۱۳۹۶ فروردین ۱۳, یکشنبه

هگل عالمانی ـ علمای عیرانی ـ هندوانه فروشان لبنانی (۱)


ویرایش و تحلیل از 
میمحا نجار

قانون شوق
علمای عیرانی
 
برای هگل،

 زیبایی هنر از روح زاده می شود
 و دوباره از روح هستومند به صورت عینی زاده می شود 
که در برابر خود آگاهی ایستاده است:
هنر زیبا نمونه ی قاعده ی دیالکتیکی شناختِ خود در غیریتِ مطلق است.
قانونی بر اثر هنری حاکم است.
 هنر، کارش - تولید زیبایی - هنگامی به انجام خواهد رسید که 
در روشنایی روز ایستد . 
آشکار کردن صورت زیبا در روشنایی روز
 - که همراه با هایدگر می توان آن را جهان نامید -
 تنها با فرمان بردن از ممنوعیت نگاه کردن به اریدیس 
- گردن نهادن به قانون جهان زیرین -
در جهان هادس (حادث؟) ممکن است .

بگذارید این
 سخن حریف راجع به هگل 
را 
نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم:

حریف و یا هگل
زیبایی هنر از روح زاده می شود.


۱
معیار صحت و سقم هر ادعا
محک تجربه 
(خواجه شیرازی و مارکس و انگلس آلمانی) 


۲
مثال تجربی و هنری:
شعر  

«غزل برای درخت» 
از 
سیاوش کسرایی



  
۳
زیبایی هنر از روح زاده می شود.
 
زیبایی این شعر 

منشاء مادی دارد و یا منشاء روحی؟

۴
اصلا منشاء خود این شعر کجا ست؟

۵
منشاء این شعر

 مغز (ذهن و ضمیر و روح و روان) شاعر است؟

۶
یا اینکه منشاء آن

در خارج از ذهن او و مستقل از شاعر است؟

۷
منشاء شعر «غزل برای درخت» اوبژکتیو (عینی) است و یا سوبژکتیو (ذهنی)؟


۸
محتوای شناخت هنری شاعر

 در موضوع شناخت است، 
در درخت واقعی و عینی است 
و یا در کله شاعر است؟

۹
مثال بزنیم تا درک مسئله تسهیل شود:
شجریت شجر و یا آدمیت حسن و یا خریت خر 
 
الف

در خود شجر و حسن و خر است؟

ب
 و یا در ذهن و روح شاعر و ناظر و خرشناس و خرچران و خرسوار و خرفروش است؟

۱۰
مطمئنید که هگل  

دچار وارونه بینی نشده است؟





۱۱

مطمئنید که هگل 
 بسان آخوندها نشده که 
جهان و بشر را مخلوق روح و یا خدا جا می زنند؟
 

۱۲
در حالیکه خدا مخلوق جهان و آدمیان است.
 
۱۳
هنر 

فرمی از انعکاس جهان در آیینه روح هنرمند است.

۱۴
هنر
فرمی از شناخت جهان است.


۱۵

هنر 
فرم است.
مثل قابلمه است 

۱۶
و جهان و مافیها محتوای این فرم موسوم به هنر است.

۱۷
به همان سان که 
 آش و آبگوشت محتوای قابلمه است.

۱۸
شعر  
«غزل برای درخت»
  نتیجه انعکاس انتزاعی ـ هنری ـ استه تیکی و غیره ی درختان بیشمار مادی در آیینه روح شاعر است.

۱۹
هر اثر هنری 

عکسی روحی از درختان مادی است.
 

۲۰
اگر درخت واقعی و عینی وجود نمی داشت، 
عکس هنری و استه تیکی درخت 
یعنی 
 شعر  
«غزل برای درخت»
  کسرایی هم هرگز وجود نمی داشت.

۲۱
روح 

انعکاس ماده است و نه برعکس.


۲۲

عکس  درخت
نتیجه انعکاس درخت در آینه روح است.

۲۳
عکس درخت ثانوی است.

۲۴
بدون وجود درخت واقعی و عینی
عکسی از آن وجود نخواهد داشت.

۲۵
هر اثر هنری 
نتیجه عکس اندازی و یا عکسبرداری هنری و استه تیکی 
از چیزها، پدیه ها، روند ها و سیستم های واقعی و عینی است.

۲۶
حالا خود خواننده بهتر است که بقیه سخنان حریف و یا هگل را 

ـ خوداندیشانه  ـ
مورد تأمل قرار دهد.

ادامه دارد.
 

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    معیار صحت و سقم هر ادعا
    محک تجربه
    (خواجه شیرازی و مارکس و انگلس آلمانی)
    است

    پاسخحذف