۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

زباله در زر ورق هنر (۳)


مارینا آبرامویچ  
(۱۹۴۶)
 
حریف 
 
این اثر 
نکته ای دهشتناک را 
 در باب وجود بشر
  آشکار می کند.
 
 به ما نشان می دهد که اگر شرایط مناسب باشد، 
یک انسان به چه سرعت و راحتی می تواند 
به همنوع خود آسیب برساند، 
به چه سهولتی می‌ شود از شخصی که 
از خود دفاع نمی‌ کند یا نمی‌ جنگد، 
بهره کشی کرد
 و اینکه 
اگر بسترش فراهم باشد،
 اکثریت افراد به ظاهر «نرمال» جامعه 
می توانند
ـ  در چشم بهم زدنی ـ
به موجودی 
ـ حقیقتا ـ
وحشی و خشن تبدیل گردند.
 
میم
 
این نتیجه گیری حریف از این معرکه را بهتر است،
نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم
تا ببینیم زیر کاسه ی «هنر» طبقه حاکمه انگل و عوامفریب،
چه نیمکاسه ای پنهان شده است:

۱
این اثر 

نکته ای دهشتناک را 
 در باب وجود بشر
  آشکار می کند.
 
۱
سؤال اول این است که چرا حریف
پس از ذکر چند و چون تست تهوع آور  
نتیجه گیری از آن را به عهده خواننده نمی گذارد؟

۲
خواننده که خر نیست
تا حریف زحمت نتیجه گیری را هم به خود دهد.
 
۳
خواننده
ـ حتی ـ
اگر خر باشد،
پس از انعکاس ماجرا در آیینه ذهنش
ـ خواه و ناخواه ـ
 روزی نتیجه درخور از آن خواهد گرفت.

۴
از همین علامه جا زدن خود 
و 
نتیجه گیری پیشاپیش از تست تهوع آور
می توان به هدف و آماج طبقه حاکمه و اجامرش
از این 
اجرا 
(پرفورمنس)
پی برد.
 
۵
هدف و آماج طبقه حاکمه و اجامرش
تبلیغ مجموعه ای از عناصر ایده ئولوژیکی 
است.
 
۲
این اثر
 به ما نشان می دهد که اگر شرایط مناسب باشد، 
یک
 انسان 
ـ به چه سرعت و راحتی ـ
می تواند 
به همنوع خود آسیب برساند.
 
۱
واکنش شرکت کنندگان در این معرکه به یاد داشت شیاد 
هرچه باشد،
قابل تعمیم به تمام بشریت 
نیست.
 
۲
چون تیپ معینی از اعضای جامعه ی معینی 
در این جور شعبده بازی ها
شرکت می ورزند 
و 
نه اعضای همه اقشار و طبقات اجتماعی.
 
۳
به همین دلیل
نمی توان کردوکار تعداد انگشت شماری از افراد بشری را
به 
کل بشریت 
تعمیم داد 
و 
راجع به بشریت 
حکم صادر کرد.
 
۴
چنین کاری 
در بهترین حالت
به معنی عوامفریبی خواهد بود.
 
۵
اینکه سهل است.
حتی در مورد شکنجه گران (بازجویان) سازمان های امنیتی
مثلا 
اجامر ساواک و ساواما و موساد و سیا
نمی توان حکم کلی صادر کرد. 
 
۶
تجارب شخصی قربانیان شکنجه
نشان می دهد که میان شکنجه گران مثلا تهران با شکنجه گران آبادان
تفاوت جدی وجود داشته است.
 
۷
این بدان معنی است که آنها
 با  
اوبژکت شکنجه (قربانی) واحدی 
 رفتار متفاوت داشته اند.
 
۸
 
بنا بر مصاحبه های مأمورین سازمان سیا 
در افغانستان 
می توان گفت که 
میان طرز رفتار مجاهدین افغانی 
با 
اوبژکت بی دفاع خویش (سربازان اسیر روسی)
و طرز رفتار مأمورین سازمان سیا با همان اوبژکت بی دفاع
تفاوت جدی وجود داشته است.

۹
از 
این 
مثال های فوق العاده استثنایی و افراطی و هدفمند و معنامند
می توان به این نتیجه رسید که
در مورد این تست تهوع آور خالی از هر قاعده و قانون و استثناء و هدف و معنا
هم 
قضیه 
ـ قطعا ـ
از این قرار است:
مثلا اگر تماشاچیان این شعبده بازی را تعویض کنند،
چه بسا احدی حاضر به نزدیک شدن به این کثافت حتی نخواهد بود 
و خیلی ها صحنه ی معرکه را با عجله ترک خواهند کرد 
تا سطل زباله ای 
ـ به هر مصیبتی ـ
به دست آورند و نعمات خدا را بالا بیاورد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر