ویرایش و تحلیل
میم حجری
۱
احمد شاملو
«این شعر، خطاب به پسرم که در آن هنگام هشت ساله بود،
در اعدام مبارزان
سازمان نظامی عموماً و مرتضی کیوان خصوصاً
نوشته شد.
مرتضی نزدیک ترین دوست
من بود.
انسانی والا با خلقیاتی کم نظیر و هوشمندیِ شگفتانگیز.
قتل
نابهنگامش هرگز برای من کهنه نشد
و
حتی
اکنون که این سطور را می نویسم
(دوم
مرداد ۱۳۵۷)
پس از ۳۵ سال
هنوز غمش چنان در دلم تازه است
که
انگار خبرش را
دمی پیش شنیده ام.»
ما
قبل از تحلیل شعر مربوطه
به تحلیل این نظر شاعر نسبت به شعر مورد نظر می پردازیم.
فرق این توضیح شاعر با شعر او چیست؟
برای درک تفاوت ایندو
باید
با
دیالک تیک آکاهی و خودپویی
آشنا شد.
الف
این توضیح شاعر راجع به شعر مورد نظر
مبتنی بر آگاهی است.
این توضیح او
به صورت اختیاری، ارادی، خودخواسته و اندیشیده صورت می گیرد.
منظور
از
مفهوم سوسیولوژیکی آگاهی
نه
صحت نظر مدعی
بلکه ارادی و اختیاری بودن آن است.
ب
شعر مورد نظر شاعر
اما
تحت تأثیر و تحت فشار حاصله از غلیان دیگ روح و روان
سروده می شود.
یعنی
چیزی خودپو ست.
سرایش شعر
(اگر قرار بر این باشد که آن شعر باشد)
بایدی
(جبری)
است.
امری ارادی و اختیاری و آگاهانه نیست.
سرایش شعر
شباهت غریبی به منفذ تخلیه بخار سماور دارد.
اگر منفذ تخلیه بخار سماور نباشد،
احتمال انفجار آن می رود.
۲
این شعر، خطاب به پسرم که در آن هنگام هشت ساله بود،
در اعدام مبارزان
سازمان نظامی عموماً و مرتضی کیوان خصوصاً
نوشته شد.
رابطه این توضیح شاعر با شعر
رابطه آگاهی با خودپویی
است.
مخاطب شاعر در این شعر
فرزند او بوده است.
سؤال
این است
که
شاعر
چرا
فرزند نوباوه اش
را
مورد خطاب قرار می دهد
و
نه
مثلا
مرتضی
را؟
۳
«این شعر، خطاب به پسرم که در آن هنگام هشت ساله بود،
در اعدام مبارزان
سازمان نظامی عموماً و مرتضی کیوان خصوصاً
نوشته شد.
شاملو
با
مفاهیم عموما و خصوصا
(بالاعم و بالاخص)،
دیالک تیک خاص و عام
را
تبیین می دارد.
این
شعر
بالاعم
به مناسبت اعدام اعضای سازمان نظامی حزب توده
و
بالاخص
به مناسبت اعدام مرتضی کیوان
سروده شده است.
سؤال
این است
که
چرا
شاعر
هویت و ماهیت سازمان نظامی حزب توده
را
ماستمالی می کند و مستور می دارد؟
ضمنا
دلیل ارادت الف بامداد
به
افسران سلحشور حزب توده
چیست؟
آیدا
همسر شاعر
به این سؤال
جواب داده است:
۴
آن روزگار اگر شخصی توده ای نبود
به حساب نمی آمد.
شاملو زمانی كه در سال های ۳۳-۳۲ زندانی می شود
برداشت های او به کلی تغییر می کند.
بعد از یک سال که با افراد حزب در زندان است
از
سوی حزب توده
پیغام می دهند
كه
توبه نامه را امضا كنید كه بیرون موثرترید.
حتی
پدر شاملو
به
او
اصرار می كند
كه
توبه نامه
را
امضا كند
و
آزاد شود.
شاملو سخت برآشفته می شود و در پاسخ می گوید
که
برای عقایدش به زندان افتاده
نه برای حزب
و
این توبه نامه را امضا نمی كند
شعر «نامه» را می نویسد.
بعد
از
اتفاقاتی كه در زندان مشاهده می کند
از حزب می برد
چرا که احساس می كند
افراد در حزب فدای فرصت طلبی چند نفر می شوند.
می گفت:
«تاریخ بی رحم است.
پشت سر ما می آید
و
همه چیز روشن میشود.»
ما
قبل از ادامه تحلیل
نظری با اندکی دقت بر این مصاحبه آیدا می اندازیم:
۵
آن روزگار اگر شخصی توده ای نبود
به حساب نمی آمد.
آیدا
مثل ما ارمنی است
و
ارامنه
ذاتا
آدم های خوبی اند.
آیدا
در جمع طرفداران الف بامداد،
با سواد ترین شخصیت است.
در این جمله مصاحبه
معلوم می شود
که
آیدا
صادق ترین شخصیت هم است.
شاید
پسر آیدا
به
مادرش رفته باشد
که
ارزیابی هایش از الف بامداد
اصلا و ابدا
به مذاق طرفداران خشکمغز پدرش خوش نمی آید
و
فحش باران می شود.
این جمله آیدای صداقت منش
به چه معنی است؟
۶
آن روزگار اگر شخصی توده ای نبود
به حساب نمی آمد.
این سخن آیدا
همان سخن ولادیمیر معروف است:
حالا
که
بلشویک ها زمام امور را به دست می گیرند،
هر ننه مرده ای
یکشبه
بلشویک می شود.
در
آن سال ها
خلایق
امکان آن را می دادند
که
حزب توده
زمام امور
را
به دست گیرد.
به همین دلیل
توده ای بودن
مد شده بود.
منظور آیدا
این است
که
الف بامداد
هم
برای اینکه کسی شود،
هوادار حزب توده شده بود.
آیدا
ولی همنشین اژدها بوده
و
رگ طرفداران ضد توده ای الف بامداد
را
در دست دارد.
به همین دلیل
گاز می دهد و می گریزد.
۷
شاملو زمانی كه در سال های ۳۳-۳۲ زندانی می شود
برداشت های او به کلی تغییر می کند.
اکنون
هواداری الف بامداد
از
حزب بی مداد،
روشن می شود.
الف بامداد
در گفتگو با نورالدین سالمی نا سالم،
گفته
که
با
اخوان
همسلول بوده است.
اخوان
را
شکنجه می دهند.
ولی
به
شاملو
به
دلیل خودی بودن
(پدرش از سران ارتش بود، یعنی خانواده شاملو جزو طبقه حاکمه محسوب می شد)
حتی
چپ نگاه نمی کنند.
شاملو
پس از چندی ازاد می شود.
منظور آیدا
از
مفهوم «تعویض برداشت های الف بامداد»
چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر