۱۳۹۶ فروردین ۱۹, شنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۵۰)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

خسرو گلسرخی 
رفیق! 
چریک های ما راه میانبر را انتخاب کرده اند.

رفیق توده ای جواب داده بود:
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد نیز 
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است. 
 
۱
 
این جمله حیدر خیلی تق و لق است.
 
خسرو گلسرخی شعار معروف فدائیان فئودالی را در مد نظر دارد:
او «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه» کذایی را راه میانبر محسوب می دارد.
 
این شعار اجامر فدایی فئودالی بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟
 
۲
شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه»، یکی از اشکال بسط و تعمیم مقوله فلسفی فرم است.
 
اگر حیدر مهرگان حداقل از دیالک تیک ایدئالیستی باخبر بود، از خود می پرسید:
 
محتوای این فرم چیست؟
 
اگر از وضع موجود رها شویم، چه خواهد شد؟
 
آلترناتیو و یا بدیل اجامر مجاهد و فدایی و لیملام و دیمدام برای جامعه سرمایه داری چیست؟

 
۳
 
این اجامر فئودالی با شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه»، دیالک تیک فرم ـ محتوا را به شکل دوئالیسم ترور و تخریب ـ ایکس بسط و تعمیم می دهند و بلافاصله وارونه می سازند.
آن سان که فرم (ترور و تخریب)، همه چیز می گردد و محتوا (ایکس)، تا حد هیچ و پوچ تقلیل می یابد و احدی اعتنایی بدان نمی کند.
 
تخریب دیالک تیک اما ـ خواه و ناخواه ـ ابزار عوامفریبی و خودفریبی است.
 
فرم فقط در دیالک تیک فرم و محتوا معنی دارد.
 
در این دیالک تیک، نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.
از آن ایکس است و نه از آن فرم.
 
حیدر و حزب توده نسل جوان جدید هم در حرف از این دیالک تیک بهره برمی گیرند.
ولی فقط در حرف.
 
دیالک تیک ماتریالیستی را باید هضم و جذب کرد تا بتوان در ذات چیزها و پدیده ها نفوذ کرد.
 
۴
 
همان اجامر فدایی فئودالی، عکس عریت و عق خریت و کشت گریت، اکنون از سیر تا پیاز، بورژوا شده اند و چه بسا در شعار اساسی رهبران کبیر خرتر از خر خود تجدید نظر کرده اند.
 
اما به طرز تفکر دوئالیستی (متد متافیزیکی) رهبران کبیر کذایی وفادار مانده اند.
 
متد فرمالیستی به جای خود باقی مانده است:
اکنون به عوض شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه»، شعار «تنها ره رهایی، مبارزه مسالمت آمیز» را گذاشته اند.
 
اکنون دیالک تیک فرم ـ محتوا به شکل دوئالیسم انتقاد آبکی و انتخابات الکی ـ ایکس بسط و تعمیم می یابد.
 
باز هم معلوم نیست که این ایکس چیست؟
 
۵
 
 
گئورگ لوکاچ می گفت:
هر خیانت و خریت و جنایت با تخریب خرد، یعنی با زیر پا نهادن دیالک تیک آغاز می شود.  
(نقل به مضمون)
 
مبارزه طبقاتی از دید ولادیمیر لنین و بدرستی حاوی سه فرم اصلی زیر است و هر کدام از این سه فرم، حاوی زیرفرم های متعدد است:
 
الف
مبارزه اقتصادی
 
رژیم سالوادور آلنده با همین فرم مبارزه اقتصادی (اعتصاب کامیون داران و کامیون رانان، کمبود مواد حیاتی در جامعه، تظاهرات قاشق و قابلمه به دستان در خیابان ها و غیره) بشدت تضعیف شد.
 
پرولتاریا نیز در مبارزات اقتصادی و صنفی و سندیکایی گنجی از تجربه کسب می کند.
تجربه ای که اندک اندک به دانش تجربی (تئوری) تبدیل می شود. 
 
تحقیر مبارزات اقتصادی (اعتصابی، صنفی و سندیکایی) توسط اجامر فدایی فئودالی و مطلق کردن ترور و تخریب، بدترین ضربه بر مبارزه طبقاتی توده های مولد و زحمتکش بوده است. 
 
ب
مبارزه سیاسی 
 
مبارزه اقتصادی، بدون مبارزه سیاسی، نیمبند می ماند.
چه بسا فرم خودپو به خود می گیرد.
در موفقیت های کوتاهمدت و چندرغازی خلاصه می شود.
 
مطلق کردن ترور و تخریب توسط اجامر فدایی فئودالی، مانع تشکیل تأسیسات سیاسی پرولتاریا و دیگر زحمتکشان از دهقانان تا پیشه وران و روشنفکران و زنان و غیره می گردد.
 
اجامر فدایی و مجاهد و لیملام و دیمدام فقط به ایدئالیزه کردن ترور و تخریب قناعت نمی ورزند.
این فقط یک روی مدال خیانت به امر پیشرفت اجتماعی است.
 
روی دیگر این مدال، تخریب حزب توده و بی اعتبار سازی توده ای ها ست.
 
وحشت اشرافیت بنده دار و فئودال و بورژوازی بویژه سنتی از شبح سرخ کمونیسم، روح و روان این زباله ها را تسخیر کرده است.
این وحشت طبقاتی است که به نفرت استحاله می یابد.
 
پ
 
مبارزه نظامی (مثلا ترور، بمب گذاری، انتحار و دیگر فرم های تخریب، جنگ چریکی و یا منظم) یکی از زیر فرم های مبارزه سیاسی است.  
 
مفهوم زیرفرم را به تقلید از مفهوم ریاضی زیرمجموعه می سازیم.
 
به همین دلیل، می توان گفت که اجامر فدایی و غیره، یکی از زیرفرم های مبارزه سیاسی را ایدئالیزه می کنند.
 
حتی در حال حاضر که به مطلق کردن مبارزه مسالمت آمیز روی آورده اند، یکی دیگر از زیرفرم های مبارزه سیاسی را مطلق می کنند.
 
این زباله های فئودالی انشاء الله در زیر لحد به فوت و فن تفکر مفهومی واقف خواهند گشت.
 
ت
 
سومین فرم بسیار مهم مبارزه طبقاتی، مبارزه ایده ئولوژیکی است که به نوبه خود به زیرفرم های متعدد، آشکار و مستور طبقه بندی می شود.
 
بدبختی حزب توده نسل جوان جدید، آتش بس در رزم ایده ئولوژیکی است.
 
درست به همین دلیل حزب توده جوان جدید به طویله تبدیل می شود و اشتباه پشت سر اشتباه می کند و نابود می گردد.
 
مبارزه ایده ئولوژیکی فقط به نیت تخریب و تسخیر سنگرهای ایده ئولوژیکی طبقات اجتماعی ارتجاعی نیست.
مبارزه ایده ئولوژیکی ضمنا به نیت خود پروری است.
 
با تعطیل رزم ایده ئولوژیکی، حزب توده از درون پوک می شود و به فوتی و یا سوتی فرومی پاشد. 

 طویله هرگز نمی تواند به تسخیر قدرت سیاسی نایل آید.
و اگر احیانا نایل آید، نمی تواند جامعه بهتری بسازد.
 
 
کار هر خر نیست، خرمن کوفتن
گاو نر می باید و مرد کهن
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر