۱۳۹۶ فروردین ۲۴, پنجشنبه

تأملی در مقوله عشق (۱۲)


فروغ فرخزاد

تحلیلی از
ربابه نون

ث
شرایط واقعی ـ عینی تشکیل عشق
از دید فروغ فیلسوف

فروغ فرخزاد
دیگر کسی به  عشق نیندیشید  

در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد
خون بوی بنگ و افیون می داد
زنهای باردار
نوزادهای بی سر 
 زائیدند
و گاهواره ها 
ـ از شرم ـ
به گورها پناه آوردند 

۱
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد

پناه بردن اعضای جامعه به غارهای تنهایی و رسیدن به تئوری پوچی و بیهودگی (نیهلیسم) به تغییر بوی خون آنان می انجامد.
این بدان معنی است که اعضای جامعه برای تقلیل و تضعیف فشار روحی و روانی خود علاوه بر رسیدن به تئوری پوچی و بیهودگی زندگی، به تخدیر خود مبادرت ورزیده اند.
در نتیجه ی مصرف مواد مخدر، خون شان بوی بنگ و افیون گرفته است.

این اما بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟  

۲
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد

فروغ در این بند شعر، از سویی دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک رسیدن به نیهلیسم و مصرف مواد مخدر بسط و تعمیم می دهد.
رسیدن نظری به نیهلیسم با تخدیر عملی خود توأم می شود.
تجربه، صحت این نکته باریک تر از مو را اثبات می کند.
فروغ احتمالا خودش به عظمت این کشف خود واقف نبوده است.
هنرمند بیشتر به آیینه شبیه است.

در مقیاس جهانی حتی همین دیالک تیک فروغ مصداق دارد:
باور به نیهلیسم (و هر چیز مثبت و منفی دیگر) به باور صرف محدود نمی شود.
در خطه تئوری درجا نمی زند.
دیر یا زود خطه تئوری را ترک می گوید و گام در عالم عمل می نهد.
جامه عمل می پوشد.

این اما به چه معنی است؟ 

۳
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد

این اولا بدان معنی است که «روح همیشه سایه ماده را بالای سر خود دارد.» (مارکس)
تئوری پس از تشکیل در کله آدمیان، فکر و ذکر و هم و غمی جز برون زدن از کله و جامه عمل پوشیدن در عالم واقع، یعنی استحاله به ماده، در سر نمی پرورد.
به همین دلیل «تئوری به محض نفوذ در توده به قوه مادی مهیبی تبدیل می شود.» (مارکس)

دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور در ماتریالیسم دیالک تیکی)
دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی (ماتریالیسم تاریخی)

۴
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد


این بند شعر ضمنا به معنی کشف و فرمولبندی استه تیکی ـ هنری دیالک تیک نیهلیسم نظری و نیهلیسم عملی با محتوای جدید توسط فروغ فیلسوف است.

دیالک تیک نیهلیسم نظری و عملی مبتنی بر دیالک تیک تئوری و پراتیک (یکی از دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی) است و تازگی ندارد.
تازگی این است که فروغ این دیالک تیک را غنی تر می سازد.
بدان وسعت می بخشد.

فروغ دیالک تیک نیهلیسم نظری ـ نیهلیسم عملی را به شکل دیالک تیک بیهودگی و بنگ و افیون  بسط و تعمیم می دهد.
این کاملا جدید است.
احتمالا کسی در مقیاس جهانی به این فرم از بسط و تعمیم دیالک تیک نیهلیسم نظری و نیهلیسم عملی نرسیده است.

زنده باد فروغ فیلسوف همیشه جوان و جاودان.
دریغ و درد که زود آمد و زودتر رفت.

این کشف فروغ اما به چه معنی است؟ 

۵
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد


این دیالک تیک بیهودگی و بنگ و افیون به معنی دیالک تیک خردستیزی و خودستیزی است.
چه کسی فکرش را می کرد که در این جمله مختصر و موجز فروغ، اینهمه اندیشه نهفته باشد.
حسن تحلیل دیالک تیکی آثار و افکار همین است.
در اثر تحلیل و در روند تحلیل، ناگفته های مؤلف تبیین می یابند.
در نتیجه، غنای آثار هنری و نظری آشکار می گردد.

به همین دلیل می توان گفت که تحلیل دیالک تیکی آثار و افکار، واجب تر از آب و نان شب است.

۶
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد

دیالک تیک خردستیزی و خودستیزی، دیالک تیک بیهودگی و بنگ و افیون می تواند در فرم های متنوع جامه عمل پوشیده و می پوشد: 

الف

فرم دیر آشنای مادیت یابی این دیالک تیک، انتحار است که مثلا صادق هدایت بدان جامه عمل پوشانده است.
می توان گفت که صادق هدایت از خردستیزی به خودستیزی رسیده و بدان جامه عمل پوشانده است.
صادق هدایت اولا تئوری بیهودگی را به شکل قصه و غیره مادیت بخشیده و تبلیغ کرده است.
ثانیا از خردستیزی به خودستیزی رسیده است.
تئوری بیهودگی را به صورت خودکشی، جامه پراتیک و یا عمل پوشانده است.

ب

بخش اعظم طرفداران نیهلیسم به الکل و مواد مخدر پناه برده اند.
از جلال آل احمد تا روحانیت، از احمد شاملو تا نصرت رحمانی
از سارتر تا زباله ای امپریایلستی دیگر

پ
 
فرم دیگر مادیت یابی این دیالک تیک خردستیزی و خودستیزی، به صورت تئوری چریکی و انتحار عنقلابی است:
پیشگامان این دیالک تیک خردستیزی و خودستیزی طرفداران آنارشیسم، سوسیال ـ روولوسیونیسم، بعد فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم، مجاهدیسم، فدائیسم و لیملامیسم و در دهه های اخیر فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعه بوده اند.

همه این اجامر از خردستیزی به خودستیزی رسیده اند.

سیر تکاملی منفی این دیالک تیک دال بر گذار از خودستیزی فردی به خودستیزی کلکتیو است.
اجامر جماران فقط فدایی اسلام نبوده اند که ترور کنند و اعدام شوند.
بلکه همنوعان خود را به گذر از مین زارها واداشته اند.
سینما های پر از تماشاچی را به آتش کشیده اند و هر در و پنجره خروجی را پیشاپیش بسته اند.
شهر نو ها را با فواحش بیچاره به آتش کشیده اند و جزغاله همنوعان خود را به دوش کشیده اند و دیوانه وار در کوچه و خیابان به راه افتاده اند.

بمب بر کمر بسته اند و زوار بیچاره را بسان خویشتن خویش منفجر کرده اند.
جنگ های جهانی و منطقه ای و «ملی» امپریالیستی برافروخته اند و دهها میلیون نفر از همنوعان خود را و حاصل دسترنج هزاران ساله آنها را از بین برده اند.

۷
در غارهای تنهائی
بیهودگی 
 به دنیا آمد


خون 
بوی بنگ و افیون 
می داد


نتیجه سرد گشتن خورشید، مرگ ماهی ها در دریا ها و مرگ جانوارن و انسان ها در خشکی ها، پناه بردن اعضای جامعه به غارهای تنهایی، رسیدن به تئوری بیهودگی و مادیت بخشی به تئوری بیهودگی از طریق مصرف الکل و بنگ و افیون بوده است.

در این بند شعر شاعر فیلسوف، ابعاد فاجعه کودتای امپریایلستی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طرز رئالیستی ـ راسیونالیستی ـ استه تیکی ـ پوئه تیکی تصویر می شود.
این فقط حزب بزرگ توده نیست که تار و مار می شود.
این جامعه است که نابود می گردد.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    دیالک تیک خردستیزی و خودستیزی، دیالک تیک بیهودگی و بنگ و افیون در فرم های متنوع جامه عمل پوشیده و می پوشد:

    پاسخحذف