل اعضای جامعه خانواده واره
بوده است
و
فکر و ذکری جز سعادت و راحت و رفاه آنها نداشته است.
یعنی
برخلاف اوتوریته های طبقاتی
سودای برخورداری از حاصل زحمت آنان را در سر نداشته است.
دولت و یا حکومت
با
گذار از جامعه کمونیستی آغازین به طویله طبقاتی تشکیل می شود.
دولت و یا حکومت
چماق طبقه حاکمه
است.
دولت و یا حکومت
چماق سرکوب توده ی غصب وسایل اساسی تولید گشته و لاجرم برده و وابسته
گشته است.
وجود دولت
دال
بر
وجود تضادهای آشتی ناپذیر طبقاتی لاینحل
در
جامعه
است.
۳
حکومت از مردم ناشی می شود
آیا
در جامعه برده داری
حکومت ناشی از بردگان است
که
اکثریت اعضای جامعه را تشکیل می دهند؟
آیا
در جامعه فئودالی
حکومت ناشی از رعایا ست
که
اکثریت اعضای جامعه را تشکیل می دهند؟
آیا
در جامعه سرمایه داری
حکومت ناشی از دهاقین و پرولتاریا ست
که
اکثریت اعضای جامعه را تشکیل می دهند؟
اصلا
احدی در این فرماسیون های اقتصادی
برده و رعیت و دهقان و پرولتر
را
آدم حساب می کند
تا
حکومت طویله طبقاتی
ناشی از آنان باشد؟
پشت سر این ادعا
چه
ترفندی طبقاتی
طنین افکنده است؟
۴
حکومت از مردم ناشی می شود
این ترفند طبقاتی
به احتمال قوی
تازگی دارد
و
ترفندی بورژوایی
است.
چون در فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
ـ بر خلاف فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی ـ
دولت
پرده نشین می گردد.
دولت و یا حکومت
چیزی
شناور برفراز طبقات جامعه
جلوه گر می شود.
دیگر
از خان و سلطان شمشیر بر کمر خبری نیست
که
در ملأ عام گردن زند، شاطری را برگیرد و در تنور سوزان بیندازد
و
از بقیه اعضای جامعه زهر چشم گیرد.
دیگر
از
غلامان چماق به دست خان و سلطان
اثری نیست
که
دار و ندار اعضای جامعه
را
تاراج کنند.
در
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
حکومت و دولت
توسط مردم
انتخاب می شود.
فقط
پیشاپیش
تعیین می شود
که
کدام طبقات جامعه
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن
دارند.
مثلا
تا
همین چند دهه قبل
دهقانان و زنان
حق انتخاب کردن نداشته اند،
حق انتخاب شدن که جای خود دارد.
دلیل قوی طبقه حاکمه سرمایه دار
این بود
که
اشرافیت فئودال و روحانی
ممکن است
که
به
توده دهقانی چلوکباب دهد
تا
به عوض بورژوازی
آنها را انتخاب کنند.
کسی
هم
در دیدرس نبود
تا
از
حضرات بپرسد:
چرا اشراف فئودال و روحانی
را
از کاندید شدن محروم نمی سازید
تا
دهقانان
به دام اشراف فئودال و روحانی نیفتند و نمایندگان خاص خود را انتخاب کنند؟
۵
حکومت از مردم ناشی می شود
و
چیزی هم که ارسطو توضیح داده است،
در چنین حکومتی مردم نیستند
که
با توجه به مصالح و منافع خودشان حکومت می کنند
وقتی کله استادی از کار افتاده باشد،
به همین روز می افتد:
حکومت درخود
که
وجود دارد.
حکومت
همیشه
در
دیالک تیکی از حاکم و محکوم
(حکومت کننده و حکومت شونده)
صورت می گیرد:
مردم که نمی توانند بر مردم حکومت کنند.
در این صورت
اقطاب دیالک تیکی
بر هم منطبق می شوند
و
دیالک تیک حکومت فرو می پاشد.
یعنی
فاتحه ای بلند بالا بر دولت و حکومت خوانده می شود.
هی
کارگاه مغز اندیشنده
بر تو چه می رود
که
یکشبه تعطیل می شوی؟
۶
حکومت از مردم ناشی می شود
و
چیزی هم که ارسطو توضیح داده است،
در چنین حکومتی مردم نیستند
که
با توجه به مصالح و منافع خودشان حکومت می کنند
بلکه قانون حاکم است.
اساتید دانش کاه طویله جمکران
چنان
واژه سحرانگیز قانون
را
بر زبان می رانند
که
قانون بینوا
هیئت
فرمانروای بیطرف خیرخواهی
را
به خود می گیرد.
مگر
در معرکه تشکیل جمهوری جنایت و جنون جماران
ندیده اید
که
ابوالحسن بنی صدر و گربه نره و اجامر دیگر
چگونه
قانون وضع می کردند
و
قند تو دل ملت هاج و واج ذوب می شد؟
قوانین وضع می شوند.
قوانین توسط مأمورین طبقه حاکمه
وضع می شوند.
قوانین
ضمنا
چنان وضع می شوند
که
حافظ منافع استراتژیکی طبقه حاکمه
باشند.
اساتید دانش کاه ها
می توانند
به
مقایسه قانون اساسی شوروی با قوانین اساسی جوامع امپریالیستی
خطر کنند
و
عرشاد و خرشاد و دلشاد شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر